صرفا دختر به دنیا آمدن در اين كشور به معنای یک عمر مواجهه با موانع و سنتهایی است که اغلب جسم دختران را باارزشتر از ذهنشان قلمداد میکنند. اکثر زنان در اینجا – حدود ۹۰ درصد، بر اساس آمار یونیسف – تجربهی ختنه شدن (ناقصسازی آلت تناسلی زنان) را داشتهاند؛ که آغازی است به منزلهی ورودشان به دنیای بزرگسالی و به این نیت انجام میشود که آنها را برای ازدواج خواستنی جلوه دهد. اما همچنین یک روش فرهنگی جاافتاده برای کنترل کردن تمایل جنسی آنهاست. تقریبا نیمی از دختران پیش از سن ۱۸ سالگی ازدواج میکنند، و بسیاری در سنین پایینتر باردار میشوند؛ اغلب حدود دو یا سه ماه پس از اولین قاعدگی. بسیاری از آنان قربانی خشونتهای جنسی هستند، و اغلب برای تجاوز مجازاتی وجود ندارد. در سال ۲۰۱۳ بیش از یکچهارم دختران ۱۵ تا ۱۹ ساله در سیرالئون باردار یا دارای فرزند بودند، که یکی از بالاترین نرخهای باروری در جهان برای این ردهی سنی است. بسیاری از آنها هنگام زایمان جان میدهند؛ که بر اساس آمار تخمینی سازمان بهداشت جهانی و دیگر آژانسهای بینالمللی، بالاترین میزان در جهان است. ختنهی زنان میتواند موجب بالا رفتن خطرات زایمان شود.
در یک کشور فقیر که توسط دولتی اداره میشود که تمایل چندانی برای حمایت از دختران ندارد، عاقلانهترین کاری که آنها میتوانند انجام دهند، سعی در فرار از موقعیت اجتماعیای است که در آن متولد شدهاند. با وجود تمام تهدیدها، مدرسه میتواند تنها پناهگاه آنها باشد. به علت هزینهها، تحصیل یک چالش است، ولی در عین حال منبع امید نیز هست. یک مدرک دیپلم میتواند به آنها استقلال مالی بیشتر و فرصت شکل دادن به زندگیشان را بدهد، شاید از طریق راه یافتن به دانشگاه یا به دست آوردن شغلهایی که نیازمند توانایی بیشتر هستند.
بااینحال، یک آمار تخمینی نشان میدهد که بین سالهای ۲۰۰۸ و ۲۰۱۲ حدودا از هر سه دختر، تنها یک نفر به دبیرستان رفته است، و بارداری یکی از بزرگترین موانع است. وزارت آموزش و پروش سیرالئون ورود دختران باردار به مدرسه را ممنوع کرده است. هدف از این سیاست، که در سال ۲۰۱۵ توسط دولت به رسمیت شناخته شد، پیشگیری از تاثیرگذاری آنها روی همکلاسیها و جلوگیری از مورد تمسخر قرار گرفتنشان بوده است.
مردم سیرالئون همیشه میگویند مشکلات کشورشان ریشه در جنگ داخلی بین گروههای شورشی و دولت دارد. از سال ۱۹۹۱، به مدت بیش از ۱۰ سال، به هزاران زن و دختر تجاوز شد. دهها هزار نفر کشته شدند، و بیش از دو میلیون نفر بیخانمان شدند. بهتازگی بیماری ابولا که در عرض کمتر از دو سال جان چهار هزار نفر را گرفت، کشور را به ورطهی نابودی کشاند. این بیماری روی بسیاری از خانوادهها تاثیر گذاشت، دختران بسیاری یتیم شدند و پیش از آنکه یاد گرفته باشند، ناچار به سرپرستی از خواهر و برادرهایشان شدند. این کشور با گامهایی لرزان در مسیر دموکراسی حرکت کرده، اما ظلم به دختران و زنانش همچنان ادامه دارد.
بهعنوان زنی که زمان بسیاری را در غرب آفریقا سپری کرده است، هنگام نخستین دیدار خود از سیرالئون، یکه خوردم و بسیار متحیر شدم. من به نیجریه، غنا، سنگال و ساحل عاج سفر کرده بودم، اما سیرالئون متفاوت بود؛ محیطی با مهماننوازی کمتر، با انرژی و شادی کمتر، و فضایی امنیتی و ناآرام. اما این را نیز فهمیدم که حتی در این کشور نابسامان، برخی از دختران در حال یافتن راههایی برای چیره شدن بر همهی این مشکلات هستند.