اختصاصی طرفداری- ماسیمیلیانو الگری چهار سال قبل هدایت یوونتوس را بر عهده گرفت. حضور الگری روی نیمکت یوونتوس در ابتدا بسیار ترسناک به نظر می رسید و کمتر یوونتوسی ای به موفقیتش ایمان داشت. با این حال وقتی به دوران حضور الگری در یوونتوس نگاه می کنیم، دورانی موفق می بینیم. سه دوگانه داخلی، یک سوپرجام ایتالیا و دو حضور در فینال لیگ قهرمانان، کارنامه بسیار خوبی است. از خوبی های الگری بسیار شنیده ایم. تاکتیسین و فوتبال شناس بزرگی است. ایده و سبک خودش را دارد. می تواند با فیل ها و اسب هایش، به جنگ حریفانی برود که تمامی سربازان خود را تا خانه آخر برده اند و همه مهره هایشان وزیر است. از ماریو مانژوکیچ ِشماره نه، وینگر می تراشد و پیانیچ شماره هشت را تا عمق خوبی پایین می آورد تا پیرلویی نو برای خود دست و پا کند. در اولین فصل حضورش در سری آ با کالیاری غوغا می کند تا بالاتر از ژوزه مورینیو جایزه نیمکت طلایی را ببرد و به بهترین مربی سرزمین چکمه تبدیل شود. در حالی که همگان از او انتظار گند زدن به میراث کونته را دارند، منتقدان را با ارتقای سطح یوونتوس، مانند خود دیوانه می کند. تاکتیسین، فوتبال شناس، استراژیست، دیوانه و چالش گر؛ الگری همه این هاست ولی این ها همه الگری نیستند. الگری صفحه ای سفید است که نوارهای سیاهی هم بر آن به چشم می خورد. درباره خوبی ها و مثبت های الگری زیاد نوشته شده است. تقریبا همه کسانی که کمی با یوونتوس آشنایی دارند، کما بیش مطالبی در ستایش الگری خوانده یا شنیده اند. نکات منفی او اما معمولا مسکوت می ماند.
وقتی درباره قسمت خالی لیوان او صحبت می شود، اولین چیزی که می شنویم ترس، یا به عبارت با کلاس تر محافظه کاری، است. نکته منفی دیگر، درس نگرفتن از گذشته و تکرار اشتباهات قدیمی است. می گویند هر شکست پلی است به سوی پیروزی اما برای الگری هیچگاه چنین مسئله ای صدق نمی کند. او صرفا می بازد و چرایی آن را انگار هیچوقت در نمی یابد. بهترین گواه برای درستی دو ادعای فوق، بررسی چند بازی از لیگ قهرمانان اروپا است. 6 مارس 2012، میلان در حالی در امارات به مصاف آرسنال می رفت که در سن سیرو با پیروزی 4-0 عملا صعود خود را قطعی کرده بود. نتیجه سن سیرو به قدری سنگین بود که میلان می توانست بدون هراس از گل خوردن بازی خود را ارائه کند و با زدن صرفا یک گل کور سوی امید آرسنالی ها را نابود کند اما با ارائه دفاع مطلق با شکست 3-0 به رختکن رفت. در حالیکه یک گل از میلان آرسنال را محکوم به زدن 3 گل دیگر می کرد، مردان الگری به دفاع مطلق پرداختند تا در آستانه حذف قرار بگیرند و در نهایت با اختلاف تنها یک گل به مرحله بعد صعود کنند. یک سال بعد، در حالی که میلانی ها در سن سیرو با دو گل بارسلونا را شکست داده بودند و کافی بود در نیوکمپ تنها یک گل به ثمر برسانند تا بارسلونا محکوم به زدن 4 گل شود، به شکل نفرت انگیزی عقب نشستند. مردان الگری در کل مسابقه تنها سه شوت به سمت دروازه بارسا زدند. میلان برتری 2 گله را با دفاع مطلق از دست داد تا این بارسلونا باشد که به دور بعد صعود می کند. 16 مارچ 2016، یوونتوس در آلیانز آرنا به مصاف بایرن می رفت. در نیمه اول مسابقه، شاگردان الگری یگ برتری 2 گله پیدا کرده بودند و اضافه بر آن یک گل که به اشتباه آفساید اعلام شد نیز به ثمر رساندند. هرچند در نیمه دوم یک گل می توانست همه چیز را تمام کند، رویکرد یوونتوس به کلی تغییر کرد و دفاع مطلق آلگری شروع شد و بیرون آمدن موراتا و حضور مانژوکیچ که به طور واضحی تدافعی تر بود، کار دست یوونتوس داد تا در واپسین لحظه ها همه چیز از دست برود. در سال جاری، در بازی رفت مرحله یک هشتم نهایی، یوونتوس با دو گل از تاتنهام پیش افتاد. در حالیکه فرصت ایده آلی برای متلاشی کردن اسپرز فراهم شده بود، یوونتوس به لاک دفاعی فرو رفت و مثل بازی قبل برتری دو گله ی خود را از دست داد. این تنها بازی امسال نبود که چنین سرنوشتی داشت. در بازی برگشت یوونتوس در مقابل رئال مادرید بار دیگر این سناریو رخ داد. در حالیکه در 60 دقیقه ابتدایی بازی، یوونتوس 3 گل به رئال مادرید زده بود، آلگری به دفاع مطلق فرو رفت. تنها یک گل عملا رئال مادرید را از گردونه مسابقات خارج می کرد اما الگری همان اشتباه همیشگی را تکرار کرد و شد آن چه شد.
اگر آنتونیو کونته را کسی بدانیم که با 10 دلار دلش می خواست در رستوران 100 دلاری غذا بخورد، الگری کسی است که با 100 دلار به سراغ رستوران های 10 دلاری می رود. منابع متعددی و در راس آن ها رومئو آگریستی و نشریه لااستامپا از اختیار تام الگری در نقل و انتقالات تابستانی، بعد از تمدید قراردادش با یوونتوس صحبت کرد بودند. شاید بزرگترین گواه این مسئله فسخ رایگان قرارداد دنی آلوز و فروش زیر قیمت بونوچی باشد. در حالی که مدیران یوونتوس کار انتقال تولیسو را عملا تمام کرده بودند و ژائو کانسلو هم به سادگی قابل جذب بود، این دیشیلیو و بلیز ماتوییدی بودند که راهی وینوو شدند. در باب علاقه عجیب الگری به استفاده ار بازیکنان بی کلاس همین بس که بپه ماروتا برای اینکه الگری، هرنانس و اورا را در ترکیب یوونتوس قرار ندهد در زمستان هر دوی آن ها را فروخت. هرنانس در نیم فصل آخر حضورش در یوونتوس 10 بازی از 18 بازی برای یوونتوس انجام داده بود. پاتریس اورای به شدت ضعیف نیز در هر 6 بازی لیگ قهرمانان به الکس ساندرو ترجیح داده شد که به غایت عجیب بود. در واقع موفقیت های سال گذشته یوونتوس بیش از هر چیزی مرهون فروش هرنانس و اورا بود، چه آن که خروج این دو الگری را مجبور به تغییر سیستم کرد. این اتفاق در فصل جاری به شکل مصدومیت خود را نمایان ساخت. داگلاس کاستا که بهترین بازیکن نیم فصل دوم یوونتوس بوده است تا قبل از مصدومیت های کوادرادو و مانژوکیچ به نیمکت چسبیده بود. این که سامی خدیرایی که به جز 5 یا 6 مسابقه در باقی مسابقات گم بوده است به مارکیزیو ترجیح داده می شود یا بلیز ماتوییدی وینگر چپ بازی می کند اما برناردسکی و کوادرادو روی نیمکت می نشینند نیز تنها به همین دلیل است.
نکته منفی دیگر پافشاری بیش از حد روی نوع و سبک بازی اوست. هر سرمربی حق دارد سبک خود را داشته باشد اما پافشاری الگری بر استفاده از نوع بازی استاتیک خود، به لجبازی شباهت دارد. هوش و شناخت دقیق الگری از فوتبال توانایی حل هر معمای پیچیده ای را دارد اما الگری معمای اشتباهی را برای حل کردن انتخاب کرده است. چالشی که الگری برای خود ترسیم کرده است این نیست که چگونه بهترین راه برای پیروز شدن را پیدا کند. چالش واقعی او این است که چگونه با پیانیچ، مارکیزیو، دیبالا برناردسکی، کوادرادو، کاستا و هیگواین کند و ایستا، یا به قول ایتالیایی ها خسته، بازی کند. گونزالو هیگواین توانایی های هجومی خود در محیط فوتبال ایتالیا را در ناپولی واضحا اثبات کرد. در یوونتوس اما، الگری او را تا مرکز زمین عقب می کشد. دیبالا که در بازی هایی که در پست شماره 9.5 بازی کرده چه در گلزنی و چه در بازیسازی آماری خیره کننده به جا گذاشته است را در به عنوان بازی گردان و پلی میکر بازی می دهد. این تغییر دادن پست و وظایف بازیکنان هرچند در مورد مانژوکیچ در فصل گذشته کلیدی و راهگشا بود، در فصل جاری بیشتر به وزنه ای اضافه می ماند که بهره وری بازیکنان را کاهش داده است. برای لمس بیشتر این موضوع، در ذهن خود جای محمد صلاح و پائولو دیبالا را عوض کنید. به نظر شما تا به اینجای فصل پائولو دیبالای لیورپول چند گل و محمد صلاح یوونتوس چند گل به ثمر رسانده اند؟
احتمالا بزرگترین چالش دوران مدیریتی آنیلی، انتخاب سرمربی سال بعد یوونتوس است. انتخاب سرمربی سال آینده، نقشه ی راه سه یا چهار سال آینده یوونتوس را ترسیم می کند. آنیلی می تواند الگری را انتخاب کند. الگری احتمالا برای چندین و چند سال آینده بازهم موفقیت های داخلی خود را تکرار می کند. با وجود همه ی حرف های فوق، کماکان الگری یک مربی بزرگ و از بهترین های دنیاست. می توان ادعا کرد جدای از رتبه یوونتوس در فصل جاری، با ماندن الگری حداقل تا دو سال دیگر قهرمانی سری آ برای یوونتوس تضمین می شود. اما در اروپا چه؟ در اروپا احتمالا یک «اگر» دیگر اضافه شود به لیست ِ اگر نیانگ آن توپ را به تیر نمی زد، اگر جونیت چاکر پنالتی دنی آلوز روی پوگبا را می گرفت، اگر اورا زیر توپ می زد، اگر بین دو نیمه دعوا نمی شد، اگر هیگواین آن پنالتی را به تیر نمی زد و اگر اولیور آن پنالتی اشتباه را نمی گرفت.
شاید بهترین تشبیه از شرایط فعلی یوونتوس را بتوانیم در آخرین قسمت از تریلوژی بتمنِ کریستوفر نولان یعنی «شوالیه تاریکی برمیخیزد» پیدا کنیم؛ هنگامی که بروس وین تلاش می کند از زندانی بگریزد و موفق نمی شود، پیر فرزانه ای که زندانیست به او نصیحت می کند که بدون طناب محافظ این کار را انجام بدهد زیرا آن طناب باعث می شود خیالش از زنده ماندن راحت باشد. نترسیدن از مرگ باعث شود که تمام پتانسیل خود را بکار نگیرد و در نتیجه در رسیدن به هدف شکست بخورد. با ماندن الگری، یوونتوس خیالش از سری آ راحت است. چه کسی فصلی که با قهرمانی در لیگ به پایان رسیده است را ناکامی می داند؟ وقتی مدیریت یوونتوس از رخ ندادن ناکامی مطمئن باشد، تلاش لازم برای به کارگرفتن همه ظرفیت ها را نشان نخواهد داد.
آنیلی می تواند مانند یک ترسو، یا به اصطلاح باکلاستر محافظه کار، به کار کردن با الگری ادامه دهد و تا چند سال از جام های ریزو درشت داخلی که احتمالا به دست می آورد خوشحال باشد؛ یا اینکه مانند مردان بزرگ ریسک کند! کاری که 7 سال قبل کرد. 7 سال قبل هیچ تضمینی برای موفقیت کونته وجود نداشت. کونته صرفا استعداد خود را در سیهنا نشان داد بود و علی رغم این که موفقیت او قابل حدس زدن بود اما هیچ ضمانتی برای موفقیت او وجود نداشت. 4 سال پیش در بهترین زمان، الگری جانشین کونته شد و برخلاف باور اولیه عموم، نه تنها بنای آنتونیو کونته تخریب نشد بلکه به شکوه آن افزوده شد. با رفتن کونته و آمدن الگری اتمسفر حاکم بر یوونتوس عوض شد و روح تازه ای در کالبد یوونتوس دمیده شد. در این تغییر تنها 50 درصد از اعتبار که مربوط به انتخاب الگری بود به تیم مدیریتی یوونتوس رسید و 50 درصد ماجرا، یعنی جدا شدن کونته توفیق اجباری به حساب می آمد که مدیریت یوونتوس در آن نقشی نداشت. حالا اما آنیلی می تواند با یک ریسک حساب شده به افرادی مانند سیمونه اینزاگی که در محیط های کوچکتر ظرفیت بالای خود را نشان داده اند، فرصت درخشیدن بدهد و صد درصد اعتبار آن را متعلق به خود بداند. بعد از چهار سال بی نظیر با الگری، یک امید، یک انگیزه، یک اتمسفر و یک روح جدید شاید تمام آن چیزی باشد که یوونتوس به آن نیاز دارد.