« برهی دیدم برگ خزان پژمرده ز بیداد زمان کژ شاخه جدا بود »
« آدمها ، دوبار می میرند . یک بار به مرگ طبیعی ، یک بار با مرگ زندگی »
پشت این حرف ، ۳۱ سال تجربه ست ! بگذرید اما نه به قیمت زندگی ، بخندید اما نه به درد ها ، ....مرداب به رود گفت : چه کردی که زلالی ؟
گفت : گذشتم !
تورک ، کورد ، لر و بلوچ و ترکمن و عرب و.... هموطن منن ، چه منو دوست داشته باشن، چه خیر .