💎
با قلمم جنگیدم دیدم شبیه خوک شدم
خرناسه خوک زمان را کشیدم و رنگ نگاهم رفت
💎
.................................................................
💎
در اضطراب دست های پر
آرامش دست های خالی نیست
از این زمین نفرین شده
تا 🎇آسمان🎇 بکر راهی نیست
💎
"
مشکوکم به اشک کبوتر
مشکوکم به خواب خاکستر
به کابوس به رویا مشکوکم
به شعله به پروانه حتی مشکوکم
"
🌹
بی سبب حتی پرتاب گل سرخی را ترسیدیم
🌹
❌
عمر جمعه به هزارسال میرسه
جمعه ها غم دیگه بیداد میکنه
از دست خودم خسته شدم
با لب های بسته فریاد میکنم
جمعه وقت رفتنه موسم دل کندنه
خنجر از پشت میزنه اونکه همراه منه
( مطمئن باش عزیزم بیا که جز تو یار ندارم
شکاف بین اثر و هنرمند درختکاری و ترک مردان سیاست )
" بدون امین به کابوس و به رویا مشکوک بود ؟ تاریک تاریک بود و از خودش میترسید ؟ از سایه های شب بی رفیقی میترسید ؟ "
اواخر پاییز سنگفرش برگ ها
کوچه غرق سرما بود او در آسایشگاه
کنار پنجره آرام پک میزد به سیگارش
این آخر قصه ی کسی بود که بود آخرای انکارش
آخرای این جنگ مدام سرد شد تو اصرارش
بعد آخرین زخم های عقل غرق شد تو احساسش
افسوس و افسوس تن ابر 🎇آسمان🎇 یه افق یه بی نهایت کمترین فاصلمونه
❌
"
آخرین آرزوی فوتبالی من دیدن قهرمانی آرژانتین توی جام جهانی بود امروز اون روزه ولی من حس خاصی بهش ندارم
"
✅
یه عینک 🎇خاکستری🎇 نیازه
طلای آفتاب و مس خاک کجای جهانه ؟
یار کدوماست ؟ بیارش
✅
"
و من مدام از خودم میپرسم چرا سرنوشت تو را به من رساند اما به من فرصتی برای زندگی با تو را نداد
"
🌹
آن عاشقان شرزه که با شب نزیستند
رفتند و شهر مرده ندانست کیستند
کوشش ما برای آفرینش یک دنیای بهتر
اینکه بگیم دنیای دیگری میتوان آفرید
این مساوی با اراده ی ماست برای زندگی
که ادامه داره فرایند و روندی که ارزش ها هنجارها و نگرش های ما به کلی به دنیا عوض بشه
از خصومت و رقابت بریم به سمت همکاری
🌹
🙋♂️
https://www.tarafdari.com/static/pag...
نوشتیم واسه روشنایی و نسیم صلح
واسه هرکی خودی بود و به مرور غریبه شد
🙋♂️
😢
https://www.tarafdari.com/node/2263700
صفحه ی کهنه ی یادداشتهای من گفت دوشنبه روز میلاد منه
اما شعر تو میگه که چشم من
تو نخ ابره که بارون بزنه
https://www.tarafdari.com/node/22315...
غروب سه شنبه 🎇خاکستری🎇 بود
همه انگار نوک کوه رفته بودن
به خودم هی زدم از اینجا برو
اما موش خورده شناسنامه ی من
😢
👥
https://www.tarafdari.com/static/pag...
صاعقه جوانه زد زمین ابر شد
👥
💎
منم اون پسرک خام پسر ناخلف بابام
واسمم مهم نیست امروز جمعه ست یا سه شنبه
💎
.................................................................
💎
IVE DROWNED IN HIGH FROM ASHES
IM STANDING IN THE FLAMES
💎
☇
زمانو پیش میرم مکانو برمیگردم
ميبينم مردممو فاسد میشن میگندن
همه تو جاشونن تکرار باباهاشونن
هرچیزی غیرازاین بودن اونارو درک میکردم
☇