“هدفم از زنگ زدن به ژاوی پائین کشیدن شورتم نبود!”
“برخی من را طاعون و بلا می دانستند!”
“از همسرم برای حمله به من استفاده کردند”
“رابطه ام با آربلوا به صمیمیت گذشته نیست”
“مورینیو مرا در قرنطینه گذاشته بود”
“به رفتن از رئال فکر کردم ، نمی خواستم به تیم لطمه بزنم چرا که برایم موفقیت رئال از هر چیزی مهمتر است”
“در مقابل مورینیو سکوت را برگزیدم”
“سوتهای هواداران دردناک است”
مرجع خبري رئال مادريد : ایکر کاسیاس، مصاحبه مهمی در کانل پلاس داشت که در مورد مسائل مختلف که هرگز صحبت نکرده بود، پاس خداد.”
اکنون:” یک دوران بد را پشت سر گذاشتم. مصدومیتی که داشتم زندگی من را عوض کرد اما همیشه از روزهای بد می توان نتایج مثبتی گرفت.”
درگیری با بارسلونا:”همیشه همین طور بوده است. حرفهایی در مورد یک ماجرا زده شد که صحت نداشت. با ژاوی و پویول تماس گرفتم تا جنگ دو طرفه را فراموش کنیم. آن درگیری ها تاسف بار بود اما در آن زمان هر کسی باید از منافع خودش دفاع می کرد.در بازی رئال – بارسا درگیری بالا رفت اما همه چیز تحت کنترل بود. گل سوم را خوردیم تا نتیجه 3-2 شود. استرس بالا رفته بود. آنها به لگدها اعتراض داشتند و ما به داوری. ایکر کاسیاس از ژاوی عذرخواهی نکرد. من تماس گرفتم تا بگویم که چوب این قضیه سرانجام خوشی ندارد. برخی می گویند که کار پائین کشیدن شورت است اما این طور نبود. استرس بالا بود و در تیم ملی از آن اتفاقات ابراز تاسف کردیم اما آن سال در کوپا به بارسا باختیم، در لالیگا پیروز شدیم و در مجموع روزهای خوشی داشتیم.”
مورینیو:” در مورد این که نظر مورینیو در مورد آن تماس چه بوده است از خودش بپرسید. به من چیزی نگفت. این مربوط به گذشته است. دروغ است که از ژاوی عذرخواهی کردم. نمی دانم مورینیو چه نظری دارد.”
خائن ، جاسوس و حرفهایی که بر علیه او زده شد:”در اسپانیا می گویند که مردم هزاران نکته مثبت دارند اما ویژگی های منفی هم دارند. یکی ازاین ویژگی های منفی حسادت است. چند ماه پیش همه چیز وحشتناک بود و من مقصر همه چیز بودم ، تبدیل به اولین مشکل دنیا شده بودم ، همه می خواستند ساقطم کنند چرا که تبدیل به یک طاعون و بلا برای آنها شده بودم. اما به خوبی از پس این شرایط بر آمدم. وقتی به خیابان ها رفتم از مردم و مادریدیسموها فقط محبت دیدم . حتی آنهایی که رئالی نبودند هم به من لطف داشتند.”
مشکلات:” در آن زمان شدت گرفت. در طول سال اول مورینیو همه چیز خیلی خوب بود. می خواستیم فاصله مان را با بارسا کم کنیم. فصل اول خیلی خوب بود، فصل آخر نه زیاد. هر کسی می تواند حرفی بزند اما این یک ربطه عادی بود. به مربیانی که داشته ام همیشه احترم گذاشتم اما برخی اتفاقاتی رخ می دهد که صحبت از آنها خوشایند نیست. همیشه باید به مربی احترام گذاشت.”
مقصران:” وقتی شرایطی خوشایند نیست، همیشه شروع به جستجو برای کشف مقصر می کنیم. پس از نیمکت نشینی در مالاگا در دسامبر 2012، تیم در لالیگا شرایط خوبی نداشت اما در کوپا و چمپیونزلیگ اوضاع بهتر شد. در آن زمان همه نگاه ها روی من بود. بعد از آن پنج، شش بازی پیروز شدیم و در نهایت من مصدوم شدم. در آن زمان همه بازیها را می بردیم و گل نمی خوردیم. فشارها از روی من برداشته شده بود.”
تصمیم:” پس از آن دو ماه از تیم دور بودم. بعد از آن اختلافاتی وجود داشت اما با احترام می گویم که همه چیز از جانب من بود.”
حرفهای سارا کاربونرو:” ربطی نداشت. در آن زمان همه می خواستند که به شکلی به من حمله کنند. آنها همسرم را برای حمله به من انتخاب کردند.”
سارا اشتباه کرد؟” از او سوالی پرسیدند و او خبرنگار است. در آن سه ، چهار روز در مورد یک شرایط صحبت کرد و حرف همکاران خبرنگارش را بازتاب داد. حرفهایی که در آن باره زده شد برایم عجیب بود. پس از آن حرفها بر علیه او تکرار شد و مشکل از همان جا شروع شد چرا که برخی طوری القا کردند که گویی من از همسرم استفاده می کنم تا اخبار رختکن را به بیرون درز بدهم.”
حرفهایی که بر علیه او زده شد:”وقتی دو ماه از میادین دور بودم تفریبا در همه بازیها از کاسیاس صحبت می شد. یک روز بعد از روز دیگر.”
آربلوا :” در مورد مسائل تیمی با هم اختلاف نظرهایی داریم اما رابطه کنونی ما درون زمین مثل کل رابطه این هفت سال مودبانه و صمبمی است. البته تائید می کنم خارج از زمین رابطه ما به اندازه سالهای قبل صمیمی نیست.”
جاسوس:” شاید نظر مربی باشد، شاید باشگاه و شاید هم هواداران. اما به هر حال من 17 سال در این باشگاه بودم و در این سالها خبرنگاران زیادی را دیده ام اما معنیش این نیست که من با بقیه برای آنها فرق کنم.”
سوتهای هواداران:”دردناک است. از 9 سالگی به این جا آمدم و اتفاقات متفاوتی را تجربه کردم. هوداران سرور هستند اما باز هم دردناک است. البته پس از پانزده سال حضور در این باشگاه باید برخی چیزها را پذیرفت.”
تاثیر این اتفاقات بر روی شخصیت کاسیاس:”در این دو سال اتفاقات متفاوتی برای من رخ داد. نمی دانم جادو شده بودم یا طلسمی رخ داده بود. اما به هر حال من کمتر بازی کردم. به خوبی آن روزها را به یاد دارم و بیشترین اثر منفی بر روی خودم گذاشته شده بود. در این مدت همه تلاشم را کردم تا درونم تحت تاثیر قرار نگیرد.”
چرا جواب مورینیو را ندادی؟”می توانستم که صحبت کنم و پاسخ بدهم اما ترجیح دادم سکوت اختیار کنم. بسیاری به خاطر سکوتم از من انتقاد کردند و فکر می کنم که در این لحظه حرف و حدیث ها بیشتر شد. مسلما رابطه خوبی با هم نداشتیم اما سکوت را انتخاب کردم. قرار نیست که کسی را متهم کنم یا به کسی حمله کنم. پس از آن همه وقت طبیعی است که بخواهم صحبت کنم.”
از واکنش پرز به رابطه ات با مورینیو متعجب شدی؟”مرا در قرنطینه گذاشته بودند. نمی گذاشتند خود را بخشی از تیم بدانم اما پرز از من چند بار خواست تا با تیم سفر کنم چرا که بخشی از تیم بودم و در مورد مصدومیتم نگران بود. کنفرانس های مطبوعاتی من در آن زمان هم ناگهانی بود … یادم است آقای آیتور کارانکا در آن زمان گفت که آماده رقابت نیستم. واقعا مرا در قرنطینه گذاشته بودند.”
آدان:”زندگی ورزشی خود را دوباره از نو ساخت. در یک بتیس بی نظیر بازی می کند. بازیکن مهمی در آن باشگاه است.”
جلسه سه نفره خودش با راموس و مدیر:”با مدیر در مورد مسائل رختکن صحبت کردیم. هیچ صحبتی از مورینیو نشد. از نظر من مورینیو یکی از بهترین مربیانی بود که داشته ام. بعد از آن جلسه طوری القا کردند که گویی داریم برای برکناری مربی به باشگاه فشار می آوریم.”
رفتن از اسپانیا:”بله ، به رفتکن فکر کردم. نمی خواستم کسی را ناراحت کنم و جو بدی ایجاد کنم چرا که همیشه برایم برد رئال از هر چیزی مهمتر است. اما بعد از آن با خود فکر کردم:” باید بمانم و بجنم.” در این دو سال جنگیدم و نیرو نگرفتم. هیچ پیشنهاد جدی نداشتم. همه چیز در ذهن من بود و هیچ اقدامی برای رفتن نکردم. همیشه دوست داشتم فوتبالم را در رئال تمام کنم.”
یورو 2016 در پاریس:” این رویای من است. چرا که جام جهانی خیلی دردناک بود. اتفاقات برزیل را اصلا دوست نداشتم. دوست دارم در فرانسه 2016 باشم البته قبل از آن باید سال 2015 را پشت سر گذاشت.”
بوسه از سارا کاربونرو پس ز فینال 2010:”ناخودآگاه بود اما با توجه به اتفاقات آن جام جهانی طبیعی بود. به سوئیس باختیم و طوری رفتار کردند که گویی کاسیاس مقصر است به همین خاطر خیلی مشکل بود اما سارا همیشه به من نزدیک بود. همه چیز خوب پیش رفت. برخی فکر می کنند که ما بازیکنان در یک دنیای همیشه خوشحال زندگی می کنیم اما حقیقت این است که همیشه باید مراقب خبرنگارانی باشیم که ما را دنبال می کنند. از آنها همیشه خواسته ایم که کاری به زندگی خصوصی ما نداشته باشند.”
مادرید:” خانه من است. همیشه همین بوده است. نمی توانم زندگیم را بدون مادرید درک کنم.”
تغییر باشگاه:” بدم نمی آید تجربه ای در خارج از اسپانیا داشته باشم تا چیزهایی بیشتر از رئال که همیشه برای من بی جایگزین بوده است را ببینم.”
بحث با والدین:” چنین چیزی وجود ندارد. تولد پسرم حائز اهمیت است. والدینم می آیند تا به او سر بزنند. همیشه اختلافاتی با والدین وجود دارد که با بچه هایشان مثل نوزادها برخورد می کنند.”
-----------------------------
جواب خیلی چیزها داده شد!