اينكه اختلافِ اين دو تيم چهار گل است، ادعاي درستي نخواهد بود چراكه جايگاهِ اين دو تيم در جدول، خلافِ آن را نشان مي دهد
در هفته بيست و سومِ ليگِ برترِ جزيره، دربي بندرِ ليورپول بينِ ليورپول و اورتون برگزار شد. راجرز براي اين ديدار سيستمِ 3-3-4 را انتخاب كرد تا با داشتنِ عناصري مانندِ سوارس، استوريج و استرلينگ در فازِ حمله، بتواند از ضدحمله به خوبي استفاده كند. او با آگاهي از روندِ صعودي اورتون، اين شيوه از بازي را برگزيد. در طرفِ ديگر نيز روبرتو مارتينز، با آرايشِ 1-3-2-4 بدنبالِ نفوذ در ساختارِ دفاعي متراكمِ حريف بود.
ليورپولي ها پرس را از يك سومِ تهاجمي آغاز مي كردند و در صورتي كه مدافعانِ اورتون موفق به فرار از پرس مي شدند، با دفاعِ منطقه اي از يك سومِ مياني ساختارِ دفاعي خود را شكل مي دادند و تا يك سومِ دفاعي، متناسب با ريتمِ تهاجمي حريف به عقب بر مي گشتند. آنها از همان دقايقِ ابتدايي بازي نشان دادند كه براي لحظه انتقال از دفاع به حمله برنامه ويژه اي دارند. اين شيوه از پرس در دستورِ كارِ شاگردان مارتينز هم بود ولي نقص در اجراي آن و بوجود آمدنِ فاصله بيش از حدِ استاندارد بينِ اولين و آخرين نفرِ آنها، باعث شد فضاي زيادي بينِ خطوطِ اورتوني ها شكل بگيرد. اين ضعف در انجام وظايفِ دفاعي نيز بروز كرد تا در دقيقه 21، استيون جرارد بدونِ اينكه مدافعِ مستقيمي داشته باشد در ضربه كرنرِ سوارس، به تير يك آمد و با ضربه سري زيبا، اولين گل را به ثمر رساند.
ليورپولي ها تنوع بيشتري نسبت به حريف در فاز حمله داشتند. ضد حمله، انجام حركاتِ تركيبي در نقاطِ مختلفِ يك سومِ دفاعي حريف، پاس به نفر سوم همراه با فريب و شوت زدن از پشت محوطه جريمه، باعث شده بود دفاع حريف دچار مشكلاتِ زيادي شود. ليورپولي ها در 30 دقيقه ابتدايي بازي 10 شوت به سمت دروازه حريف زدند كه از اين تعداد 6 مورد در چهارچوب بود، در حاليكه حريفشان تنها 3 بار موفق به شوت زني شد كه هيچ مورد هم در مسيرِ دروازه نبود. شاگردانِ مارتينز با چند حركت از جناحين به عمق و شوت به سمتِ دروازه، در حالِ بهبود در شيوه بازي خود بودند كه در دقيقه 33 شيوه پرس و ضدحمله توسط ليورپولي ها، اوضاع را براي آنها خراب تر كرد. استوريج با فرار در عمق، پاس كوتينيو را وارد دروازه كرد.
در اين گل، دفاع راستِ اورتون وظيفه جابجايي و پوشش را انجام نداد تا اين فضا نصيبِ استوريج شود. از اين گل به بعد كار براي شاگردانِ مارتينز به پايان رسيد و آنها به لحاظِ روحي باخت را پذيرفتند. 2 دقيقه بعد پاسِ بلندِ توره به پشتِ دفاعِ اورتون باعث شد استوريج با ضربه اي فني از روي خطِ هجده قدم، توپ را از بالاي سرِ دروازه بان واردِ دروازه كند.
در نيمه دوم هم تغييري در شرايط بازي بوجود نيامد و در دقيقه 50، بازيكنان اورتون كه احساسي حمله مي كردند، توپ را لو دادند تا سوارس پس از 60 متر استارت ، گلِ چهارم را به ثمر برساند. اين اتفاق در دقيقه 54 و پس از اعلامِ خطاي پنالتي روي استرلينگ، مي توانست پنجمين گل را در اين دربي حساس به نمايش بگذارد اما استوريج موفق نشد توپ را از روي نقطه پنالتي واردِ دروازه كند.
اين شكست در دربي براي باشگاهِ اورتون و هوادارانش بسيار سنگين بود. اينكه اختلافِ اين دو تيم چهار گل است، ادعاي درستي نخواهد بود چراكه جايگاهِ اين دو تيم در جدول، خلافِ آن را نشان مي دهد. در هر باخت، اشتباهاتي از تيمِ بازنده رخ مي دهد كه برخي مخصوصِ آن ديدارِ خاص است و برخي در تمامِ ديدارها تكرار مي شود. اشتباهاتِ اين ديدار بيشتر مخصوصِ همين دربي بود كه به برخي از آنها اشاره مي كنيم:
1-كنترل روحي و رواني، روحيه برد و ريكاوري ذهني پس از دريافتِ گل كه در اين ديدار از گلِ دوم به بعد گريبان گيرِ شاگردانِ مارتينز شد.
2-انجام ندادن وظايف دفاعي، پوشش و جابجايي در خطِ دفاع كه فضاهاي زيادي را به حريف هديه داد.
3-تاكيد بر بازيسازي از خط دفاع، درحاليكه در فرار از پرسِ در مقابلِ حريف بسيار ناتوان نشان مي دادند.
4-با بررسي شرايط سنِ خط دفاعِ اورتون مي توان فهميد كه ميانگينِ سنِ آنها 27.5 سال و دو دفاع وسط هم 31 ساله هستند، در حاليكه سه عنصرِ تهاجمي ليورپول كه در اين شب آنها را بسيار آزار دادند، ميانگينِ سنِ 23 را دارا مي باشند. اين اختلاف در تمامِ ضدحمله هاي ليورپول و بخصوص در صحنه گل چهارم به وضوح مشاهده شد. جائيكه سوارس با توپ 60 متر استارت زد و مدافعانِ اورتون بدون توپ نتوانستند به او برسند.
اين اشتباهات باعث شد تا در شبي كه آمار و ارقام به سودِ اورتون بود ( از قبيلِ 174 پاس بيشتر، 60.6 درصد مالكيتِ توپ، 18 سانتر بيشترو...)، شاگردانِ راجرز با چهار گل، برنده اين ديدار باشند و با چهار امتياز بيشتر در جايگاه چهارم جدول و بالاتر از اورتونِ رده ششمي قرار گيرند و اميدوار باشند كه در انتهاي فصل نيز يك چهارِ ديگر برايشان تكرار شود.