FCBayern.ir- تیمهای ملی فوتبال آلمان، برزیل و ایتالیا همواره قدرتهای سنتی فوتبال دنیا به حساب می آیند. ممکن است بگویید پس فرانسه و آرژانتین و اسپانیا و هلند چه؟ تمام این تیمها در مقاطعی در فوتبال جزء قدرتها به حساب آمده اند اما هیچ یک نتوانسته اند قدرت همیشگی در فوتبال باقی بمانند. مثلا فرانسه در زمان پلاتینی و زیدان، آرژانتین در زمان کمپس، مارادونا و مسی، اسپانیا در زمان اوج تیکی تاکا با بازیکنانی نظیر ژاوی و اینیستا، هلند در زمان کرایف و فان باستن جزء قدرتهای دنیا به حساب می آمدند اما تیمهایی که همیشه قدرت فوتبال بوده اند سه تیم آلمان، برزیل و ایتالیا بوده اند.
نگاهی آماری به فوتبال آلمان:
آلمان تنها تیمی که در هر رده مردان و زنان به مقام قهرمانی جام جهانی رسیده و از معدود تیمهایی است که تمام عناوین فوتبالی را بدست آورده در حالیکه حتی برزیل هیچگاه موفق به کسب قهرمانی المپیک نشد ولی ژرمن ها تحت عنوان آلمان شرقی در سال 1976 قهرمان المپیک نیز شدند. آلمان از 20 دوره جام جهانی در 18 دوره حاضر بوده. جالب اینجاست که تنها دوره هایی که در جام حضور نداشت نه به دلیل عدم راهیابی بلکه یکبار و در دوره اول جام جهانی، ژرمن خود تصمیم گرفتند که در جام شرکت نکنند و در جام جهانی 1950 نیز به دلیل بوجود آمدن جنگ جهانی، حق شرکت در جام از آلمان گرفته شد. اکنون که در خلال جام بیستم هستیم با نگاهی به 17 حضور قبلی آلمان به نکات جالب توجهی دست می یابیم. آلمان در 13 دوره جام جهانی در نیمه نهایی حاضر بوده (با احتساب امسال) و در 7 دوره در فینال که در هر دو مورد رکورددار به حساب می آید. آنها 4بار در سالهای 54 ،74، 90 .2014 قهرمان جهان، 4 بار در سالهای 66 ،82 ،86 ،2002 نائب قهرمان، 4 بار در سالهای 34 ،70 ، 2006 ، 2010 سوم و یک بار هم در سال 58 به مقام چهارمی دنیا رسیده اند. در جام ملتهای اروپا هم آلمانها پرافتخار ترین تیم به حساب می آیند. ژرمن ها در دو دوره اول جام شرکت نکردند و در دوره سوم جواز صعود را کسب نکردند اما در دوره چهارم و در اولین حضورشان در سال 72 به مقام قهرمانی این جام رسیدند و اولین تیمی شدند که بطور پیاپی قهرمان اروپا و دنیا شد. بعدها اسپانیا نیز به این عنوان رسید. در دور بعدی جام ملتهای اروپا که به یورو شناخته میشود ژرمن ها بازم به فینال رسیدند ولی اینبار در ضربات پنالتی و با پنالتی که اولی هوینس از دست داد مغلوب چکسلواکی شدند. ژرمن ها پس از این شکست با برنامه ریزی دقیق برای ضربات پنالتی دیگر هیچ وقت در ضیافت پنالتی ها مغلوب نشدند و حتی در کل تاریخ خود تنها 2 پنالتی از دست دادند. یکی در نیمه نهایی سال 82 توسط اولی اشتلیکه در بازی خاطره انگیز مقابل فرانسه و دیگری توسط لوکاس پودولسکی مقابل صربستان در سال 2010. آلمان ها در سال 80 و 96 نیز قهرمان اروپا شدند و در سالهای 92 و 2008 هم به مقام نائب قهرمانی رسیدند تا با 3 قهرمانی و 3 نائب قهرمانی پرافتخارترین تیم اروپا باشند.
معجزه برن:
بعضی از مسابقات کلیدی هستند و شاید سرنوشت یک ملت رو تغییر دهند اما کمتر بازی پیدا می شود که تاریخ یک رشته ورزشی و دو ملت را برای همیشه تغییر دهد. فینال جام جهانی سال 1954 از معدود موارد اینچنینی ست. آلمان در مقابل مجارستان. مجارستان آن زمان با بازیکنانی نظیر فرنس پوشکاش قدرت مطلق فوتبال دنیا بود. آنها حتی در دور گروهی آلمان را با نتیجه 8 بر 3 شکست داده بودند. پیروزی برابر این تیم چیزی شبیه به معجزه نیاز داشت. اما این دیدار تمام خصوصیات فوتبال آلمان رو با هم دارا بود. آلمانی ها که از قبل میدانستند در روز مسابقه باران شدیدی خواهد بارید و زمین شرایط نامطلوبی خواهد یافت، با هوشیاری زمین تمرینی خود را خیس و گلی کردند تا برای بازی در این شرایط آماده باشند. برنامه ریزی دقیق و بازی منظم آنها در مقابل تیمی که از قبل خود را برنده بازی میدانست. سخت کوشی و روحیه مبارزه جویی و همینطور حس تسلیم ناپذیری که در روحیات ژرمن ها وجود دارد در این بازی نمود داشت. آنها در 8 دقیق ابتدایی 2 گل دریافت کردند اما ژرمن ها تسلیم نشدند. گفته میشود آلمان استاد عوض کردن نتیجه و تبدیل باخت به برد است و این مورد نیز در این بازی به بهترین نحو به اجرا گذاشته شده و بازی 2 بر صفر با خته را در دقایق پایانی به برد 3 بر 2 تبدیل کردند و قهرمان دنیا شدند. این بازی شروع دوران فوتبال آلمان بود و البته پایان دوران فوتبال مجارستان. شاید اگر آلمان این بازی را واگذار میکرد، ژرمن ها هرگز به فوتبال به عنوان یکی از ورزشهای اصلی خود نگاه نمیکردند و شاید سرنوشت دنیای فوتبال به گونه ای دیگر رقم میخورد. مهم نیست در مورد این بازی تا چه حد صحبت های حاشیه ای و حرف و حدیث های اثبات نشده مطرح می شود. مهم اینست که این بازی در تاریخ فوتبال آلمان و دنیا تغییری شگرف بوجود آورد.
دشمنی آلمان و انگلیس:
ریشه اصلی آن شاید فوتبالی نباشد و به جنگ جهانی برسد اما اوج این دشمنی در زمینه فوتبال در سال 1966 و در فینال جام جهانی در ویمبلی لندن بوقوع پیوست.در حالیکه توپ جف هورست روی خط دروازه قرار گرفته بود، داور با مشورت کمک داور توپ را گل اعلام نمود. بعدها در بزرگترین اعتراف قرن کمک داور اعتراف کرد که به خاطر حمله آلمان به کشورش و جنگ جهانی بود که آن توپ را گل اعلام نمود! به هر دلیل آلمان آن جام را با ناداوری به انگلستان واگذار کرد اما پس از آن بارها موفق به شکست این تیم شد. 4 سال بعد از آن گل تاریخی در سال 70 آلمان موفق به حذف انگلیس شد، در نیمه نهایی های سالهای 90 و 96 در ضربات پنالتی بهترین تیم تاریخ این کشور را حذف کرد و در سال 2010 شکستی سنگین با نتیجه 4 بر 1 بر این تیم وارد آورد. نکته جالب در این بازی اینست که داور بازی گل صحیح انگلیس را در صحنه ای مشابه سال 66 اینبار به ضرر انگلیس نگرفت.
مربیان فوتبال آلمان:
باورش واقعا سخت است اما آلمان در تاریخ دراز مدت خود تنها 10 مربی به خود دیده است. انتخاب مربیان بسیار با وسواس و با برنامه ریزی دقیق انتخاب می شود. در مواردی برای اهداف کوتاه مدت مثل احیای نسل توسط کلینزمن و نیز بلند مدت مثل کار روی نسل بوجود آمده توسط یواخیم لو. مدت مربیگری در آلمان خیره کنندست و به غیر از یک مورد تمامی مربیان آلمان با این تیم افتخاراتی نیز بدست آورده اند. مربیان آلمان به شرح زیر می باشند:
1- پروفسور اتو نرتس(1926 تا 1936) : وی که تحصیلات غیر فوتبالی داشت و معروف به مربی رایش بود، به بسیار سخت گیر و منظم بودن شهرت یافته. مقام سومی دنیا در سال 34 حاصل دسترنج وی بود.
2- سپ هربرگر(1936 تا 1964) : نه اشتباه نخواندید هربرگر قریب به 30 سال سرمربی ژرمن ها بود. البته در فاصله جنگ جهانی تیمی به عنوان آلمان وجود نداشت و تقریبا مدت فعالیت هربرگر را می توان 20 سال ارزیابی نمود. آلمان در زمان وی قهرمان دنیا در سال 50 شد و در سال 54 هم به عنوان چهارمی دنیا رسید. نکته جالب اینجاست که هربرگر در سال 64 با اراده خود و به دلیل کهولت سن کار در تیم ملی را کنار گذاشت.
3- هلموت شون (1964 تا 1978) : پرافتخارترین مربی آلمان و یکی از پرافتخارترین مربیان دنیا. آلمان در زمان وی به ترتیب نائب قهرمان سال 66 دنیا، سوم دنیا در سال 70، قهرمان اروپا در سال 72 ، قهرمان دنیا در سال 74 ، نائب قهرمان اروپا در سال 76 شد و تنها در جام جهانی 78 بود که وی و آلمان ناکام ماندند و نسل بکن باوئر، گرد مولر و سپ مایر نیز به پایان رسید.
4- یوپ دروال(1978 تا 1984) مربی آرام و نرم خوی آلمان که 6 سالی نیز دستیار هلموت شون بود، در سال 80 تیم را به مقام قهرمانی اروپا رساند و در سال 82 نائب قهرمان دنیا شد. با ناکامی در یورو 84 وی از سمت خود برکنار شد.
5- فرانتس بکن باوئر (1984 تا 1990) : قیصر فوتبال آلمان که سابقه و مدرک مربیگری هم نداشت موفق شد در سال 86 آلمان را به فینال جام جهانی برساند و در سال 90 درسومین فینال متوالی آلمان در جام جهانی که خود رکورد به حساب می آید در بازی انتقامی و جنجالی تیم آرژانتین با دیگو مارادونا را شکست داد و قهرمان دنیا شد.
6- برتی فوگتس(1990 تا 1998) : هم نسل قیصر که از بهترین بازیکنان تاریخ آلمان بود در سال 92 آلمان را به مقام نائب قهرمانی اروپا و در سال 96 قهرمان اروپا کرد ولی در 2 جام جهانی پیاپی در سالهای 94 و 98 موفق نشد به جمع 4 تیم پایانی راه یابد که در تاریخ آلمان این ناکامی بی سابقه بود. لجبازی وی و کنار گذاشتن کاپیتان تیم لوتار ماتئوس و اصرار به استفاده از بازیکنان همیشگی حتی در سنین بالا باعث بوجود آمدن بحرانی در آلمان شد.
7- اریش ریبک (1998 تا 2000) : سکان داری آلمان بعد از جام جهانی 98 برای هر کسی بی رحمی محض بود. پس از اینکه یوپ هاینکس این سمت را قبول نکرد، ریبک سرمربی آلمان شد. وی با حذفی فاجعه بار از یورو 2000 به کار خود در تیم پایان داد و حتی فراتر از آن وی با سالها سابقه ورزشی دیگر برای همیشه از مربیگری کناره گیری کرد.
8- رودی فولر (2000 تا 2004) : آلمان پوست اندازی خود را شروع کرده بود. دیگر آلمان ها برای مربیگری سراغ نسل دهه 70 نرفتند و از نیروهای جوانتر آلمان بهره گرفتند تا اندیشه های نو وارد این فوتبال شود. رودی فولر که وی نیز مدرک مربیگری نداشت و ابتدا به عنوان مربی موقت معرفی شد و پس از مشخص شدن اعتیاد کریستف دام به عنوان سرمربی دائم آلمان انتخاب شد. آلمان در سال 2002 تحت هدایت وی و با درخشش اولیور کان به مقام نائب قهرمانی دنیا رسید. حذف در دور گروهی یورو 2004 پایان دوران مربیگری رودی فولر در آلمان بود.
9- یورگن کلینزمن (2004 تا 2006) : شاید 2 سال برای مربیگری در آلمان بسیار دوره ای کم و کوتاه باشد اما می توان با همین دوره کوتاه هم تبدیل به قهرمان شد. زوج خط حمله فولر در تیم ملی زمانیکه سکان هدایت آلمان را گرفت تغییرات اساسی در تیم ایجاد نمود و تیم را به مقام سومی در جام کنفدراسیونها و جام جهانی رساند.
10- یواخیم لو (2006 تا کنون) : دوست و دستیار کلینزمن در تیم ملی که با نسلی جدید در آلمان مواجه شد و به نوعی خود نیز در شکوفایی آنها سهیم بود و در سال 2008 مقام نائب قهرمانی اروپا و سال 2010 سومی دنیا را تجربه کرد.
فوتبال ماشینی:
اصطلاح ماشینی در فرهنگ ما درست ترجمه نشده! اکثر مردم از این کلمه تعبیر بدی دارند و حتی از آن به عنوان لکه ننگ در فوتبال آلمان نام میبرند!!! اما منظور از ماشینی چیست؟ فوتبال منظم آلمانی که هر کس وظیفه خود را انجام داده و با برنامه و حوصله پا به مسابقه میگذارند. یکی از تعابیر غلط از ماشینی فوتبال نتیجه گراست. اما آیا می توان به فوتبال آلمان انگ نتیجه گرا چسباند؟ مثلا آیا تیم سال 90 با بازیهای درخشان و آمار گل بالای این تیم را می توان نتیجه گرا دانست؟ یا تیم سال 74 با گلزنی های بمب افکن را می توان نتیجه گرا دانست؟ شاید در تیم سال 96 این حس نتیجه گرایی موجود بود یا در تیم سال 2002 که با توجه به داشته های تیم هم شاید کاری درست بوده باشد اما انگ نتیجه گرایی برای کل تاریخ آلمان به هیچ عنوان مناسب نیست. تیمی که در بسیاری از جام های جهانی بهترین خط حمله را داشته و بهترین گلزنان جام جهانی را پرورش داده را نمی توان با این عناوین توصیف نمود. یکی دیگر از دلایل نامگذاری ماشینی، تغییر نسل سریع بازیکنان است. مثلا نسل دهه 70 با بازیکنانی نظیر بکن باوئر، سپ مایر، گرد مولر به سرعت در دهه 80 جای خود را به نسل جدیدی با بازیکنانی نظیر کارل هاینز رومنیگه، لوتار ماتئوس، هارولد شوماخر داد و همین نسل هم در آغاز دهه90 جای خود را به کلینزمن، ایلگنر و هسلر دادند. تنها در اواخر دهه 90 بود که آلمان به مشکل تغییر نسل و نبود نسل جایگزین برخورد کرد که آن مشکل نیز خیلی زود با برنامه یزی دقیق برطرف شد.
غیرت ژرمنی:
ژرمن ها یک خوی جالب توجه دارند و آن غیرت آنهاست. آنها همواره در بازیها با تعصب تمام بازی میکنند و برای تیم از جان مایه میگذارند. برای مثال فرانتس بکن باوئر قیصر آلمان در بازی نیمه نهایی جام جهانی سال 70 مقابل ایتالیا در مسابقه ای که به بازی قرن مشهور است در حالیکه در یک برخورد نقش زمین شد و کتف وی شکست اما با تعصب و روحیه تسلیم ناپذیر خود با کتفی شکسته به بازی ادامه داد!!! این تعصب بارها در ژرمن ها دیده شده. یکی از آخرین نمونه های اینچنینی هم مانوئل نویر در بازی مقابل ایتالیا در یورو 2012 و هد شیرجه ای معروف وی درر مقابل پاهای بازیکنان حریف بود! به همین دلیل بنده ترجیح می دهم بازیکنان آلمان از نژاد ژرمن باشند تا سایر نژادها.
در پایان ذکر این نکته مهم است که آلمان هیچگاه ستاره محور نبوده و متکی به ستارگانش نیست. شاید نبود ستارگانش مشکلاتی در تیم ایجاد کند اما نبود آنها نیز تیم را دچار بحران نکرده است. برای مثال در بدترین شرایط تاریخ خود در سال 2002 نائب قهرمان دنیا شدند. به همین دلیل میتوان گفت آلمان به معنای واقعی یک تیم است.