A .SHمن خاطره بد آنچنانی ندارم
ولی همینطوری یه خاطره میگم
تو دبستان خر خون نبودم ولی مخم خیلی خوب کار میکرد, درسا هم راحت بود بنابراین بدون هیچ زحمتی همه نمره هام بیست بود(حتی امتحانای شفاهی نوبت بودم کلاس پنجم رو اصلا ندادم! میرفتم مدرسه, معلممون میدید منو میگفت برو خونه تون, بیسته نمره ات!)
یه بار هم معلممون میخواست کرم بریزه, منو صدا زد, یه درس از کتاب علوم بود که هنوز تدریسش رو شروع نکرده بود... ولی به من گفت خلاصه درسو بگو! بچه ها اعتراض کردن و اینا... ولی از قضا من روز قبلش بیکار شده بودم و این فصل رو همینجوری خونده بودم. خلاصه شروع کردم به گفتن, هیچ نکته ای رو جا ننداختم... برگای همه ریخته بود. زنگ که خورد همه بچه های کلاس دورمو گرفته بودن و میگفتن کارت درسته و آره و اینا...
البته سال بعدش رفتم بیرون از شهرمون مدرسه تیزهوشان, اونجا دیدم که هیچ پخی نیستم! و یادمه اولین امتحان میان ترمی که دادیم ریاضی بود. و منی که زیر 18 نمره ای نداشتم, اون روز "هفت" شدم! :)
فردا هم کنکور داریم :/
(دبستان درسا راحت بود, نسبتا نسبت به درسا حس خوبی داشتم, ولی از راهنمایی به بعد همینجوری رفته رفته درس خوندن برام سخت تر شد, و از پارسال دیگه حالم از درس به هم میخوره... با یه همچین دیدی دارم میرم به سمت کنکور!)