mostafa nazariنمی دونم چی شد که شام نخوردم صدا کردن اعضای خانواده برای شام رو یادمه .اما چرا حرکتی نکردم
الان رفتم شام بخورم شامی نبود نون با خیار با دوغ خوردم :)) اما الان چند دقیقه ای بهت زده بودم به این فکر میکردم من چطور خودمو نابود میکنم دو سال عمرم گذشت تا فهمیدم مباحثه ده برابر مطالعه هست و تعلیم دیدن 10 برابر مباحثه ...به این فکر میکردم چطور بعد امتحان فردا سرفرازانه به افق خیره بشم.به این فکر میکنم که قرار بود سه روز پیش حرکت کنم اما هیچ کاری نمیکنم به خودم میگم دردت چیه درونم جوابش رو میگه بعد فکر میکنم لعنتی اگر علمت با عملت تطابق نداره خب یک حیوان از این بدن که خدا بهت داده بهتر استفاده میکرد . فکرمیکنم ...... بله فکر...