موضوع نژاد برتر و تئوری اختلاف توانایی و هوشی بین نژادهای مختلف از اصلی ترین معقوله های حزب نازی بوده به طوری که هرگاه نام نازیسم به میان می آید دنبال آن برتری نژاد و نژاد آریایی هم می آید. در این مطلب قصد دارم به نظرات تئوریسین های حزب نازی از جمله شخص آدولف هیتلر و آلفرد روزنبرگ که از سران حزب نازی هم بودند بپردازم. امیدواریم مطلب مفیدی برای شما خوانندگان باشد.
آقای هرمان هیرت برای اولین بار در سال 1905 بحث نژاد آریایی و مهاجرت اقوام آریایی به جنوب آلمان را بار دیگر زنده ساخت. هرمان هیرت معتقد بود دشت های شمال آلمان که اکنون به وسیله مردمان نوردیک (مردم بومی اسکاندیناوی) اشغال شده است از جنوب این کشور متمایز شده است به نحوی که تمایز نژادی را به خوبی می توان مشاهده کرد (ص 197) او مهمترین عامل نژادی را تمایز رنگ موها (بور و زرد بودن) و رنگ چشمان ساکنان این مناطق می دانست (ص 192). گوستاو کوسینا در سال 1902 طرح طناب دار را پیشنهاد داد. در طرح کوسینا به صورت نسبی مقایسه ای میان مردم شمال آلمان با رنگ موهای بسیار روشن متمایل به زرد و در برخی موارد متمایل به سفید و چشمان آبی و مردم جنوب آلمان با موهایی قهوه ای رنگ ، بور و چشمانی قهوه ای یا آبی انجام داد. بر اساس طرح گوستاو کوسینا مردم نواحی شمال آلمان از مردم جنوب این کشور از لحاظ نژادی متمایز بودند. در ابتدای مطرح شدن این بحث ها افرادی مانند گوردون چیلد به ستایش مردم شمال آلمان و در واقع نژاد نودریک پرداخت. وی مردم جنوب آلمان را غیر اروپایی خواند و نوردیک ها را یک نژاد با زبان برتر نامید اما در پس اعتراضات محافل آلمان ابراز تاسف کرد و به بحث غرور ملی در آلمان پرداخت.
اما اولین فردی که به حمایت از آریایی های جنوب آلمان پرداخت آلفرد روزنبرگ بود. وی نماینده اعضای اتحادیه کارگری سوسیالیستی بود و سرزمین آلمان را متعلق به اقوام مهاجرت کرده آریایی خواند. روزنبرگ همچنین اضافه کرد به طور قطع مردم جنوب آلمان (آریایی ها) سال ها پیش از مردم شمال (نوردیک ها) ساکن این سرزمین بوده اند وی همچنین در مورد تهدید نژادی نودریک ها نسبت به آریایی های ساکن جنوب هشدار داد. او ادامه داد اگر به همین روال پیش برویم سراسر آلمان را چشم آبی ها تسخیر می کنند ! روزنبرگ همچنین بزرگترین تهدید نژادی آریایی ها را نژاد یهودی – سامی خواند.
روزنبرگ یکی از معماران اصلی نازی ها در گرایشات ایدئولوژیک بود. وی می توانیم به طور قطع یکی از معماران سبک نازیسم بنامیم . روزنبرگ با الهام از نظریات هرمان هیرت طرح ” مذهب از خون” را مطرح ساخت. بر این اساس این طرح نژاد آریایی جنوب آلمان باید به دفاع از آمیخته شدن بیش از پیش با نژاد نودریک در شمال آلمان می پرداخت. این طرح توسط روزنبرگ (Rosenberg ) در جمع اعضای اصلی حزب تازه تاسیس ملی کارگران سوسیالیست آلمان ( نازی ) مطرح شد و توسط آقایان Arthur de Gobineau و Georges Vacher و Blavatsky و Houston Stewart Chamberlain و Madison Grant تایید و به نزد آدولف هیتلر برده شد، آدولف هیتلر خود مخالف یهودی و مخالف ضعیف شدن نژاد آریایی ساکن آلمان بود. آدولف هیتلر در کتاب خود "نبرد من" بسیار از آریایی ها ستایش کرده است. آدولف هیتلر معتقد بود تمدن جنوب آلمان و زبان آلمانی مدیون تمدن آریایی های کوچ کرده به جنوب آلمان است . آدولف هیتلر همچنین حامی تهدید نژادی یهودی - سامی برای نژاد بشریت بود. با تایید هیتلر این طرح به اوج خود رسید ؛ این طرح در تمام سیاست های نژادی در آلمان نازی و آریایی کردن مقررات از سال 1920 در حزب تا 1940 در کل رایش سوم تاثیر فراوانی داشت.
دلیل استفاده از واژه آریایی در نزد آلمانی ها شاید به دلیل نزدیک شدن بیش از پیش به تمدن ایران بود.قدیمی ترین مرجع اذعان به واژه آریا کشف شده تا کنون به حدود 6 قرن پیش از میلاد بر می گردد و آن متنی نیست جزء متن ” کتیبه بیستون ” در این متن از واژه آریا به طور حتم به منظور اشاره به مردم اصیل ایران استفاده شده است. شاید به همین دلیل است که چهره های اعضای بلند پایه حزب نازی بیشتر به یک ایرانی شبیه است تا یک سوئدی ، به هر حال چه به صورت اتفاقی چه به صورت برنامه ریزی شده چهره بسیاری از اعضای حزب نازی از جمله آدولف هیتلر بیشتر از آنکه یک چهره غربی یا اروپایی باشد به چهره یک شرقی با چشمانی آبی شباهت دارد.
آدولف هیتلر در کتاب خود ” نبرد من ” به بررسی کامل این موضوع پرداخته بود. وی اسم آن را اثبات علمی بر اساس نژادی تمدن گذاشته بود. استدلال های هیتلر توسط ایدئولوژیست هایی مانند آلفرد روزنبرگ تکرار شد. وی (روزنبرگ) در کتاب خود ” افسانه قرن بیستم (1930) ” نژاد نوردیک را که در سواحل شمال آلمان یک دست گشته بود را این گونه تفسیر کرد که خطری برای دیگر نژاد های ساکن در آلمان از جمله آریایی های جنوب این کشور است. وی همچنین نظریه ای را مطرح ساخت که نشان می داد در طی چندین سال نژاد نوردیک به صورت گسترده در حال پیشروی به سمت جنوب آلمان است. و همچنین در کتاب خود به کشورهایی مانند ایران و هند اشاره می کند و به پیدایش تمدن های بزرگ و دین زرتشت در ایران که از نظر روزنبرگ حاصل تمدن مردمان آریایی ساکن ایران بوده است.
شاید ریشه طرح های نازی ها برای مقابله با ادغام دو نژاد عمده ساکن آلمان نوعی مقابله بود. پس از قرن 17 میلادی کشورهای شمالی اروپا قدرتمند تر از گذشته شدند. مردم شمال (اروپا) به سرعت شروع به گسترش فرهنگ برتری خود بر ساکنان جنوب اروپا کردند. “فرانکلین بنجامین ” پیشنهاد تمایز نژادی مردمان سفید پوست شمال اروپا شامل کشورهایی مثل سوئد ؛ نروژ ؛ دانمارک ؛ انگلستان ؛ شمال آلمان و سایر ملت های شمال اروپا از مردمان سبزه رو و مو بور جنوب اروپا از جمله ایتالیا ؛ جنوب آلمان ؛ اسپانیا و سایر ملت های جنوبی اروپا را مطرح کرد ! وی بیان کرد که مهاجرت به کشور نو پای ایالات متحده (آمریکای شمالی) باید به نفع گروه سفید پوستان شمال اروپا تمام شود. در اوایل قرن 19 این ایده ها کم کم به تئوری های در حال ظهور تبدیل شد و همانطور که امروز شاهد آن هستیم جمعیت غالب در تمام آمریکای شمالی را سفید پوستانی با چشمانی آبی و موهایی طلایی تشکیل می دهند.
در سال 1930 در جریان رشد نوردیکسم (آنچه برتری نژاد مردم شمال اروپا خوانده می شود) در انتقال مردم اروپا به ایالات متحده مورخ بریتانیایی، آرنولد جی .توینب در کتاب مطالعه تاریخچه خود (1934) استدلال می کند که تمام تمدن های پویا از فرهنگ نژادهای مخلوط به وجود آمده است و نظریه نوردیکسم یک نظریه پوچ است همچنین بنیتو موسولینی نیز اظهار می دارد : اعتقاد دارم که نژادهای بیولوژیک می توانند به صورت خالص وجود داشته باشند اما نه به قیمت نابودی دیگر نژاد ها !