پریا ssتهران زلزله اومد من داشتم ظرفارو میشستم لوسترا خیلی بد لرزیدن با سرعت جت رفتم سمت در درم قفل بود با دست لرزون بزور باز کردم شوهر خابالو اومده میگه کجا داری این مدلی میری رفته برای من مانتو شال میاره گفتم الان بمیریم خوبه غیرت راضی میشه. رفتیم با ماشین خیابون راضیم نمی شدم برگردم شوهرم گفت من میرم بخوابم میای بیا گفتم چیشد الان غیرت میزاره من بمونم تو ماشین تا یه هفته از ترس شبا نمیخوابیدم