بشکل طبیعی باید اینطور باشه که وقتی ی برنامه بلند مدت برای پیشرفت و توسعه کشور تنظیم و تدوین میشه، با رسیدن به سالهای پایانیش، باید مورد تجزیه و تحلیل و ارزیابی قرار بگیره و میزان تحقق اهداف و آرمانها بررسی بشه و به مردم جواب داده بشه. اینکه اهداف تعیین شده چه چیزایی بوده، چه مقدارش تحقق پیدا کرده، اگه نکرده دلایلش چی بوده، آیا اهداف سند بلندپروازانه و غیرواقعی تنظیم شده؟ اگه جواب مثبت هست چرا باید تصمیم گیریهای کلان، بجای تکیه بر پارامترهای واقع گرایانه و منطقی، آرمانگرایانه و غیرمنطقی گرفته بشه؟!مگر این سند با تکیه بر ظرفیت ها و توانمندی های داخلی تنظیم نشده بود؟! از این گذشته، بدون بررسی و تجزیه و تحلیل درست این سند، آیا منطقی هست که ی سند چشم انداز دیگه، اونم با مدت زمان بیش از دوبرابر سند قبلی، تنظیم شود؟! اصلا صرف تنظیم سند نیم قرنی برای پیشرفت منطقی هست؟ و مهمتر از اون چه تضمینی وجود داره که این سند به سرنوشت سند قبلی دچار نشه؟!
- در این زمینه توجه شما رو به گزارش مقایسه تطبیقی عملکرد اقتصاد ایران در مقایسه با کشورهای سند چشم انداز در بازه زمانی (1384_1395) جلب میکنم! بد نیست جایگاهمون رو در شاخص های اقتصادی که ناظر بر بخش اقتصادی سند هست رو ببینیم و علاقه مندان میتونن به شکل دقیقتر گزارش کامل رو که زیر نظر سازمان برنامه و بودجه تنظیم شده در لینک زیر دنبال کنن
https://mpb.mporg.ir/FileSystem/View...
- قبل از این، بهتره اهداف و افق چشم انداز سند رو بدونیم چی هست
(جامعهٔ ایرانی در افق این چشمانداز چنین ویژگیهایی خواهد داشت:
توسعهیافته، متناسب با مقتضیات فرهنگی، جغرافیایی و تاریخی خود و متکی بر اصول اخلاقی و ارزشهای اسلامی، ملی و انقلابی با تأکید بر:مردمسالاری دینی، عدالت اجتماعی، آزادیهای مشروع، حفظ کرامت و حقوق انسانها و بهرهمند از امنیت اجتماعی و قضایی.
برخوردار از دانش پیشرفته، توانا در تولید علم و فناوری، متکی بر سهم برتر منابع انسانی و سرمایه اجتماعی در تولید ملی.
امن، مستقل و مقتدر با سامان دفاعی مبتنی بر بازدارندگی همهجانبه و پیوستگی مردم و حکومت.
برخوردار از سلامت، رفاه، امنیت غذایی، تأمین اجتماعی، فرصتهای برابر، توزیع مناسب درآمد، نهاد مستحکم خانواده به دور از فقر، فساد، تبعیض و بهرهمند از محیط زیست مطلوب.
فعال، مسئولیتپذیر، ایثارگر، مؤمن، رضایتمند، برخوردار از وجدان کاری، انضباط روحیهٔ تعاون و سازگاری اجتماعی، متعهد به انقلاب و نظام اسلامی و شکوفایی ایران و مفتخر به ایرانی بودن.
دست یافته به جایگاه اول اقتصادی، علمی و فناوری در سطح منطقهٔ آسیای جنوب غربی (شامل آسیای میانه، قفقاز، خاورمیانه و کشورهای همسایه) با تأکید بر جنبش نرمافزاری و تولید علم، رشد پرشتاب و مستمر اقتصادی، ارتقاء نسبی سطح درآمد سرانه و رسیدن به اشتغال کامل.
الهامبخش، فعال و مؤثر در جهان اسلام با تحکیم الگوی مردمسالاری دینی، توسعهٔ کارآمد، جامعه اخلاقی، نواندیشی و پویایی فکری و اجتماعی، تأثیرگذار بر همگرایی اسلامی و منطقهای براساس تعالیم اسلامی و اندیشههای روح الله خمینی.
دارای تعامل سازنده و مؤثر با جهان براساس اصول عزت، حکمت و مصلحت. از ویکی پدیا)
- برای پرهیز از طولانی شدن مطلب از مقایسه پارامترهای اقتصادی داخل متن خودداری میکنم ولی توصیه میکنم که حتما خودتون برید بخونید و شرایط رو بهتر درک کنید و متوجه بشید چقدر با رقبایی مثل ترکیه و عربستان فاصله داریم و با فرض ثابت بودن نرخ رشد اقتصادی رقبا نیاز داریم که بطور متوسط سالانه رشد اقتصادی حدود 13_14 درصد داشته باشیم که تقریبا محال و غیرممکن هست. (با علم به اینکه رشد اقتصادی ایران در سال 96، 4.6 درصد بود)نکته جالبتر اینجاست که بین تمام پارامترهایی که در بخش اقتصادی هست تو هیچ موردی ایران جزو دو کشور برتر نیست بجز دو مورد که اونم شاخص منفی تورم و ضریب جینی هست. که این دومی مربوط به توزیع درآمد هست که نشون میده بدترین رتبه ازان ایرانه.
- چند شاخص رو فهرست وار میگم که اگه فرصت خوندن کامل متن رو ندارید، حداقل این چند مورد مهم رو ببینید و مقایسه کنید
1.تولید ناخالص داخلی
2.رشد اقتصادی
3.سهم از تولید
4.نرخ بیکاری