بیلی وایلدر یکی از درخشان ترین چهره های فیلمسازی هالیوود در عصر طلایی محسوب می شود که شش بار موفق به کسب جایزه اسکار شده و پانزده بار نامزدی این جایزه را در کارنامه دارد و از این لحاظ یکی از رکورد داران تاریخ سینما است. از معروف ترین فیلم هایش می توان به "آپارتمان"، "سانست بلوار"، "بعضی ها داغش رو دوست دارند" و ... اشاره کرد.
در این مطلب 25 جمله ماندگار این فیمساز افسانه ای را با هم مرور می کنیم:
1. من آدم جاه طلبي هستم ولي اگر ده برابر حقوقم را هم بدهند كاري كه بوي بد بدهد انجام نمي دهم؛ هرگز!
2. اسمها با نمكند. همه چيز با نمك است؛ به جز نوشتن خود فيلم نامه. هر چيزي قبل و بعد از آن لذت دارد. وقت نوشتن هميشه به خودت مي گويي «بعداً راه حلي براي اين پيدا مي كنيم» ولي تا تو يك صحنه را تكميل نكني نمي تواني به صحنه بعد بروي.
3. هر كس كه نقش يك گوژپشت را بازي كند بيش تر از يك هنرپيشه نقش اول خوش قيافه، اقبال بردن اسكار را دارد. مثل اين است كه راي دهنده ها چون به وصال دختره نمي رسند انتقام مي گيرند!
4. خوب اين صد در صد واقعيت است. اگر فيلم نسازي چطور مي تواني فيلم بد بسازي؟
5. رنگ، كم تر از محتواي فيلم اهميت دارد. مردم بعد از پنج دقيقه اين موضوع را فراموش مي كنند.
6. دوست ندارم فيلم هاي قديمي ام را تماشا كنم، احساس نمي كردم بخشي از اين واقعه هستم. هميشه فكر مي كردم خودم آن واقعه هستم.
7. در سينما بايد يك ميانگين معقول پيدا كرد. از صد تا شوخي هميشه سي تايش را از دست مي دهي.
8. هيچ چيز به اندازه يك استخر خالي، خالي نيست!
9. به نظر من در حرفه نمايش اگر كسي چهار صد تا توپ بزند واقعاً هنر كرده ولي ديگر هزار تا كه نمي تواند بزند.
10. بد نيست سانسور داشته باشي؛ ولي سانسوري سازنده!.
11. كارگرداني كار بسيار مهمي است چون خودت را متعهد مي كني. و در آخر، كار كمابيش همان چيزي مي شود كه بايد بشود. مگر آن كه هزار روز براي فيلم برداري وقت داشته باشي و بتواني از آن چه كرده اي بهتر كار كني.
12. من فقط فيلم مي سازم به اين اميد كه خوب باشد و مردم را سرگرم كند و به آن ها چيزي نشان بدهد كه تاكنون نديده اند. ولي اینطور فكر نمی كنم که اين قرار است بزرگترين « فيلم نوآر» يا بزرگترين « كمدي» از آب در بيايد يا «به عبارت جهاني» پيام آن چيست؟ ... خوب است كه كسي چنين چيزي بگويد براي دل خوشي ما كارگردان هاي پير و بازنشسته كه ديگر قرار نيست بگويند «اكشن». يك كارگردان نمي تواند با مفاهيم پر طمطراق زندگي كند. بايد فكرهاي مشخص را تصوير كند.
13. من، هم از فيلم هاي خوب و هم از فيلم هاي بد چيز ياد گرفتم. چيز ياد گرفتن از فيلم خوب كار دشواري است چون فيلم هاي خوب، فيلم هاي بزرگ، فيلم هاي به ياد ماندني نادرند.
14. فيلم برداري با [نگاتيو] سياه و سفيد خيلي سخت است چون بايد سايه ها را از خودت به وجود بياوري. بايد چيزي را به وجود بياوري كه بعد هم آن چيز، چيز ديگري را به تو عرضه كند. اما در [فيلم] رنگي، كافي است دوربين را آن جا بكاري و فيلم برداري كني؛ خيلي طبيعي. نه با آن رنگ هاي پر رنگ.
15. موسيقي متن فيلم البته بايد نامرئي باشد. گاهي هم نه. مثلاً موسيقي متن اوديسه فضايي 2001 ساخته ريچارد اشتراوس در شروع فيلم با آن ميمون ها و چماق ها حقيقتاً بي نظير بود. عالي بود، فوق العاده. (https://www.tarafdari.com/node/1105621) در عين حال فكر مي كنم كه موسيقي مي تواند تهييج كننده هم باشد. چنان احساس عشق، نفرت و هيجاني را بر مي انگيزد كه هيجانش معمولاً بهتر از چيزي است كه فيلم برداري شده. موسيقي متن فيلم بسيار مهم است. هر كمكي كه بتواني بگيري لازم است.
16. هرگز فيلمي كه ماجراهاي جدا جدا دارد نساز چون ممكن است بعضي قسمت هايش حذف شود. ماجراهاي به هم پيوسته هيچ خوب نيست. يك دفعه ممکن است بيست دقيقه اش را دور بیندازند!
17. اگر قرار باشد از ميان كمدي، جذابيت فردي و قدرت نمايشي يكي را براي هنرپيشه اول خودم انتخاب كنم كمدي را انتخاب مي كنم. هنرپيشه كمدي مي تواند نقش جدي ايفا كند ولي هنرپيشه جدي به ندرت مي تواند كمدي بازي كند.
18. اگر زني را بعد از پنج سال به همان اندازه كه شب عروسي دوست داري دوست داشته باشي، اين عشق واقعي است. در آن صورت از عهده بخش دشوار كار برآمده اي؛ يعني عاشق بشوي و عاشق بماني.
19. [منتقدان] مي توانستند هر چه دل شان مي خواست بنويسند چون مردم فراموش شان ميكنند. فيلم ها عمرشان از نقدها بيش تر است.
20. من كمي بيش تر از آن چه حقم بوده اين دور و بر پلكيده ام. كمي طولاني تر از معمول و هر چه پيرتر مي شوم كم تر برايم اهميت دارد.
21. بهترين بازده من وقتي است كه در يك زمان خاص درست خلاف روحيه ام مي نويسم. به هر حال براي جبران غم از دست دادن عشقم بايد كمدي فكر كنم.
22. هرگز از آسانسور استفاده نمي كنم چون ممكن است گير كند و تمام آخر هفته در آن بمانم.
23. فيلم هاي بسيار زيادي هست كه هنرپيشه گريه مي كند و سعي مي كند شما را به گريه بياندازد ولي هميشه وقتي هنرپيشه سعي مي كند گريه نكند موثرتر است.
24. براي ساختن فيلم كمدي بايد خيلي جدي بود. يك كمدي خوب بي ترديد رنج زيادي در خود دارد. رنج و البته پيروزي بسيار نادري براي هنرپيشه نقش اول؛ چيزي كه انتظارش را هم ندارد.
25. پول چيز كسل كننده اي است. وقتي به سن من مي رسي نمي داني آن را چطور خرج کنی. وقتی جوان بودم پول واقعا پول بود. حالا ديگر چه اهميتي دارد؟ همه اش به همسرم (ادري) ميرسد.