مطلب ارسالی کاربران
ادم حتی اگه طرفدارش نباشه هم ناراحت میشه و گریه اش میگیره برای "رضا پیشرو وامثالش" که برای کلامی و گفتار و رفتاری باید از این کشور تا آستانه مرگ برن
من نمیخوام کلاسیک و شمرده چیزی بنویسیم یه چیزایی رو دنبال میکنم به عنوان نمونه و مثال یادم میاد مقایسه ای میکنم شاید این مقایسه ها بی معنی باشن اما وقتی ذهنمو مرور میکنم چاره ای نیست الان مصاحبه رضا پیشرو رو دیدم بعضی اهنگاشو دوست دارم اما طرفدر شخص خاصی نیستم از تفکراتش خوشم اومد پیش خودم میگم اگه خوشم هم نیاد از فلسفه اش و مبانیش، باز باید سرگذشتش گریه اور باشه چرا جوون ایرانی اینطور ناجوانمردانه و در نهایت بی شرافتی عده ای تنگ نظر از مملکت فرار کنه و چه داستان گریز غم انگیزی داشت که مو به تن ادم سیخ میکرد تعریف اندکی از این سرگذشت همزمان هم یادمیادم حرکات بعضی خواننده های امروز برای گرفتن مجوز و کنسرت وبعد از اون پول دراوردنها پا روی پا گذاشتن رفتن مسافرت نیاگارا و بهم زدن دیگ نذری یه مشت دزد و قاچاقچی ! و راحت بودن برای غم رفتن گلی و مریم ! و چتر خیس و بارون و اآعو ناله الکی خونندگی برای جماعت دختر همیشه حاضر بلیط 100 هزار 200 هزار به دست بیخیال بی هیچ بازده فکری عمیقی و مفیدی ..اون وقت امثال پیشرو باید توی دره و کوهای مرزی توی زمستون جون بدن برای چی ؟ چون فلانیها از متن وکلام وشعر این اقا بدشون میاد باید بری زندان یا غار(بیرون ایران)..فقیر و بی چیز همه ما هستیم وقتی که هیچ توازنی از همه اندیشه ها اینجا نیست و قدرت دست مفت گوها و مفت خورهاست