زمین و زمون بی تاب و مضطر
شده پر خون چشمای حیدر
امون ای امون مادر ای مادر
توی خونه این دود و اتش شده عزاب
توی گوچه بسته دست بابا رو طناب
فاطمه فدا شد حیدر شد خونه خراب
آتیش میرسه تا بالای در
آتیش میگیره ایات کوثر
امون ای امون مادر ای مادر
دم در خونه نامردای مدینه
خونه پر دوده چشم چشم نمیبینه
مادر جوونم بی جون رو زمینه
امون ای امون مادر ای مادر
زمین و زمون غرق خاکستر و خونه
روی چادرش مونده رد تازیونه
کی میتونه مادر رو برگردونه خونه
بروی زمین جان پیغمبر
نشسته به خون زخمی و پرپر
امون ای امون مادر ای مادر
داره میچکه اشکای غیرت حسین
یه روزی ام اما میشه نوبت حسین
غریبی مادر میشه قسمت حسین
به کرب و بلا شاه تشنه لب
می افته به خاک از روی مرکب
امون ای امون سالار زینب