اختصاصی طرفداری | مدتها بود که پیروزی بر پپ گواردیولا در کنار ارائه فوتبالی مدرن برای بسیاری از سرمربیان تبدیل به آرزو شده بود. میتوان گفت که تنها یورگن کلوپ بود که به طور مستمر طی این سال ها توانسته بود در پیروزیهایش مقابل گواردیولا، فوتبالی مدرن و رو به جلو، همراه و بدون توپ بازی کند. در سایر رقابتهایی که سرمربی اسپانیایی با منچسترسیتی و یا حتی قبل تر از آن بایرن مونیخ و بارسلونا شکست میخورد، حریفان غالبا با ارائه فرمولی ثابت و یکسان توانسته بودند او را از پیشرو بردارند. فرمولی که البته به همه چیز شباهت داشت به جز یک فوتبال پویا و مدرن.
این فرمول چه بود؟ بارها طی دهه گذشته درباره راه ثابت شکست گواردیولا صحبت کردهام (توضیح مفصل فنی). ژوه مورینیو، دیگو سیمئونه یا نونو اسپریتو سانتو، معروفترین نمونههایی بودند که موفق شدند چند بار با ارائه فرمولی ثابت در برابر گواریولا مقاومت کنند. آنها همواره با تعداد نفرات زیاد در یک سوم تدافعی خودی تجمع میکردند و با تعداد کنشهای تدافعی زیاد، اکثر دقایق بازی از دروازه خودی محافظت میکردند و همراه با توپ نیز در انتظار تک فرصتها و یا ضربات شروع مجدد برای زدن ضربه به گواردیولا بودند و البته که اُلگوهای مشخصی را نیز برای طراحی ضد حملات سریع داشتند.
این فصل اما دست کم در دو بازی، اتفاقات تقریباً جدیدی پیرامون حریفان پپ گواردیولا رخ داده است. ابتدا توماس فرانک با تاتنهام و سپس فابیان هورتسلر با برایتون با ارائه فرمولی نوین، پویا و مدرن موفق شدند گواردیولا را با ارائه نمایشی هیجان انگیز شکست دهند. نمایشی که در آن هیچ اثری از دفاع مطلق و تجمع در باکس خودی و در یک کلام فوتبال واکنشی نبود و اتفاقا هر دو سرمربی در طول 90 دقیقه در تلاش بودند تا فوتبالی پویا و کنشگرانه ارائه دهند (طبیعتاً با توجه به بضاعت امکان این مساله به طور مستمر در تمام 90 دقیقه فراهم نبود).
اما چگونه سرانجام تیمها توانستند با ارائه چنین فوتبالی گواردیولا را شکست دهند؟ راز این مساله با توپ و بدون توپ در ذهن فرانک و هورتسلر نهفته است. در این یادداشت فنی به طور ویژه به این مسأله خواهم پرداخت و از فرمول متفاوت غلبه بر گواردیولا آن هم به طور مدرن صحبت خواهم کرد.
خیلی سریع وارد بحث فنی میشوم و کار را از دیدار سیتی مقابل تاتنهام آغاز میکنم. جایی که توماس فرانک با ارائه رویکردی بسیار تهاجمی در بازی بدون توپ، موفق شد تیم گواردیولا را از بالای زمین و نیمه زمین به شدت تحت فشار قرار دهد. سیتی بدون ادرسون درون دروازه، کار دشواری برای بازیسازی از عقب زمین پیشرو داشت و فرانک نیز با شجاعت خود به خوبی توانست از این فرصت استفاده کند. دیدارهایی که در آن تیمهای گواردیولا از بالای زمین و حتی نیمه زمین تحت فشار قرار گیرند و زیر این فشار، اشتباه کنند، دیدارهای زیادی نیست اما توماس فرانک با تاتنهام، نمایشی هیجانانگیز در این حوزه از خود نشان داد.
به نقشه فنی زیر دقت کنید که آن را از گروه فنی Chunhang استخراج کردهام. نقشه فنی نقاطی را نشان میدهد که سیتی مالکیت توپ را در جریان بازی به طور مستقیم به تاتنهام واگذار کرده (جهت حمله سیتی از پایین به بالا) و یا در واقع نقاطی که تاتنهام موفق شده در آن جا توپ را از بازیکنان سیتی پس بگیرد.

به شکل هیجانانگیزی میبینیم که تاتنهام چگونه توانسته است از بالای زمین و نیمه زمین، تیم گواردیولا را تحت فشار قرار دهد و ضمن مختل کردن بازیسازی این تیم به طور صحیح و مستمر، توپ را در نقاط مهمی نیز از بازیکنان این تیم پس بگیرد تا بتواند موقعیتهای خطرناکی را روی دروازه طراحی کند. نزدیک 30 درصد از مالکیتهایی که تاتنهام از سیتی پس گرفته، در یک سوم تدافعی این تیم بوده و نزدیک به 60 درصد این بازپسگیری توپ نیز در مجموع از یک سوم میانی زمین به سمت دروازه سیتی بوده. مسئلهای بسیار هیجانانگیز در برابر تیمی که در گذشته به هیچ عنوان هیچ حریفی نمیتوانست چنین جسارتی در برابرش داشته باشد.
همانطور که اشاره کردم، پرسینگ تاتنهام در یک سوم تهاجمی و میانی خودی، علاوه بر اینکه فرصت بازپسگیری توپ و طراحی حمله سریع را برای این تیم فراهم میکرد (گل دوم)، توانسته بود روند بازیسازی سیتی را نیز از عقب زمین مختل کند. مراحل چهار گانه بازیسازی در فوتبال مدرن (توضیح مفصل فنی) در بازی مقابل تاتنهام به هیچ عنوان برای سیتی شکل نگرفت و آنها در طول 90 دقیقه به ندرت موفق شدند تا ساخت بازی صحیحی را از عقب زمین برای رسیدن به یک سوم تهاجمی خودی داشته باشند.
برای درک بهتر این موضوع نیز به نقشه فنی زیر دقت کنید که ما از آن در دورههای مربیگری و آنالیز تحت عنوان «PASSMAP» یا «Passing Network» نام میبریم. بارها در مورد این نقشه فنی بسیار مهم و ارزشمند صحبت کردهام. به طور خلاصه «PASSMAP» نقشهای است که مشخص میکند تیم همراه با توپ چه وضعیتی در طول 90 دقیقه داشته و هر بازیکن به طور میانگین چه عملکردی داشته است. میانگین موقعیت مکانی بازیکنان حین به گردش درآوردن توپ، حجم پاسهای ارسالی و دریافتی و همچنین میزان لمس توپ و بسیاری از گزارشات فنی دیگر، همگی در این نقشه قابليت رصد و تحلیل را دارد. حالا به تصویر زیر دقت کنید که مربوط به «PASSMAP» سیتی در دیدار مقابل تاتنهام میشود (نقشه فنی از گروه فنی Insight90 استخراج شده).

توضیحات داده شده را در این «Passing Network» نیز به خوبی مشاهده میکنیم. به شکلی کم سابقه میبینیم که بازیکنان سیتی هیچگاه موفق نشدهاند در یک سوم میانی و تهاجمی خودی، توپ را به طور مستمر به گردش دربیاورند و هیچ اتصال صحیحی بین بازیکنان خط جلو در زمین حریف برقرار نشده است. در بهترین حالت ما شاهد تیمی هستیم که بازیکنان آن در مناطق بی خطر زمین (نیمه زمین خودی) توپ را به طور مستمر بین یکدیگر به گردش درآوردهاند و هرگز موفق نشدهاند با عبور از لایههای پرسینگ حریف، توپ را به خوبی و با کیفیت به یک سوم تهاجمی خودی منتقل کنند.
یکی دیگر از نکات فنی مهم در تفکرات فرانک در بازی مقابل سیتی، استفاده صحیح از توپهای بلند و با طول زیاد در راستای رساندن توپ به یک سوم تهاجمی خودی و ضربه زدن به حریف بود. میدانیم که استفاده صحیح و مدرن از توپهای بلند، یکی از ویژگیهای توماس فرانک بوده که آن را بارها در برنتفورد به نمایش گذاشته است. حالا او در تاتنهام نیز این تفکر را ادامه میدهد و میبینیم که توپهای بلند و همراه با ایده (نه ارسال توپ بلند از هر نقطه زمین بدون هدف) در دیدار مقابل سیتی نیز کاربرد مهمی برای او داشته است. نقشه فنی زیر تصویر پاسهای پیش رونده (Progressive Pass) برتر دو تیم را نشان میدهد (نقشه فنی از گروه فنی Betweentheposts استخراج شده).

شاهد دو اُلگوی کاملا متفاوت با یکدیگر هستیم. مسئله مهم اما استفاده از توپهای بلند و یا با طول زیادی است که تاتنهام مقابل سیتی بار دیگر نشان داد که فوتبال مدرن می تواند از آن به خوبی بهره ببرد. این اُلگویی است که فرانک همواره اعتقاد داشته و در رویکرد تیم خود همراه با توپ، همواره سعی کرده تا از آن بهره ببرد. این توپ های بلند و با طول زیاد، نقش مهمی در عبور از پرسینگ حریفان دارد و اگر به طور صحیح و همراه با ایده استفاده شود، اتفاقا هیچ تناقضی با اصول فوتبال مدرن ندارد و می تواند بسیار کارساز نیز باشد.
اُلگوهای فنی گفته شده را با و بدون توپ در دیدار سوم سیتی نیز شاهد بودیم. فابیان هورتسلر در برایتون، اُلگویی مشابه تاتنهام را در دیدار مقابل سیتی اجرا کرد و اتفاقا باز هم جواب حاصل شد. برایتون نیز همچون تاتنهام رویکردی بسیار شجاعانه را در بازی بدون توپ سرلوحه خود قرار داد و توانست علاوه بر تحت فشار قرار دادن سیتی در یک سوم تدافعی و میانی این تیم، بازیسازی این تیم را نیز از عقب زمین مختل کند. به نقشه فنی زیر دقت کنید که از گروه فنی Insight90 استخراج کردهام؛ این نقشه میانگین کنشهای تدافعی دو تیم را نشان میدهد (رنگ قرمز برایتون و آبی سیتی).

مسئله بسیار هیجانانگیز است. به شکلی نادر میبینیم که تیمی توانسته در یک مسابقه بالاتر از سیتی پرس کند و ایجاد فشار بیشتری از بالای زمین داشته باشد. میانگین فاصله کنشهای تدافعی برایتون از دروازه خودی (Def Action Height) از سیتی بالاتر است (39.27>35.49) که نشان دهنده جسارت هورتسلر در تحت فشار قرار دادن بازیکنان سیتی از بالای زمین و یک سوم میانی است. بازیکن شماره 22 برایتون (میتوما) همانطور که در نقشه فنی مشخص است بارها و بارها از بالای زمین برای مرحله نخست و دوم بازیسازی سیتی ایجاد مزاحمت کرده است.
دومین اُلگوی فنی که به طور مشابه توسط هورتسلر همچون تاتنهام در مقابل سیتی مورد استفاده قرار گرفت، استفاده صحیح و همراه با ایده از توپهای بلند و با طول زیاد در راستای رسیدن به یک سوم تهاجمی خودی بود. به نقشه فنی زیر نیز دقت کنید که از گروه فنی Insight90 استخراج کردهام و تمام ورودهای سیتی و برایتون به یک سوم تهاجمی را از طریق ارسال پاس و یا حمل توپ نشان میدهد. فلشهای قرمز پاسهای مربوط به برایتون و فلشهای آبی پاسهای مربوط به سیتی است. فلشهای بنفش نیز مربوط به حمل توپهای هر دو تیم میشود.

وضعیت مشابه آن چیزی است که از دیدار سیتی برابر تاتنهام برای شما ترسیم کردم. میبینیم که چگونه هورتسلر نیز با استفاده صحیح و همراه با ایده از توپهای بلند و با طول زیاد به طور متعدد توانسته با موفقیت خودش را به یک سوم تهاجمی برساند. اُلگویی مناسب که میتواند به خوبی پرسینگ و فشار سیتی را در صورت اجرای دقیق و همراه با ایده، دور بزند.
پپ گواردیولا شروع سختی را در لیگ برتر داشته. تقابل با فرانک و هورتسلر که ایدههای فنی جذابی برای شکست او دارند شاید سخت ترین قرعه برای او بوده باشد. اوضاع در اتحاد چندان خوب پیش نمیرود اما باید توجه داشت که گواردیولا در حال ساختن تیمی جدید با نفراتی متفاوت است. طبیعتا زمان عنصری کلیدی در این راه خواهد بود اما فرانک و هورتسلر در همان سه هفته نخست نشان دادند که سرانجام تیمها راهی پیدا کردهاند که هم بتوانند مقابل سیتیِ گواردیولا مدرن بازی کنند و هم اینکه او را شکست دهند و این مسئله برای نابغه اسپانیایی بسیار خطرناک خواهد بود.