انقلاب اسلامى ایران در 22 بهمن 1357 سبب تزلزل استراتژى دفاعى ایالات متحده آمریکا در منطقه ى خاورمیانه و آسیاى غربى شد چرا که ایران در کنار ترکیه در حقیقت ادامه جناح جنوبى ناتو در برابر اتحاد شوروى بودند که اکنون به طرز نگران کننده اى پس از اشغال افغانستان به خلیج فارس و دریاى عمان نزدیک شده بود.نکته ى وحشتناك براى استراتژیسی نهاى آمریکایى این نبود که رژیم طرفداران ها از میان رفته بلکه نگرانى آن ها از این بود که دولت انقلابى بین بهمن 1357 تا آبان 1358 ثابت کرده بودند که ضد آمریکایى است و این براى آمریکا قابل تحمل نبود که بزرگ ترین کشور منطقه با تسلط بر کل سواحل شمالى خلیج فارس و دریاى عمان به عنوان منبع لایتناهى انرژى (و در حالى که خود نیز 10 درصد انرژى دنیا را در اختیار دارد) روی هاى ضد آمریکایى نیز به خود بگیرد. بنابراین از اواخر 1358 صدام حسین، رئیس جمهور عراق، چراغ سبز را براى حمله به ایران از سوى آمریکا و شوروى گرفت.
اصل غافلگیرى
ارتش ایران در شرایط عادى قدرتى برتر از عراق بود در 1356 این نیرو حداقل 30 درصد بزرگ تر از همتاى عراقى خود بود. اما در شهریور 1359 این وضعیت کاملا فرق مى کرد. صدام حسین در حالى خود را آماده ى حمله به ایران مى کرد که جنگ هاى داخلى،شعارهاى افراطى ضد ارتش، تسویه فرماندهان رده بالا، خروج ده ها هزار مستشار امریکایى و انگلیسى و از همه بدتر تحریمها توان رزمى ماشین جنگى ایران را کاهش داده بود.اگر چه در این زمان ایران حدود 480 هواپیماى جنگى، 3100 تانک و نفربر زرهى و بالغ بر 600 هلى کوپتر در برابر 335 هواپیماى عراقى، 133 هلى کوپتر و 4000 تانک و نفربر زرهى داشت اما پراکندگى نیروهاى ایران و فقدان آمادگى سبب شد تا صدام و دنیاى غرب (و شوروى) پیروزى بر ایران را ساده بینند.نکته اى نباید فراموش شود بحث آمادگى یا عدم آمادگى در هنگام شروع جنگ است. اسراییل در جنگ 6 روزه در ژوئن 1967 با استفاده از عنصر غافلگیرى ظرف 6 ساعت نیروى هوایى کشورهاى مصر، سوریه، اردن، لبنان و حتا عراق را زمینگیر و یا بلااستفاده کرد و طى 5 روز باقى مانده ى ده ها لشکر مصرى، سورى و اردنى را قبل از آن که دست به دفاع ببرند وادار به تسلیم کرد بنابراین باید قبول کرد که طرف غافلگیر شده پس از تحمل ضربه اول اگر بتواند دوباره تجدید قوا کند کارى در حد معجزه انجام داده است.
شروع دومین جنگ طولانى قرن بیستم
در حالى که نیروهاى سیاسى چپگرا داخل ایران آرام آرام راه خود را از انقلاب جدا مى کردند و هنوز صحبت از ماندن و یا انحلال ارتش بود و توان پرسنلى ارتش به 50 درصد سال 56 کاهش یافته بود، بیش از 100 هواپیماى عراقى در ساعت 14 روز 31 شهریور با عبور از مرزهاى ایران از 4 فرودگاه اصلى 19 شهر ایران را مورد هجوم قرار دادند. هدف اولی هى آن ها از بین بردن هواپیماهاى ایران
بر روى باندها و گرفتن توان واکنش هوایى از سوى ایران بود (عراق با توجه به برترى زرهى خود به ایران تنها از نیروى هوایى ایران هراس جدى داشت و تنها زمانى حاضر به حمله به ایران شد که مستشاران آمریکایى به او اطمینان دادند نیروى هوایى ایران بدون آنها فاقد کارایى است اما گذشت زمان ثابت کرد که اشتباه بزرگ آن ها صدام را نیز بهت زده کرد) نیروى هوایى عراق جز چند
مورد محدود نتوانست باندهاى پروازى ایران را از کار بیندازد و هواپیماى جنگى ایران نیز با حداقل 1000 خلبان آماده در آشیان ههاى بتونى محفوظ مانده بودند. اما عراق ضربه ى اصلى خود را چنان که گفته شد در روى زمین و با استفاده از ستون هاى عظیم زرهى وارد آورد. 2 لشکر از شمال (در قالب سپاه اول)، 5 لشکر از مرکز (در قالب سپاه دوم) و 5 لشکر در جنوب (در قالب سپاه سوم) به سرعت از مرزهاى غیرآماده ایران گذشته و به سمت شهرهاى بزرگ و صنعتى جنوب و مرکز ایران سرازیر شدند.
در ساعت هاى اولیه جنگ پیشروى نگران کننده دشمن تقریبا همه را مطمئن ساخته بود که ایران با یک فروپاشى اساسى در کلیه جبهه هاى جنگ 1352 کیلومترى مواجه است.
به ویژه حرکت 5 لشکر زرهى و موتوریزه عراق در جنوب مرکب از لشکر 9 و 10 زرهى، یک و 5 مکانیزه و لشکر زبده 3 زرهى به همراه تیپ نیروهاى مخصوص 33 حرکت دشمن دقیقا حرکت یک جنگ برق آسا را داشت در کل جبهه عظیم جنگ تنها تعدادى نیروى مردمى، عشایر و بخش هایى از لشکرهاى 92 زرهى و 81 خرم آباد مشغول دفاع بودند که ناگفته پیداست قادر به مقابله با 250 هزار سرباز عراق که در پناه 1160 توپ سبک و سنگین و آتش پشتیبانى 330 فروند هواپیما جنگ را آغاز کرده بودند نمى شدند.
اولین واکنش ایران
درحالى در تهران مسئولان وقت با نگرانى اخبار جنگ را دنبال مى کردند به این نتیجه رسیدند که اولین گام باید کاستن از سرعت دشمن باشد و در این میان گام اول استفاده از تنها نیروى آماده یعنى نیروى هوایى بود.
در اول مهر 1359 ایران در حرکتى که ضمن اهمیت نمادین به دنبال زدن ضربه اى جبران ناپذیر به عراق بود با بلند کردن 200 فروند هواپیما از سطح زمین، 140 فروند آن ها را بر فراز خاك عراق به پرواز در آورده و تمام پایگا هها، فرودگاه ها و مراکز مهم نیروى هوایى عراق (به جز پایگاه الولید غربى ترین نقطه عراق) را مورد حمله قرار دادند. شدت ضربه مذکور به حدى بود که نیروى هوایى عراق از
همان روز اول به عنصر دست دوم جنگ تبدیل شد چرا که نتوانست رهگیرى و دفاع مؤثرى در برابر ایران داشته باشد.در مرحله بعد فانتوم ها و اف - 5هاى ایرانى به همراه صدها هلى کوپتر کبرا و بل عملیات گسترده شکار تانک هاى عراقى را آغاز کردند. اگر چه هنوز گزارشى دقیق از حملات هوایى ایران در دو هفته اول جنگ دردست نیست (یا حداقل نگارنده از آن مطلع نیست)
اما گمان مى رود صدها تانک و نفربر عراقى و هزاران سرباز دشمن در همان 15 روز اول جنگ در اثر هزاران سورتى پرواز خلبانان شجاع ایرانى از بین رفته باشند و دلیل این امر نیز کند شدند حرکت ارتش عراق در ماه اول جنگ است. به ویژه دردشت هاى جنوب خلبانان ایرانى با استفاده از موشک هاى پیشرفته ماوریک و تاو جهنمى واقعى را در برابر ستون هاى پیشروى عراقى ایجاد کرده بودند
البته ناگفته پیداست که متوقف ساختن 12 لشکر که از حمایت دهها سایت موشکى و 330 هواپیماى خودى نیز برخوردارند با نیروى هوایى و هوانیروز بدون عقبه ممکن نیست.
(سلاح هاى گران قیمت هلى کوپترها و هواپیماهاى ایرانى تنها در اختیار آمریکا بود که طبیعى بود هرگز آن را به ما ندهد.)
اما روى زمین، برخى از لشکرهاى عراقى نظیر لشکر 10 زرهى با پیشروى به عمق 80 کیلومترى ایران، در حال مسلط شدن بر روى جاده هاى استراتژیک شمال به جنوب ایران مانند اهواز - خرمشهر شده بودند. لشکر 1 زرهى عراق نیز با پیشروى در محور فکه -شوش به دنبال قطع ارتباط جنوب خوزستان با اهواز و سایر شهرهاى شمال استان بود. اما جدى ترین بخش نبرد به عملیات لشکر 3 زرهى عراق وتیپ 32 نیروى مخصوص آن و لشکر 5 زرهى باز مى گشت این واحدها شتابان با عبور از کارون به دنبال تسخیر آبادان خرمشهر بودند اما پایدارى مردانه لشکر 92 زرهى اهواز و مقاومت هاى مردم که اکنون کم کم شکل سازمان یافته به خود مى گرفت 19 روز حیاتى را از سپاه سوم عراق گرفت و عملا تلاش عراق معطوف گرفتن این 2 شهرمهم شد.
در این مدت سوسنگرد، سیستان، مهران، دهلران، قصر شیرین، نفت شهر، سومار و موسیان به تصرف درآمده بود اما هنوز عراق شهرهاى مهم ایران نظیر اهواز، دزفول، آبادان، خرمشهر و سنندج را نگرفته بود.3 لشکر مجهز عراقى به همراه 1 تیپ ، بالاخره با پیوستن لشکر 11 پیاده عراق به نیروهاى مذکور، (به عبارتى در اوایل آبان 1359،سه لشکر مجهز عراقى به همراه 1 تیپ کماندویى تمام تلاش خود را معطوف گرفتن یک شهر ایران کرده بودند) دشمن موفق به اشغال خرمشهر در 3 آبان شد و حلقه محاصره آبادان تقریبا تکمیل شد.در جبهه میانى نیز لشکر 6 زرهى عراق قصر شیرین و لشکر 12 زرهى عراق نیز سومار ونفت شهر را اشغال کرد.
ورود نیروهاى سازمان یافته
لشکرهاى زرهى ارتش ایران که در طول هفته هاى اول جنگ چندان امادگى نداشتند در این زمان تجهیز شده و به منطقه اعزام شدند (از جمله لشکر 16 زرهى قزوین و لشکر 88 زرهى زاهدان) از آن طرف لشکر 77 خراسان، لشکر 81 خرم آباد و 64 ارومیه نیز به غرب و جنوب اعزام شدند. سپاه پاسداران انقلاب اسلامى نیز که تاکنون بیش تر نیرویى انقلابى - سیاسى بود مبدل به بازوى نظامى
انقلاب شد و با تغییر ساختار و استفاده از فرماندهان جوان و شجاع وارد عمل شد. عملیات اولیه ایران علیه دشمن اگر چه عمدتا ناموفق بود (نظیر نصر توکل) اما یک اثر بسیار خوب داشت، پیشروى دشمن را متوقف کرد. در حقیقت صدام جنگ را در 2 ماه اول باخت چرا که در جریان پیشروى هاى خود تنها 14 هزار کیلومتر مربع (کمتر از یک درصد خاك ایران)، یک شهر مهم و چند شهر کوچک را گرفته بود و این همه استفاده او از عنصر غافلگیری بود.
اکنون باید منتظر مى ماند تا ببیند ارتش تجدید قوا کرده ایران در کنار سپاه پاسداران و بسیج ضربات متقابل خود را وارد آوردند.