مطلب ارسالی کاربران
درباره سریال شکارچی ذهن (MINDHUNTER)
همه آدمها، تک تک آدمها، دارای «انحراف»های رفتاری و ذهنی هستند. آن دسته از تخیلات و کنشها و واکنشهایی که در تلقی عمومی نامناسب تلقی میشوند. این انحرافات ریشههای روانی عمیقی دارند که اغلب برای افراد ناشناختهاند. ما، همه انسانها، فقط با نسخه تکاملیافته این انحرافات مواجه میشویم. میتوانی انحرافاتت را بشناسی اگر به اندازه کافی در انحرافات دیگران دقیق شوی. اگر در زمان مناسب افراد را تماشا کنی. زمانی که نمیدانند تماشا میشوند. این انحرافات مانند دکمهای هستند که اگر فشارش دهی احتمالا دری به روی ناشناختههای روح افراد پیدا میکنی. میتوانی ورای نقاب هر روزه را ببینی. و اگر به اندازه کافی دکمههای مختلف را فشار دهی میتوانی بدون فشار دادن هیچ دکمهای پشت نقاب افراد را حدس بزنی. هیچ چیز بهتر از انحرافاتمان ما را افشا نمیکنند. برای همین است که با تمام درایت و توانمان مخفیشان میکنیم. ما میترسیم چیزی که هستیم باشیم چرا که واهمه داریم بیشتر از همه خود برای خویشتن ناشناخته باشیم. «این حقیقتا منم؟»
سریال شکارچی ذهن براساس کتاب غیرداستانی جان ای داگلاس ساخته شده. داگلاس یکی از چهرههای شاخص علم نیمرخسازی مجرمان است. شاخهای از جرمشناسی است که در آن با مشاهده، مصاحبه و آزمون بر روی شخصیت مجرمان کلیشههای رفتاری و تفاوتهای ذهنی آنها را دسته بندی کرده تا به شمایلهای مجرمانه رسید. شمایلهایی دقیق پرداخته شده که با بررسی هر جرم بتوان مرتکب احتمالی را در یک استقرای منطقی در یکی از این شمایلها قرار داد و با تماشای جرم، مجرم احتمالی تشخیص داد. این روش استقرایی پیشتر در ادبیات داستانی کانن دویل و کاراکتر شرلوک هولمز نمودهای اولیه خود را تجربه کرده بود اما پیشرفت و توسعه علوم رفتاری در قرن بیستم، خصوصا آزمایشهای تجربی مانند پژوهشهای میلگرم کمک کردند تا متفاوتترین انسانها را نیز بتوان در قالبی از پیش تعریف شده قرار داد. انسانهایی که بیشتر از سایر افراد با انحرافات خود – یعنی حوزه ناشناختهها – روزگار میگذرانند.
فصل سریال شکارچی ذهن در 10 قسمت و حدود 9 ساعت یک Character Study دقیق بر روی منطق انحرافات بشر و کارکرد مطالعه آنهاست که قسمت به قسمت – همراه با بیشتر شدن دانش کاراکترهای مرکزی درباره روان مجرمانه – بیشتر مخاطب را درگیر پرداخت دقیقش میکند و تا بدینجا بهترین سریال سال 2017 (تویین پیکس: بازگشت، یک فیلم سینمایی محسوب میشود) هم بوده است. کارگردانان شاخصی مانند دیوید فینچر (4 اپیزود)، آسیف کاپادیا ( سازنده مستند اسکار بردهی امی درباره زندگی امی واینهاوس، 2 اپیزود ) و توبایاس لیندهولم ( همکار فیلمنامهنویس تاماس وینتربرگ و کارگردان فیلمهای دانمارکی یک جنگ و یک دزدی دریایی و خالق سریال تحسین شده پل، 2 اپیزود) هدایت قسمتهای مختلف سریال را برعهده داشتند اما دو اپیزود 7 و 8 به کارگردانی اندرو داگلاس – که دو فیلم نه چندان تحسین شده وحشت آمیتیویل و میخوای من رو بکشی؟ رو در کارنامه دارد – بهترین قسمتهای سریال هستند. جایی که نقطه تحول هر سه کاراکتر مرکزی با مصاحبه با دو قاتل سریالی جذاب همراه میشود. تیم بازیگری فیلم به مرور بهتر میشوند اما در مجموع جاناتان گراف یک مامور اف بی آی شرلوک مآب جذاب را به نمایش گذاشته که بهترین کاراکتر سریال هم هست. بازی هپی اندرسون و کمرون بریتن و جک اردی در نقش سه تا از مشهورتری قاتلین سریالی تاریخ معاصر آمریکا بسیار تماشایی است. دیالوگها و کاراکترها حتی در مقایسه با این دوران طلایی تلویزیون نیز بسیار دقیق و هوشمندانه نوشته شده اند و این بیشتر به سابقه نمایشنامه نویسی جو پنهال، خالق و نویسنده 7 قسمت از 10 قسمت سریال برمیگردد. فضای شکارچی ذهن تا حدودی یاداور سریال خوشساخت دیگر امسال یعنی Manhunt: Unabomber بود هر چند شکارچی ذهن از ابتدا تا انتها توانسته کیفیت مستمرا خوبی را حفظ کند. تماشای این سریال حتما قابل توصیه است.