یادمه اولین بار وقتی برای تاتنهام به عنوان دفاع چپ بازی میکرد و شماره ۳ میپوشید دیدمش , از اون موقع شیفته بازیش شدم و دنبالش کردم . کلا تاتنهام هری ردنپ رو خیلی دوست داشتم با اینکه تیم خفنی نبود . بازیکن های خوب و متفاوتی داشت . از لوکا مودریچ ریز که خیلی جلوتر از الان بازی میکرد تا پیتر کروچ دراز , دفو - داوسون - اکوتو - لنون در اوج - گومز خلاصه خیلی این تیم رو دوست داشتم. به همین خاطر تو بازی PES با این تیم master league بازی میکردم (بماند که بعدا فیفاباز شدم) و خیلی عشق میکردم و بیل هی پیشرفت کرد و فهمیدم که یه بازیکن همه کارست و میتونه فروارد خوبی باشه .
احتمالا بازی تاتنهام اینتر سال ۲۰۱۰-۲۰۱۱ یا صحنه های اون رو دیدین . بعد از مورینیو بنیتز مربی اینتز شده بود و این تیم دیگه جذابیتی برام نداشت و پیگیریش نمیکردم. یه شب در خانه مادربزرگ اتفاقی تلویزیون رو روشن کردم و دیدم لیگ قهرمانانه چی بهتر از یه بازی یهویی اونم تاتنهام که بازی کم ازش پخش میشه. وسطاش بود خلاصه که نظاره گر درخشش بیل و خردشدن مایکون و سزار بودم .درحالی که اونشب اینتر برنده شد ولی بیل یه تنه تیم بنیتز رو زیر سوال برد. انتهای فصل بنیتز از اینتر جدا شد . نمیدونستم که قراره چندساله بعد بنیتز رو عامل پایان همیشگی بیل اونم در رئال بدونم.
ردنپ رفت و ویلاس بوآس اومد مودریچ هم فصل قبل به رئال رفته بود . گرت اون فصل درخشید و برای تاتنهام همه کار کرد بهترین بازیکن فصل شد و در اواخر نقل انتقالات اومد رئال تا نظیر نیمار باشه و ما رئالی ها و بارسایی ها سوژه جدیدی برای کری خوندن و مقایسه کردن بازیکن هامون داشته باشیم .
من که از ۳سال قبل بیل رو میشناختم و برای خودم کشف کرده بودم اومدنش به رئال خیلی برام لذت بخش بود . همه منتظر بودن ببینن این پسر کیه که ۱۰۰میلیون براش دادن کارلتو بازی با ویارئال بهش بازی داد و اونم گل زد ولی توانایی های اصلی شو نشون نداد. چیزی که از فصل فوق العادش یادم میاد سرعت و استارت های بی نظیرش و گل های خوبش تو لیگ قهرمانان اون فصل - گل به بارسا در فینال حذفی و گل پیروزی در فینال یو سی ال هست .اون فصل منو به وجد آورد و فکرمیکردم بعدا بتونه توپ طلا ببره .
تا پایان فصل ۲۰۱۳-۲۰۱۴ بیل برای من همون پسر مظلوم تاتنهام بود همون که صورتشو با ریش و موهاشو بلند نمیدیدیم همون که همه کار میکرد, تا جون داشت میدوید و صداش در نمیومد همونطور که در نبود رونالدو گردن بارسا رو یه تنه برید و باعث شد پینتو گلر بارسا خداحافظی کنه و بارسا در تابستان دو گلر بخره و فصل رو بدون جام تموم کنه همون که گل پیروزی رئال در فینال مقابل اتلتیکو رو زد.
از فصل بعد شروع کرد به بزرگ شدن آروم آروم یادمه اون فصل در نبود رونالدو چندبار موثر بود در کل بدبازی نمیکرد ولی درخشش فصل قبل رو نداشت و در کنارش رئال هم فصل رو بدون جام تموم کرد . کارلتو رفت و بنیتز اومد . قبل از اومدنش حس دوگانه ای دربارش داشتم شخصیتی بود که دوستش نداشتم ولی در ناپولی مربی خوبی بود و فکر کنم قهرمان حذفی شده بود فصل اولش در ناپل هم سه بازیکن رئال رو خریده بود و هیگواین رو بیدار کرده بود و از کایخون بازیکن فیکس خوب ساخته بود .
بنیتز معرفی شد ولی از همون ابتدا راه عجیبی رو پیش گرفت و قبل از شروع تمرین با بازیکن ها مشخص شده بود که ستاره اول اون بیل هست نه رونالدو یادمه قبل از دیدار با بقیه بازیکن ها برای بازی تیم ولز به ورزشگاه رفت و با اون دیدار کرد. گرت بیل که در آغاز سومین فصلش در رئال بود فرصت رو برای دیده شدن بیشتر مناسب دید و فکر میکرد میتونه از رونالدو جلو بزنه . ولی اشتباه میکرد. بنیتز بیل رو محور تیم کرده بود و در بیشتر زمان های بازی به عنوان وینگر بازی نمیکرد . بیل رو از اون فصل تا به حال با ظاهر دیگه ای دیدیم. بیل دیگه نمیخواست اون پسر بچه همیشگی باشه . ریش و موهاشو بلند کرد و از اون سال تا به حال با این ظاهر میبینیمش . چون بنیتز به اون خیلی علاقه مند بود و از اون در مرز بین خط هافبک و حمله بازی میگرفت از اون موقع معتقده باید اونجا بازی کنه و دیگه اون پسرک سرعتی قبل نشد چون خودش نخواست . با اومدن زیدان زیر سایه ایسکو قرار گرفت و دائم بر موضع خودش پافشاری کرد. ایسکو دقیقا کسی بود که برای این پست ساخته شده بود نمونه ای دیگه که در ذهنم هست تئو والکات هست کسی که یه وینگر فوق العاده بود ولی اصرار داشت که مهاجم نوک بازی کنه از آرسنال به اورتون رفت و فوتبال خودشو نابود کرد. بنیتز با اینکه بیل رو نابود کرد کاسمیرو رو برگردوند و واسکز رو معرفی کرد که در این سال ها خیلی مفیدتر از بیل بوده و همچنین کواچیچ که دقیقا در سالی که نباید رئال رو ترک کرد .
بیل تا لحظات آخر حضور رونالدو میخواست خودشو اثبات کنه حتی در فینال یو سی ال برگردون زد که بگه من هم میتونم ولی بیل تموم شده بود مثل کاکا با این تفاوت که غیر از خودش همه چیز را برده بود . این فصل که خودش بود و خودش در ۲۹ سالگی همه امیدها را برباد داد. به طوری که به عنوان یک رئالی برای خداحافظی گرت لحظه شماری میکنم.
*شاید زخم به جا مانده گرت بر پیکر بنیتز آنقدر عمیق بود که ناخواسته او را نابود کرد*