اگر قرار باشد حرفی از فوتبال و روشهای مدرن امروزی بیاورید، مجبورید از هلند افسانهای 1970 شرح دهید؛ لالههای نارنجی که در سالهای 1974 و 1978 به فینال جام جهانی راه پیدا کردند و در هر 2 فینال به شکل دراماتیکی دوم شدند. البته شاهکار آنها برابر آلمانغربی در مونیخ 1974 میتوانست به تاریخ بپیوندد ولی خب این اتفاق نیفتاد تا 4 سال بعد آرژانتینیها به لطف وقتهای تلف شده و امتیاز میزبانی قهرمان جهان شدند.
به نوشته وطن امروز؛ شاید اگر در آن فینال لعنتی یوهان کرویف حضور داشت اهالی آمریکای جنوبی هرگز به این افتخار نایل نمیشدند. ولی چیزی که در اینجا کاملا به وضوح نمایان میشود این است که هلند، فوتبال زیبایش در دهه 70 را مدیون مردی افسانهای بود؛ «رینوس میشل» همان مربی سختگیری که فوتبال هلند، آژاکس و بارسلونا را با روش منحصر به فردش دگرگون کرد. شاید آژاکس هرگز افتخار قهرمانی در اروپا نصیبش نمیشد اگر میشل روی نیمکت این تیم هلندی نمینشست.
او بعد از مدتی به بارسلونا کوچ کرد و در آنجا نیز تاثیرش را بر فوتبال اسپانیا گذاشت ولی بعد از گذشت 4 سال دوباره به هلند بازگشت تا هم هدایت تیم ملی را برعهده بگیرد و هم اوضاع آژاکس را سروسامان بخشد. البته هیچگاه نمیتوان از نقش پررنگ یوهان کرویف بازیکن افسانهای هلندیها در تیمی که میشل هدایت آن را برعهده داشت، گذشت.
حتی حضور كرويف در بارسلونا بود که موجب میشد او آن روش منحصر به فردش یعنی «توتال فوتبال» را بخوبی اجرا کند. توتال فوتبال همان موضوع اصلی است که میخواهیم به آن اشاره کنیم، روشی که امروز نیز در فوتبال زیبا و مدرن بارسلونا دیده میشود. شاید اگر قرار باشد رینوس میشل را پدر نوین توتال فوتبال بدانیم باید اضافه کنیم که این روش بدون یوهان كرويف هرگز اجرا نمیشد، این مساله را از سوی دیگر میتوان با مثال اینکه آلمان غربی بدون فرانتس بکن باوئر [ که توانایی بازی در پستهای لیبرو و سوئیپر را داشت] هیچگاه نمیتوانست به عنوانی دست پیدا کند مقایسه کنیم.
در اینجا اصل موضوع بر این اساس است که نقش ستارههایی مانند كرويف و بکن باوئر در پیشبرد اهداف و روشهای منحصر به فرد مربیانی نظیر میشل بسیار پررنگ است. توتال فوتبال در مجموع به این معناست که در این روش هر بازیکن باید قابلیت انجام همه تخصصها را داشته باشد یعنی یک مدافع بتواند در کارهای تهاجمی شرکت کند و از آن طرف یک مهاجم نیز در کارهای دفاع تیمی حضور داشته باشد. واقعا روش سختی است و تنها بازیکنانی میتوانند در این سیستم جواب دهند که از لحاظ فیزیکی در بالاترین سطح ممکن حضور داشته باشند.
آژاکس و هلند در بالاترین نقطه
میشل که به بارسلونا رفت (1975-1971) یوهان كرويف نیز در سال 1973 به نوکمپ نقلمکان کرد، ولی درست در همان زمان بود که آژاکس تحت هدایت استفان کواژ [Stefan kovacs] رومانیایی در بالاترین قله اروپا قرار گرفت. 2 قهرمانی در لیگ اروپا با یوهان كرويف (1973-1972) تالار افتخارات آژاکس را بیش از پیش درخشان میکرد؛ فوتبالی تهاجمی و ترکیبی از روشهای مختلف در نحوه نمایش پسران هلندی دیده میشد.
این دقیقا همان ساختاری بود که رینوس میشل نیز در تیم ملی هلند اجرا میکرد. شاید اگر خانواده یوهان كرويف توسط گنگسترها تهدید نمیشدند و برلیان هلندی میتوانست در جام جهانی 1978 حضور داشته باشد، آنها دستکم به مزد قهرمانیشان میرسیدند. این مساله را به این دلیل عنوان میکنیم که هلند در یک دیدار دوستانه توانسته بود آرژانتین را 4 بر یک شکست دهد، ولی زمانی که شما کلیدیترین بازیکنان را در اختیار نداشته باشید، نمیتوانید روشی مانند توتال فوتبال را خیلی خوب به نمایش بگذارید.
به طور مثال در نخستین انتخاب دروازهبان تیم، یان فن بفرن به دلیل مصدومیت در ترکیب حضور نداشت، همینطور مدافع وسط آنها که در آژاکس نیز نقشيکلیدی داشت غایب بود. همچنين بری هالشاف، که نبود این بازیکن تاثیر بسزایی در روند بازی داشت، این موضوع سبب میشد آنها برای پیدا کردن یک سوئیپر مناسب دچار دردسر شوند و از طرف دیگر عدم حضور جری مارن، هافبک چپ هلند تقریباً کار لالههای نارنجی را تمام کرده بود.
بدون شک این موضوع به شما نشان میدهد که اجرا کردن روشها و سیستمهای خاص در فوتبال احتیاج به ابزارهای مناسبی نیز دارد. این ابزارها همان بازیکنانی هستند که دست مربی را برای اجرای این روش بازمیگذارند و واقعاً جایگزین کردن بازیکنان دیگر به جای ترکیب اصلی دردسرساز خواهد شد.
شکست برزیل
در جامجهانی 1974 بود که هلندیها توانستند برزیل، قهرمان جهان را با 2 گل شکست دهند، درست در نیمه دوم بود که سرعت بازی آنقدر بالا رفت که هیچکس فکرش را نمیکرد پسران هلند دست به معجزه بزنند و در اینجا باید به هوش و ذکاوت یوهان كرويف اشاره کرد؛ ستارهای که گل دوم تیمش را در میان بهت مدافعان برزیلی به ثمر رساند.
پیروزی بر برزیل افسانهای و راهیابی به فینال زیباترین اتفاقی بود که میتوانست رخ دهد زیرا ما شاهد زیباترین نبرد جامجهانی میشدیم و رویارویی ستارههایی مانند كرويف و بکنباوئر و به تصویر کشیدن توتال فوتبال اصیل و واقعی زیباییهای فینال را دوچندان میکرد