چه کسی خدارو آفرید؟
اول 🔸️
اثبات خدا به این صورت هست که چون هر موجودی که وجودش از خودش نیست (ممکن الوجود ) علتی برای وجودش دارد و سلسله علت و معلول یا ممکن الوجود ها بدون یک واجب الوجود و علت اصلی باطل است و هرگز به وجود نمی رسد
پس اثبات می شود باید یک علت نخستین باشد وگرنه هیچ چیزی به وجود نمی آید
باید یک واجب الوجودی باشد که به ممکن الوجود ها موجودیت ببخشد وگرنه سلسله ممکن الوجود ها به تسلسل میرسد
تسلسل علت هم یعنی علتمندی بدون شروع که محال است چه جهان ازلی باشد چه حادث تسلسل علت محال است
مثل یک طناب آویزان به هوا که باید به یک نقطه ای نهایتا وصل باشد
فرض کنید یک شاخه از درخت سیب داری که به تنه وصل نیست، بلکه به شاخهٔ دیگری وصله، اون شاخه هم به شاخهٔ دیگری — ولی هیچ شاخهای به تنه وصل نیست.
نتیجه: همهٔ شاخهها در هوا معلقاند، و اصلاً درختی ساخته نمیشود.
در علل هم همینطوره:
«ممکنالوجود» یعنی موجودی که میتونه باشه یا نباشه و از خودش وجود رو نداره؛ باید از جای دیگه بگیره.
اگر هیچکدوم از این موجودها خودش «واجبالوجود» یا علت مستقل نباشه، هیچکدام نمیتوانند وجود دیگری را تأمین کنند.
زنجیره بینهایت از معلولها که همه نیازمندند، مثل زنجیرهای است که حلقههاش در هوا آویزانند و به هیچچیز وصل نشدن.
پس:
بدون یک «حلقهٔ مستقل» (واجبالوجود)، اصلاً کل زنجیرهٔ هستی شکل نمیگیرد.
این بحث دربارهٔ «بینهایت گذشتهٔ زمانی» نیست، بلکه دربارهٔ «وابستگی همزمان» است. مثل اینکه بخواهید چند لامپ سری را روشن کنید، ولی همهشان به یکدیگر وصلاند و هیچوقت به یک منبع برق مستقل ختم نمیشوند — در این حالت همه خاموش میمانند.
پس جمعبندی
نوع مورد بحث: تسلسل «علل همزمان و وابسته» = محال عقلی.
علت محال بودن: چون وابستگی محض، بدون منبع مستقل، توان ایجاد هیچ موجودی را ندارد.
نتیجه برهان: باید موجودی باشد که خودش نیازمند علت نباشد (واجبالوجود)، و او آغازگر یا قائمنگاهدار بقیه است.
چه جهان ازلی باشد چه حادث یک واجب الوجود نیاز دارد .
دوم 🔸️
در علوم عقلی جایی گفته نشده که هر موجودی آفریننده ای میخواهد این اشتباه است
استدلال بر اینکه جهان به افریننده احتیاج دارد،به معنی آن نیست که هر چیزی به افریننده احتياج دارد،بلکه منظور ان است که هر پدیده و معلولی احتیاج به علت دارد و چیزی که معلول نباشد،احتیاجی به علت نخواهد داشت
بلکه منظور آن است که هر ممکن الوجودی نیاز یه یک واجب الوجود دارد چیزی که وجودش از خودش نیست باید وجودش را از دیگری بگیرد ، اما واجب الوجود این نیاز را ندارد
در برهان اثبات وجود خدا ، واجبالوجود اثبات می شود ، پس نیازی برای توجیح وجودش نیست
سوم🔸️
آیا اصلا میشود چیزی آفریننده نداشته باشد ؟
.
عقلی : چیزی که واجب الوجود باشد و وجودش از خودش باشد و عدمی نداشته باشد ، اگر هم چنین وجودی نباشد هیچ چیز موجودیت نمی گیرد چون موجودات علتمند و ممکن الوجود به تسلسل میخورند
علمی : چیزی که در محدوده زمان و مکان و این مفاهیم نباشد و خارج آن باشد دیگر محدودیت زمان و مکان و نیاز به آفریننده نخواهد داشت پس علتمندی تنها به جهان ماده که دارای زمان و مکان است بر میگردد
چهارم🔸️
این نکته که چیزی که ذاتش از خودش است نیازی به علت آن ندارد
مثلا همه چیز را با نور روشن میکنیم پس نور را با چه روشن میکنیم ؟ هیچ چیز خودش روشن است
همه چیز را با شکر شیرین میکنیم پس شکر را با چه شیرین میکنیم ؟ با هیچ چیز خودش شیرین است
همه چیز را با آب خیس میکنیم پس آب را چگونه خیس میکنیم ؟ با هیچ چیز چون خودش خیس است
پنجم🔸️
این سوال از درون دارای تناقض است
مثلا
زمان بار داری مرد هم 9 ماه است ؟ جواب بله یا خیر نیست
مرد اصلا باردار شدنی نیست
درخت بینا است اگر نیست یعنی نابیناست ؟خیر بینایی اصلا برای درخت بار نمی شود که بگوییم میبیند یا نمی بیند
غذا هارا اشپز میپزد پس آشپز را هم آشپز دیگری میپزد ؟ خیر آشپز اصلا پختنی نیست
مانند سوالات بالا
همه چیز را خدا آفریده پس خدارا کی آفریده است ؟ خدا اصلا افریدنی نیست ، چون واجب الوجود است