اختصاصی طرفداری- در قسمت هشتم سری سوم صندلی داغمون رفتیم سراغ یکی از بچه های آروم بخش خارج. یکی از خصوصیات بارزش هم اینکه کلا شبا زود می خوابه و یه برنامه کلی داره که باید هر روز اجرا کنه. سر شیفت میاد، سر تایم می ره.
خودش می گه اتفاقات زندگی بهش یاد داده که سخت نگیره شرایط و نکته دیگه ای هم که من از حرفاش فهمیدم اینکه همه جای ایران سرای من است. مجتبی جان داش شما کجا ها نبودی دقیقا اینو بهمون بگو؟ خب با طرح این پرسش بریم سراغ صحبت های مجتبی خیلاپور عزیز. مجتبی عزیز در خدمتیم:
سلام و درود. مجتبی خیلاپور. متولد 10 آذر 1371 توی دزفول. البته چون اهواز هم زندگی کردم خودم رو یه اهوازی هم میدونم. دانشگاه رشته مهندسی آب دانشگاه شهید چمران اهواز خوندم. ارشد هم در حال حاضر مشغولم توی رشته سازه های آبی. به دلیل اینکه حدودا از سال 92 بنا به یه سری دلایل شخصی و خونوادگی مجبور شدیم زندگیمون رو به شهر اراک منتقل کنیم، از اون زمان تا حالا ساکن این شهرم. دانشگاه هم دانشگاه اراک مشغولم. کلا مثل همه جنوبی ها آدم بسیار خونگرم و پر از انرژی و روحیه ای هستم. معمولا حتی وقتی حالم بده و توی یه جمعی هستم، بازم میگم و می خندم و شوخی می کنم. یعنی اگر چیزی جز این باشه همه تعجب می کنن.
سه سال پیش خیلی جدی قصد داشتم کنکور ارشد واسه رتبه تک رقمی بخونم. اون زمان کنکور ارشد دی ماه بود. بعد اواسط آبان خبر رسید که دوتا از دروسی که ترم تابستون پاس کردم رو دانشگاه اهواز قبول نکرده و این یه آب سردی رو سرم بود که لیسانسمو 9 ترم کرد (این حرکت دانشگاه مذکور من رو یاد دانشگاه........ انداخت؛ جا خالی رو نمی تونم پر کنم، خودتون از ظن خودتون بشید یار من). بعد از لیسانس هم توی زمین چمن رباط ACL و لیگامنتم آسیب جدی دید و این یه ضربه بد دیگه بود. ضربه بد سوم هم این بود که واسه دومین بار ارشد شرکت کردم و تهران دانشگاه تربیت مدرس قبول شدم ولی چون شبانه بود و هزینه شو نداشتم، نرفتم. بعد از این 3 اتفاق خیلی بد یاد گرفتم که زندگیو نباید سخت بگیرم. بعد از اون اتفاقات تا امروز مشکلات زیادی داشتم و هنوزم دارم ولی خیلی راحت هندل می کنم و جلو میرم. زندگی واقعا خیلی کوتاهه (دمت گرمه). یعنی حس می کنم دیروز 20 ساله بودم و الان 26 رو دارم تموم می کنم. انگار همش توی چند روز گذشت. به همین خاطر هرجا میرم به همه میگم قدر زندگیتون و لحظات خوش رو بدونید مخصوصا اینکه هنوز توی زندگی نرفتید و سن تون هم کمه. فقط باید جنبه های مثبت رو دید و رفت جلو. از جنبه های منفی و اتفاقات گذشته هم درس گرفت. نمیدونم اینجوری هست یا نه ولی حس می کنم یه خورده ایده آل گرا باشم. یعنی کاری رو شروع می کنم که تهش بیهوده نباشه و برعکس اگر بدونم ته این کار هیچ نتیجه ای نیست، انجام نمیدم (پسر اون دستمال بیار :((( ).
مجتبی و فوتبال
خب فضا خیلی جدی و خشک شد یکم جو رو عوض کنیم. فوتبال واقعا یک بخش از وجودم نیست و به تمام وجودم تبدیل شده. رده نونهالان به عنوان هافبک تخریبی و بال چپ (جاااااان؟!) پگاه دزفول بازی کردم. یه برهه کوتاه هم زیر نظر کریم بوستانی فولاد خوزستان بودم رده نوجوانان. متاسفانه اون زمان که 13 الی 14 ساله بودم، سخت بود از خونواده جدا باشم و سفرهای مختلف برم یا مثلا مدرسه نرم و تو خونه کمتر باشم چون مرتبا تمرین داشتیم ( حیف ). این شد که فوتبال رو گذاشتم کنار. تعریف از خود نیست اما اون ها که فوتبالم رو دیدن میدونن انقدر خوب بود که میتونستم حتی خارج از کشور بازی کنم. دلیلش این بود من خیلی سر بالا بازی می کردم. اصلا سرم رو نمینداختم زمین و اصطلاحا طول زمین رو با توپ شخم بزنم ( نه داداش اصلا تعریف از خود نبود، این حد از شکسته نفسی اصلا ضرر داره :)))) ). خیلی پاس می دادم و اون زمان یه هافبک دفاعی تخریبی که بتونه بازیسازی کنه و بازی رو آروم کنه کم بود. به خاطر همین خیلی زود رشد کردم ولی خب ولش کردم. شاید اگر سنم بالاتر بود مسیرم عوض می شد. آماتور ادامه دادم تا همون جریان آسیب رباط که سه ساله کلا دیگه پا به توپ نمیزنم ولی انقدر عاشق ورزش بودم که برای مربیگری فوتبال جلو رفتم و به خاطر همین مصدومیت نتونستم تست هاشو خوب بگذرونم. باز ادامه دادم و تو زمینه شنا مدرک مربیگری گرفتم ( خداییش دمت گرم ). علاوه بر شنا سراغ ورزش کراس فیت هم رفتم و الان یک سال و نیمه که مرتبا میرم و برای مربیگری این رشته هم یه سری تلاش ها کردم که به زودی نتیجه میدن.
مجتبی یه توضیحی در مورد کراس فیت می دی؟
بله کراس فیت. به عنوان کسی که سال هاست ورزش می کنه و ورزش های مختلف رو امتحان کرده میگم که کراس فیت از نظر من بهترین ورزش دنیاست چرا که هم به اهداف ورزشی خودتون می رسین و هم بدن سالمی خواهید داشت. توی کراس فیت همون وسایل باشگاه بدنسازی (البته نه همش) وجود داره. با این تفاوت که ما بیشتر از بدن خودمون کار می کشیم. مثلا تمریناتی به اسم WOD داریم. توی یه WOD سبک مثلا چندتا تیم میشیم. بعد تمرین به این شکله که به طور مثال مربی میگه شما باید 80 تا شنا، 80 بارفیکس، 100 تا دِدلیفت و ... برید. هرکس زودتر تموم کرد برنده ست. خب اگر دقت کنید شنا و بارفیکس از بدن خودتون کار می کشید. یا مثلا حرکتی مثل دِد لیفت با چوب سبک مخصوص باشگاه یا برای قوی ترها با هالتر بدون وزنه س. ینی با وزنه کار می کنیم ولی وزنه های سبک و در عوض تعداد بالا، با استقامت و سرعت بالا. همه حرکاتی که انجام می دیم هم به نوعی واسه یک قسمت بدن مفیده. مثلا دیروز ما تمرین AMRAP داشتیم. این تمرین به شما چندتا حرکت میگن بعد همه حرکات رو که با تعداد زدید میشه یک راند یا یک دور. بعد مثلا 15 دقیقه زمان داریم. هرکس راند بیشتری رفت برنده ست. خلاصه توی تمرین امرپ دیروز ما یه حرکت زدیم برای کسایی که فیزیک بدنشون به شکلیه که در آینده کمرشون خم میشه و قوز خواهند داشت. کلا ورزش خیلی جالبیه. من با آقا مهدی جوانی هم در این مورد صحبت کردم که توی بخش سلامت و تندرستی یه بخش راه بندازیم که روی مشکلات بدن و روزمره زندگی و راه حل هاش با ورزشای خونگی صحبت کنیم که ایشون فرمودن فعلا به دلیل مشکلات مالی نمیشه از این کارها کرد. چون قرار بود با مربی خودم هم در این زمینه همکاری کنیم و خلاصه نشد. هرچند امیدوارم در آینده بشه. از بچه های سایت هم هرکس در این مورد سوال داشت دوست دارم بحث کنم.
مجتبی بگو از کجا رفتی سراغ فوتبال اصلا؟
خب فکر می کنم 2 الی 3 سالم بود که اسم پرسپولیس به گوشم خورد چون تمام اطرافیانم پرسپولیسی بودن ( 2 سال؟ فیلم مثبت سینماییه؟! :)))))) ). دیگه با این باشگاه بزرگ شدم. هرچی بزرگتر شدم بیشتر عظمتش رو درک کردم و بیشتر عاشقش شدم. بعد از سال 2000 عاشق هلند شدم ( این عشقات یه ذره نامتناسب نیستن به نظرت :)) از لحاظ ارتباطی می گما نریزید زیر پیچم ). چه تیمی چه فوتبالی و چه شور و هیجانی. من جام جهانی 98 رو یه چیزای تیره و تاری یادمه ولی یورو 2000 اولین تورنمنتی بود که درکش کردم و به عنوان یه پسر 8 ساله کامل با روزنامه، تلویزیون و رادیو دنبال می کردم. تقریبا اسامی همه بازیکنای تیمای معروف رو یاد گرفته بودم و حتی اونا که ندیده بودم رو یه تصویری ازشون واسه خودم می ساختم. چه تیمی بود هلند. داویدز، یاپ استام، برادران دی بوئر، سیدورف، برگکمپ، فیلیپ کوکو، اورمارس، روی ماکای و ....
خلاصه اینکه قدمت هلندی بودنم از لیورپولی بودن بیشتره. لیورپول هم که دیگه در موردش حرفی برای گفتن نیست. خیلی ها از فینال استانبول هوادار لیورپول شدن من از اون بازی 3-2 معروف مقابل المپیاکوس. اون سال انقدر لیورپول شور و هیجان داشت که اصلا به عنوان یه عاشق فوتبال ناخودآگاه به سمتش کشیده شدم. البته قبل از لیورپول هم خب به تبع فوتبال زیاد می دیدم. چه فوتبالایی بود اون زمان. فینال والنسیا بایرن خوب بود.. افنبرگ عجب فوتبالیستی بود من دوسش داشتم. رئال یووه بازیای خوبی داشتن. ولی اون سال ها فوتبال ایتالیا چه غولی بود. همه ستاره ها اونجا بودن. میدیدم بازیای سری آ رو اون زمانا.
خلاصه لیورپول. دیگه اون سال 2005 واقعا سال خاصی بود. تا الان هم با افتخار و لذت و اشتیاق نه تنها لیورپول بلکه دو تیم دیگه م رو حمایت کردم و هیچ وقت حتی توی دل خودم از انتخاب هام پشیمون نبودم. این عکس ها رو دیدم کلی برام خاطره شد.
آقا شما چرا قهرمان لیگ نمی شین؟
مدیریت غلط عامل اصلیش بوده. من فوتبال های سال های اوایل قرن 21 لیورپول مثلا 2-3 سال اولش رو کامل ندیدم ولی خب مطلب راجبشون زیاد خوندم و البته همه شون رو بعدا دانلود کردم و دیدم. تقریبا همه فوتبال هاش رو. خلاصه اینکه ما می تونستیم طی اون سال ها قهرمان شیم ولی مشکلات زیادی دست به دست هم داد که نشیم که من این رو ضعف توی مدیریت می دونم. ما دوبار دیگه به قهرمانی لیگ نزدیک شدیم. سال 2009 که تیم خوب اون سال به خاطر تساوی های مزخرف قهرمانی رو به یونایتد داد. حالا مدیریت به جای اینکه تیم رو قوی تر کنه که سال بعد قهرمان بشه، ما ضعیف تر شدیم. دقیقا همین اتفاق سال 2014 افتاد. خیلی ها قهرمان نشدن اون سال رو به جرارد نسبت میدن ولی کسی نمیگه نیم فصل اول با سوانزی مساوی کردیم یا تو خونه به ساوتهمپتون باختیم. به قول گفتنی دفاعمون چفت و بست نداشت و فقط خط حمله جور همه چیزو میکشید. در نهایت تیمی که مثلا ازش سوارز جدا شده بود و استوریجش هم دائم المصدوم بود، با بالوتلی، ریکی لمبرت و لازار مارکوویچ تقویت شد. اما حالا اوضاع فرق میکنه. درسته من ناراحت میشم امسال قهرمان نشیم ولی افتخار میکنم که تیم انقدر عالی ظاهر شد. ما 91 امتیاز الان داریم و احتمالا به 97 هم می رسیم. یعنی نایب قهرمانی با 97 امتیاز دیگه اوج بدشانسیه ولی نشون میده عجب تیمی داریم. نشون میده تو مسیر صحیح هستیم. درسته یه تیم به جام نیاز داره ولی اگر امسال قهرمان نشیم با وجود ناراحتی ها، باید بگم چیزی ازمون کم نمیشه. چون کسی بالای سر این تیمه که قطعا سال بعد تیم بالغ تر و کامل تری رو آماده میکنه و از این بابت خوشحالم. تیمی که هر سال هدفش تاپ فور بود، حالا راحت با قدرت برای قهرمانی میجنگه. ما گندکاری زیادی طی سال های اخیر داشتیم. اینکه تیم به شکوه سابق برسه نیاز به زمان داره. مطمئنم اگر همین روند رو ادامه بدیم اگر امسال قهرمان نشیم قطعا طی 2-3 سال بعد خواهیم شد البته میگم منوط به اینکه همین روند رو حفظ کنیم.
و یه سوال معروف بین قهرمانی لیگ انگلیس و قهرمانی لیگ قهرمانان با لیورپول کودومو انتخاب می کنی؟
سوال معروف :)) من قهرمانی تیمم رو کلا می پسندم فرقی نداره کدوم جام باشه. ولی خب به خاطر شرایط فعلی طبیعتا اگر بهم میگفتن حاضری همون دور گروهی از اروپا حذف بشی ولی آخر فصل قهرمان لیگ بشی، من بلافاصله قبول میکردم. این رو فکر می کنم اکثر لیورپولیا با من هم نظر باشن. ولی خب قهرمانی اروپا هم لذت خاص خودشو داره مگه میشه کسی دوست نداشته باشه؟ البته من به خاطر جام هوادار لیورپول نشدم که بخوام بابت جام نگرفتن تیم عوض کنم یا از تیمم ناامید بشم. ما اخیرا 3-0 از بارسلونا باختیم تو بازی ای که اگر یکم دقت میکردیم و شرایط به نفع مون پیش میرفت، بازی با مساوی تموم میشد (دیگه حالا مساوی ام نه ولی یه گل می تونستید بزنید / ادیتور بارسایی است :))) ). من از این باخت ناراحتم ولی سرم رو بالا میگیرم چون تیمم توی نیوکمپ مالکیت بیشتری داشت و فوتبال خوبی ارائه کرد. من بعد از باخت های بزرگ توی فصل های اخیر همیشه تیمم رو تشویق کردیم و توی واقعیت براش دست زدم. یک باخت، مقدمه پیروزی توی بازی بزرگ بعدیه. مهم اینه شما واقعا هوادار تیم باشید. درسته هر تیمی مشکلاتی داره و هر کادر فنی ای، کامل ترین کادر فنی نیست و همه جا ایراداتی وجود داره ولی وظیفه هوادار واقعی یک تیم اینه از تیمش با تمام توان حمایت کنه و همیشه افتخار کنه هوادار اون تیمه. حالا که وضع مون خوبه، من تو سال هایی که وسط جدول هم بودیم یک بار نشد مثلا بازی تیم رو نبینم یا تشویق نکنم یا چیزی مثل اینا. چقدر بحث منحرف شد :)) به هر حال امیدوارم امسال یک جام کسب کنیم اما اگر کسب نکردیم ناامید نمیشم چون قطعا با روند فعلی تیم، افتخارات بزرگی در انتظارمونه.
مجتبی و طرفداری
ماه های اولی که سایت طرفداری شروع به کار کرد، دوستانی داشتم که لینک های خبرهاشو اینور اونور میذاشتن. من ثبت نام نمی کردم ولی همیشه اخبارو میخوندم. واقعا حتی اخباری بود که بازدید کلا نداشت ولی خوب میخوندم. سال 94 وارد بخش نویسندگی شدم و مدتی کار کردم ولی یه سری مشکلات شخصی باعث شد کلا از اینترنت و همه چیز فاصله بگیرم. چندین ماه بعد کلا اومدم و دیگه ول نکردم :D توضیح بیشتری باید بدم یا همین کافیه؟ :D ( نه مرسی کافیه :) )
بهترین خبری که کار کردی چی بوده؟
از سایت خاطره زیاد داشتم هم تلخ هم شیرین. بهترین ها بعد از بردهای مهم لیورپول بوده که گزارشش رو خودم زدم یا حداقل اگر گزارش نزدم، بعدش توی کامنت ها مشارکت داشتم نمونه ش برد مقابل دورتموند تو لیگ اروپا یا منچستریونایتد. یا بردهای پارسال مقابل منچسترسیتی و رم تو لیگ قهرمانان اروپا. خبر اومدن کلوپ به لیورپول هم یکی از بهترین خاطراتم از سایت بود. خبر انتقال فن دایک هم که خودم کار کردم رو میشه جزو بهترین ها آورد.
مجتبی جان حرف آخرتو می شنویم
حرف آخر چی میگن معمولا؟ ( والا معمولا همه از من تشکر می کنن حتی مهدی آزادی هم از من تشکر کرد :))) )
خب ازت تشکر میکنم روزبه جان. بابت همه چیز (دیگه نخواستم تک تک ذکر کنم چیزها رو ) :D
نکته ای که می خواستم بگم راجع به یک چیز هست. نمیگم همه ولی بعضی کاربرا فکر می کنن نویسنده ها از روی تعصب خبر میزنن. اینو کاملا 100 درصد و قاطعانه در مورد خودم میگم که من شاید لیورپول رو دوست داشته باشم و از منچستریونایتد بدم بیاد یا از پرسپولیس خوشم بیاد و استقلال رو نبینم ولی توی سایت هر کلمه ای می نویسم ربطی به اینا نداره. ینی اگر از منچستریونایتد بدم بیاد از لیورپول هم بدم میاد. اگر از اون خوشم بیاد، از اینم خوشم میاد. نه تنها اجازه به خودم نمیدم توی متنی که خبری هست و قراره به گوش کسی یه خبر رو برسونم دخلی ایجاد کنم، بلکه سردبیرها هم کاملا زیر نظر دارن. دیدم که میان پروفایلم و به این مسئله اعتراض میکنن ولی من فقط سر شیفتم خبری که میاد رو کار میکنم فرقی نداره برای کدوم تیم باشه و خبر خوب باشه یا بد. فقط کار میکنم و میزنم بره. اینو دوست داشتم در موردش صادقانه بگم :D