تولد در مرز، زندگی در بی مرزی!
✍️یاسر عرب
✅این است که حالا هی خودت را بزن به سیم خار دار که «آقا این مرز بین ایران وافغانستان را بنده قبول ندارم. همچنان که مرز بین ایران و ترکمنستان را... مگر نه اینکه ما در این پهنه ی گیتی همگی داریم فارسی می اندیشیم. چه دلیل دارد ما متعهد به خط کشی هایی باشیم که فلان سال قبل به فرموده ی بریتانیا یا روسیه تزاری با یک سیاست آمرانه برایمان دیگری سازی کرده است؟» زیستن با چنین تفکری در جهان امروز اگر سخت نباشد (که هست) در کشوری که از 31 استان اش 16 استان دارای مرز با "دیگری" شده است قطعا دشوار است.
✅صبحی داشتم صوت مرحوم عزت الله سحابی را گوش می کردم و توضیحات اش در خصوص واقعه ی کنفرانس برلین و عوام فریبی صدا و سیمای وقت و البته از کانال رضا علیجانی فعال ملی مذهبی. با خودم گفتم یکی اگر می دید در گفتگوی با نشریه ی بهارجاودانه از برخی مواضع مشایی دفاع کرده ام و بفهمد هم اکنون چقدر علاقه مند به شخصیت و عمق نگاه عزت الله سحابی هستم و در عین حال هنوز که هنوز است خمینی ابر مرد زندگی ام است، چه تصوری از من پیدا می کند؟
✅آن مرز ساده انگارانه را ببین که در کودکی داشتم. اینکه در هر مهمانی محض کنجکاوی فامیل باید به عنوان یک بچه هفت، هشت ساله دائم تقاص پس می دادم که «طاغوتی هستی یا حزب الهی؟» حالا آن کودک چهل ساله شده و دیگر جهان برای اش به آن سیاه و سفید تقلیل نیافته! آن کودک امروز رضاخان را با همه ی خدمت ها و کژی های اش درک می کند و برای او احترام قائل است و همچنین خمینی را با همه ی عظمت و اشتباهات اش و حالا اینجای زندگی نتیجه گرفته است همه ی ما در این عالم (در کنار خودِ هستی) در حال "شدن" هستیم و در این میان به احمدی نژاد همانقدر فرصت باید داد که به خاتمی! و ما اساسا استاد فرصت ندادن هستیم. از روابط دوست دختر دوست پسری، که همه ی هنر اش "بای" دادن است تا زندگی زناشویی که "خیانت درمانی" می کند تا عرصه ی فرهنگی که همه دنبال "کاربلد" می گردند و کمتر کسی دنبال "تربیت و رشد نیرو" است. تا زمین سیاست که گویا همه باید در آن طرح واره ای از خدای بی عیب و نقص باشند و بدون اشتباه و خطا!
✅مرز، مرز، مرز، و دیگری! ما بچه حزب الهی ها یک نگاه به خودمان بیندازیم.. همان جهانِ ساده انگارانه ی دو قطبی (حزب الهی /طاغوتی) را به یاد بیاوریم... ببینیم با تکثیر این مرز بندی ها چه شدیم؟ ارزشی هستی یا مذهبی؟ مذهبی هستی یا حزب الهی؟ حزب الهی معتقد به انقلاب هستی یا معتقد به نظام؟ حزب الهی حقیقت گرا (خمینی چی) هستی یا مصلحت گرا (خامنه ای چی!)؟ خسته نشدیم از این مرزهای پوچ تکراری؟ آدمیزاد بسته ی کاه است مگر که یا این طرف سیم خاردار افتاده باشد و یا آنطرف اش؟ تفکر سیال است و متن ها درون فرا متن است که معنی پیدا می کند. گمان می کنی برای جامعه ی امروز واقعا قابل درک است که فردی هم ارادت به رضا شاه داشته باشد و هم به خمینی؟ خوب این آدم از نظر جامعه ی ما اگر با ارفاق منافق نباشد، حتما در منظومه فکری اش داغان و پاشیده است!
✅می خواهیم رشد کنیم؟ قصد توسعه پیدا کردن داریم؟ دست از این مرزهای ساده انگارانه و حسین و یزید سازی از آدمها برداریم. این واقعیت ابلهانه را ببینیم که در شرایط امروز کسی که بخواهد کار سیاسی کند حتما یا باید به تاجزاده فحش بدهد یا به سلیمانی! (و اگر چنین نباشد به طرق مختلف "حذف" اش می کنند! واگر ستاد راسا چنین نکند ریلی چیده است که در صف قطبی شده مهجور خواهد ماند.) ما به شدت عادت کرده ایم در جهان خود بسنده زیست کنیم و با جملاتی مثل "حالا کی پشتش هست؟" نسخه ی آدمها را در یک لحظه بپیچیم و با اینکار در جامعه حریت و آزاد اندیشی را سلب می کنیم و در ادامه خودمان باز به این وضعیت جامعه ی قطبی شده اعتراض داریم. عجبا!
✅ما درون این مرزهای مختلف جغرافیایی، اعتقادی، سیاسی، فرهنگی و .. به دنیا آمده ایم و رشد کرده ایم و گاها به اشتباه این مرزها را اصول لایتغیر تاریخ می پنداریم. برخی دلشان می خواهد درون همین مرزهای فکری آرام باشند و ترجیح می دهند منظومه فکری شان دچار زلزله نشود! سلمنا.. اما برای آنانکه گمان می کنند با سنگ تفاوت دارند، باید گفت اگر جبری برای تولد در مرزها بوده است برای زندگی در بیرون این مرزها که نیست! خوب، بشنو، بخوان، بدان و بیندیش! چه چیزی جز مرزهای دیگری ساخته یا خود پرداخته و پیش فرضهای خودت جلوی ات را گرفته است؟
مرز شکن اگر نیستیم لااقل مرز پرست نباشیم.
@yaser_arab57