به گزارش خبرگزاری تسنیم، پیش از آغاز رقابتهای جام جهانی 2014 برزیل، بسیاری شانس کمی برای قهرمانی تیمهای اروپایی قائل میشدند و شاید خیلیها هم برزیل را شانس اول میدانستند، اما وحید هاشمیان جزو آن دسته از بازیکنان و مربیانی بود که آلمان را یکی از بختهای اصلی قهرمانی دانست که مسلماً شناخت وی از شاگردان یواخیم لو، در این پیشبینی بیتاثیر نبود.
مدتها پیش از جام جهانی با اینکه در مصاحبهای گفتید برزیل شانس زیادی برای قهرمانی دارد، اما از تیم آلمان هم غافل نشدید و در آخر این تیم با شکست برزیل و آرژانتین قهرمان جام جهانی 2014 شد.
همان موقع هم چند تیم را نام بردم که جزو شانسهای قهرمانی هستند و حتی از تیم هلند هم مطمئن بودم که میتواند در این جام کاری کند، اما در خصوص آلمان کمی نگرانی وجود داشت. پیش از آغاز جام جهانی مانوئل نویر مصدوم شده بود و از سوی دیگر هم با مصدومیتی که برای رویس و گومز به وجود آمد این دو نتوانستند به این مسابقات برسند. شواین اشنایگر و سامی خدیرا هم پس از مصدومیتی که برای آنها به وجود آمد آمادگی لازم را نداشتند و تیم آلمان در شرایط خوبی نبود.
مسئله دیگری که وجود داشت، جام جهانی در کشور برزیل برگزار میشد و هیچ وقت اتفاق نیفتاده بود که در آمریکای جنوبی تیمی به غیر از تیمهای این قاره قهرمان شوند. برزیلیها هم تدارک ویژهای دیده بودند تا خودشان قهرمان شوند اما آنها قدرت زیادی نداشتند و تیمی فرد گرا بودند. برزیل روی نیمار تکیه داشت و بعد از مصدومیت این بازیکن هم قدرتش گرفته شد.
و هلند و آرژانتین دیگر تیمهای مرحله نیمه نهایی...
قدرت هلند روی مربی خوبشان بود و آنها با فنخال توانستند نمایش خوبی در این جام داشته باشند. بازی نیمه نهایی را هم در پنالتی برابر آرژانتین واگذار کردند و در کل تیم بسیار خوبی نشان دادند. آرژانتین دیگر تیم فینالیست هم تیمی متکی به مسی بود و البته در کنار او از بازیکنانی چون ایگواین نیز بهره برد و در کل آرژانتینیها نیز مانند برزیل تیمی بازیکن محور بود اما در دفاع بسیار بهتر از میزبان عمل کردند.
شاید خیلیها دوست داشته باشند به خاطر شناختتان از فوتبال آلمان بیشتر در خصوص این تیم صحبت کنید که قهرمان هم شد.
آلمان از ابتدای جام تیمی آرام و خوب نشان داد که با قدرت و برنامهریزی پیش آمد. آلمانیها بعد از نسل طلاییشان که در سال 98 ناکام بود و در یورو 2000 هم نتوانستند نتیجهای بگیرند، برنامهریزی بلند مدتی انجام دادند، چراکه نسل خوبشان پیر شده بود و بازیکنی نبود که جایگزین آنها شود. علاوه بر این موضوع دیگر فوتبال قدرتی در حال از بین رفتن بود و همه آلمانیها را تیمی با نظم و قدرت میدانستند. آلمان بعد از تمام شدن این دوران برنامهریزی کرد تا بازیکنانش علاوه بر قدرت و نظم در کارهای گروهی، تکنیک و تاکتیک هم خود را قوی کنند، اما قهرمانی آنها فقط به این دلیل نبود.
چه دلایلی داشت؟
آلمانیها نتیجه ساختن مربیان جدید، کار در تیمهای پایه و برنامهریزی 10 ساله خود را گرفتند. 5، 6 سال قبل هم تیم جوانان آنها که بازیکنانی چون اوزیل، مولر و بواتنگ را داشت موفق شده بود قهرمان جهان شود و اینها نشان میدهد آلمانیها برنامهریزی دقیقی داشتهاند تا قهرمان جهان شوند. شاید خیلی از تیمهای دیگر هم مانند آلمان برنامهریزی کنند. اکنون قطر و امارات برنامهریزیشان خوب بوده اما این تیمها پشتوانه و سابقهای مانند آلمان ندارند که بخواهند تا این حد موفق شوند.
آلمان در جام جهانی 2014 به واقع شایسته قهرمانی بود یا تیم دیگری هم میتوانست به این موفقیت برسد؟
به نظرم تیم دیگری این قدرت را نداشت و آلمان با شایستگی قهرمان شد. آلمان متکی به ستارهها نبود و همه در کنار هم یک تیم بودند. حتی دیدید که بازیکنان ذخیره این تیم هم به زمین آمدند و گلزنی کردند. بازیکن با سابقهای چون کلوزه روی نیمکت نشست و علاوه بر اینکه اعتراضی نمیکرد، به کنار زمین میآمد و مانند تدارکاتها به بازیکنان آب میداد. برخی بازیکنان را میبینیم که وقتی 10 دقیقه روی نیمکت مینشینند همه چیز را به هم میزنند و علیه سرمربی تیم میشوند. آلمانیها به واقع یک تیم بودند که با پشتوانه قهرمان شدند و علاوه بر این به همه درس بزرگی چون تیم بودن را یاد دادند.
هلند که در ردهبندی به پیروزی رسید و سوم شد چقدر شایستگی داشت؟
بعد از آلمان تیم هلند شایستگی بالایی برای قهرمانی داشت. من از تیمهای آرژانتین و برزیل خوشم نیامد، چون فوتبال خوبی بازی نکردند و به ستارهها متکی بودند. در تیمهای آمریکای جنوبی شیلی، مکزیک و کلمبیا شایستگی بیشتری داشتند و بهتر از برزیل و آرژانتین بازی کردند. شاید اگر گل صحیح کلمبیا برابر برزیل مورد قبول واقع میشد نتیجه کاملاً فرق میکرد یا حتی اگر ضربه دقیقه 120 بازیکنان شیلی به تیر نمیخورد و این تیم در پنالتی بازی را به برزیل واگذار نمیکرد، سرنوشت جام تغییر میکرد.
به تیم ملی ایران برسیم. عملکرد بازیکنان ایران در این جام جهانی چگونه بود؟
از ابتدا هم گفته بودم نباید انتظاراتمان از تیم ملی بالا باشد و باید با واقعبینی صحبت کنیم. توقع را نباید به گونهای بالا میبردیم که همان بلای جام جهانی 2006 که به سر ما آمد، بلای جان بازیکنان تیم ملی شود. خوشبختانه جوی که در سال 2006 به وجود آمد در تیم 2014 نبود و این شرایط به وجود نیامد. تیم ملی در جام جهانی 2014 یک تیم نشان داد و یک دلیل آن، همسطح بودن بازیکنان از نظر فنی بود. همچنین کیروش موفق شد بازیکن سالاری را از بین ببرد و شرایط خوبی را در تیم ملی حاکم کند. نتیجه این جام جهانی برای ایران با یک تساوی و دو شکست شبیه به جام جهانی 2006 بود اما اینکه مردم این بار از تیم ملی راضی بودند و خوشحال شدند، بازی بهتر و تیم بودن ایران بود.
یعنی تیم ایران در جام جهانی 2014 بهتر بازی کرد؟
در بحث مالکیت توپ، اگر به آمار نگاه کنیم ما شرایط خوبی نداشتیم و بیشتر بازی حریفان را تخریب کردیم. این ظاهر ماجرا بود و در اصل ما در بازیسازی خوب نبودیم. البته آبرومندانه بازی کردیم که این خیلی خوب بود و اگر در هر بازی 3، 4 گل میخوردیم و نتایج غیرعادی میگرفتیم برای فوتبالمان خیلی بد میشد. در این جام جهانی با برنامهتر کار کردیم.
بحث تیم بودن و مبارزه با بازیکن سالاری موضوعی بود که در این تیم به آن اشاره کردید. در تیم 2006 که شما حضور داشتید این موضوع وجود نداشت؟
بحث تیم ملی 2006 مدتهاست به پایان رسیده و من هم تمام حرفهایم را در این خصوص زدهام. اکنون صحبتی باقی نمانده که بگویم اما اگر آن زمان بین سازمان تربیت بدنی و فدراسیون فوتبال اختلافی وجود نداشت و اوضاع روحی به هم نمیریخت توانایی صعود از گروهمان را داشتیم و میتوانستیم برای اولین بار ایران را به مرحله یک هشتم نهایی جام جهانی برسانیم.
در بازی مقابل مکزیک تا دقیقه 70 مساوی بودیم و بازی هم بیشتر در اختیار ما بود اما روی دو اشتباه فردی دو بار گل خوردیم تا بازی مساوی یک - یک را 3 بر یک ببازیم. تعداد مصدومان ما هم در جام جهانی 2006 زیاد بود و آمادگی تیمی بالایی نداشتیم. پیش از جام جهانی علی کریمی، مهدی مهدویکیا، من و چند بازیکن دیگر مصدوم شده بودند. همچنین چند روز قبل از مسابقات ستار زارع مصدوم و از ترکیب تیم خارج شد. با این وجود ما مقابل پرتغال هم بازی خوبی انجام دادیم اما این یک واقعیت در فوتبال ماست که بعد از انجام دو بازی در چنین تورنمنتهایی در بازی سوم کم میآوریم.
این بار هم بازیکنان تیم ملی در بازی با بوسنیوهرزگوین نشان دادند که بازیکنان ایرانی توانایی بدنی بالا ندارند و نمیتوانند در تورنمنتهای بزرگ بدون نوسان باشند. این موضوع به سرمربی تیم هم باز نمیگردد و این مشکل پایهای است که در تیمهای پایه بدنسازی مناسبی روی بازیکنان صورت نمیگیرد و قوای بدنی بازیکن بالا نمیرود.
بحث مهم دیگر فوتبال ما هم ماندن یا رفتن کیروش بود که در نهایت فدراسیون فوتبال با این مربی به توافق کلی رسید تا وی کارش را در تیم ملی ادامه دهد. با ماندن کیروش در تیم ملی موافقید؟
کیروش حدود 3 سال در فوتبال ما حضور داشته و به خوبی از بازیکنان ما شناخت دارد. اگر قرار بود مربی خارجی دیگری به تیم ملی بیاوریم، بهتر است با کیروش تمدید قرارداد کنیم، اما باید بتوانیم از او استفاده لازم را ببریم. اکنون که کیروش مانده باید چند سؤال را مطرح کنیم، ببینیم او چه کارهایی برای فوتبال ما انجام داده تا مشکلات را برطرف کنیم و مانند 3 سال گذشته از حضور این مربی بی بهره نباشیم.
چه سؤالهایی؟
باید از کیروش سؤال کنیم که زمانی که در ایران حضور داشت چقدر به تیمهای پایه سر زد و با مربیان این تیمها جلسه داشت؟ چقدر در تیمهای پایه جستجو میکرد تا بازیکن جدیدی را به تیم بزرگسالان بیاورد؟ آیا او توانست 2، 3 مربی جوان ایرانی را در کنار خودش بگذارد تا برای آینده تربیت شوند یا نه؟ چند بازی تیمهای شهرستانی را از نزدیک تماشا کرد؟ از وقتی به ایران آمد کدام بازیکن را به تیم ملی آورد که کشف خودش باشد؟ آیا نفرات جدیدی به جز لژیونرها به تیم ملی آمدند یا نه؟ در تیم ملی کیروش باید به این سؤالها جواب دهد تا برای آینده فوتبال ما هم راهکار جدیدی به وجود بیاید.
پیش از مذاکره جدی کیروش با فدراسیون در خصوص رقم قراداد این مربی صحبتهای زیادی شد. با پرداخت دستمزد بالا به کیروش موافقید؟
پرداخت دستمزد باید در حد توان کشورمان باشد، نه بیشتر. کیروش در جام جهانی 2014 با دستمزدی که گرفته بود، فکر میکنم در رتبه سیزدهم گرانترین مربیان قرار داشت و با 800 هزار دلار پاداشی هم که گرفت به رتبه هفتم، هشتم آمد. این نشان میدهد که دستمزد او کم هم نیست اما مسئله مهم این است که او با توجه به دستمزدی که گرفته کارایی لازم را داشته یا نه.
اکنون هم قرار دادن دستیار ایرانی کنار کیروش بحث داغ فوتبال ایران است.
به نظرم این درست نیست که بخواهیم موضوعی را به سرمربی تیم ملی تحمیل کنیم. شاید او دستیار ایرانی را قبول کند اما در تیم ملی به او اختیاری ندهد. این موضوع باید به عهده خودش باشد تا با سلیقه خودش دستیارانش را انتخاب کند و به آنها قدرت هم بدهد.
یعنی اتفاقی که برای مجید صالح در تیم ملی افتاد نباید تکرار شود؟
من در این باره صحبتی ندارم و نمیدانم در تیم ملی و بین کیروش و مجید صالح چه اتفاقاتی افتاده است. فکر میکنم حضور صالح در تیم ملی انتخاب کیروش نبود و او را به این مربی تحمیل کردند.
با این شرایط اگر خود شما برای حضور روی نیمکت تیم ملی و در کنار کیروش انتخاب شوید، حاضرید دستیار این مربی شوید؟
در حال حاضر که صحبتی در این خصوص صورت نگرفته و از سوی دیگر من 7 تا 9 ماه دیگر درگیر کلاسهای مربیگریام در آلمان هستم و باید این کلاسها را به پایان برسانم.
بعد از پایان کلاسها دوست دارید در فوتبال ایران و تیم ملی فعالیت کنید؟
درباره آینده باید در آینده صحبت کرد و اکنون بحثی در این خصوص ندارم.
درباره کلاسهای مربیگریتان هم که در آن حضور دارید توضیحی بدهید.
کلاسهای ما شروع شده و هر هفته یکشنبه شبها تا جمعه شبها باید در کلاسها حاضر شویم. آموزش تکنیک، تاکتیک، قوانین فوتبال، قوانین داوری و ... مسائلی است که در کلاسها به ما آموزش میدهند. هر 3، 4 روز یک بار فوتبال لیگهای پایه را تماشا میکنیم و تا چند وقت دیگر هم باید در تیمهای لیگ یک و دو دوره کارآموزی را بگذرانیم. همچنین از روز جمعه بازیهای قهرمانی جوانان اروپا را به تماشا نشستهایم و باید این بازیها را آنالیز کنیم. در مجموع حضور من بین 24 مربی حاضر در کلاسهای فدراسیون آلمان یک افتخار است.
هم کلاسیهای شناخته شده شما در این کلاس چه کسانی هستند؟
تورستن فرینگس، بازیکن سابق بایرن مونیخ و همبازیام در این تیم، فرانس فران هونگس، بازیکن پیشین تیمهای وردربرمن و بوخوم، مارکو هوز، استفان بانخ و چند بازیکن دیگر که پیش از این سابقه بازی در بوندسلیگا را داشتهاند در کلاسها حضور دارند.