طرفداری | در آستانه دیدار فینال تورنمنت العین، شجاع خلیل زاده در گفتوگویی تلویزیونی بار دیگر مجموعهای از تناقضها و توجیههایی را مطرح کرد که عملاً بازتاب عملکرد سه سال اخیر تیم ملی است؛ سه سالی که در آن، کیفیت دفاعی رو به افول بوده، هویت تاکتیکی تیم از بین رفته، و پاسخ برخی بازیکنان به نقدها، نه پذیرش مسئولیت، بلکه تغییر مداوم روایتها بوده است.
مصاحبه شجاع، نمونهای روشن از همین روند است؛ از تمجید ناگهانی کیپ ورد تا تغییر موضع درباره سنوسال، و از وعدههای تکراری تا عبور گزینشی از گذشتهای که هنوز زخمهایش باز است.
کیپ ورد بهتر از مصر؟ اما چند روز پیش چه میگفتید؟
شجاع خلیل زاده در مصاحبه اخیر خود تأکید کرد که «کیپ ورد از مصر هم بهتر بوده» و از بازی مقابل آنها «لذت برده» است. اما همین چند روز پیش، تقریباً تمام بازیکنان، اعضای کادرفنی و حامیان رسانهای تیم تحت هدایت امیر قلعه نویی، امیدوار بودند مصر به فینال برسد تا ایران مجبور نباشد برای ششمین بار طی دو سال اخیر با ازبکستان روبهرو شود؛ تیمی که ایران در پنج دیدار اخیر حتی یک بار هم شکستش نداده.

روایت رسمی بازیکنان این بود که بازی با ازبکستان «تکراری» است؛ اما روایت واقعیتر و پنهانتر چیزی جز ترس از یک ناکامی دیگر نبود. تیمی که دو سال است نتوانسته بر ازبکها غلبه کند، طبیعی است که ترجیح دهد حریف دیگری در فینال ببیند.
وقتی تیم ملی چندین مسابقه متوالی نتوانسته از پس ازبکستان برآید، طبیعی است که بازیکنانی مثل شجاع خلیل زاده ترجیح دهند مقابل حریفی قرار بگیرند که فشار کمتری به آنها وارد میکند. شجاع میتواند از «لذت بازی» حرف بزند، اما واقعیت این است که تیمی با این ساختار دفاعی، تنها جلوی تیمهایی مثل کیپ ورد و تانزانیا میتواند راحت نفس بکشد اما اگر برابر تیمهایی نظیر ازبکستان، روسیه، قطر یا حتی تیمهایی مانند تاجیکستان و افغانستان قرار بگیرد، به جای لذت بردن، زجر میکشد!
سه سال وعده، سه سال انتظار؛ ما هنوز منتظر بهتر شدن شرایط تیم ملی هستیم!
بخش دیگری از سخنان شجاع خلیل زاده به این نکته اختصاص داشت که «با بازگشت بازیکنان مصدوم، شرایط تیم بهتر میشود». این جمله تکرار همان گزارهای است که طی سه سال گذشته بیوقفه شنیدهایم: اگر فلانی برسد… اگر مصدومان برگردند… اگر هماهنگی بیشتر شود…
اما آنچه در عمل دیده شده، فاصله گرفتن تدریجی تیم ملی از استانداردهای بینالمللی است. سه سال است که نه کیفیت ساختار دفاعی بهتر شده، نه هویت تاکتیکی تیم شکل گرفته و نه شاکله بازی ایران از این وضعیت پراکنده و نامنسجم خارج شده است. چنین وعدههایی زمانی ارزش دارند که پیشرفت واقعی دیده شود؛ نه وقتی که در هر بازی، ضعفها تکرار میشوند و تنها چیز ثابت، توجیهها هستند.
تناقض قدیمی؛ انتقاد به بازیکنان مسن، امروز سن یک عدد است!
شاید مهمترین تناقض مصاحبه شجاع، تغییر کامل رویکردش درباره سنوسال بازیکنان باشد. او میگوید «سن فقط یک عدد است» و «کیفیت مهم است». اما همین شجاع خلیل زاده، زمانی که توسط کارلوس کیروش از لیست تیم ملی برای جام جهانی ۲۰۱۴ کنار گذاشته شد، شدیدترین انتقادها را علیه سرمربی وقت مطرح کرد؛ از جمله اینکه چرا «بازیکنان مسن» را به جام جهانی برده و چرا بازیکنانی «در حد تیم ملی نیستند» دعوت شدهاند.
او در آن زمان حتی به کنایه طی مصاحبهای با یکی از رسانههای داخلی، گفت اگر در «لیگ افغانستان» بازی میکرد، احتمالاً دعوت میشد؛ اشارهای مستقیم به اولویت انتخابهای کیروش از بین بازیکنان لژیونر و کیفیت برخی بازیکنان دعوتشده. همان زمان، شجاع خلیل زاده مسئله سن را بهعنوان چماقی علیه سرمربی استفاده کرد. اما امروز، که خودش در آستانه ۳۷ سالگی قرار دارد، ناگهان «سن» تبدیل به یک «عدد بیاهمیت» شده است.

حتی در مورد ستارههایی مثل لیونل مسی و کریستیانو رونالدو، همان نامهایی که در تیتر به آنها اشاره شده، مسئله «عدد بودن سن» هرگز به معنای بیتأثیر بودن نیست. آنها هم تا جایی که توان بدنی و سرعت بازیشان اجازه میداد، در بالاترین سطح رقابت کردند و از جایی به بعد، وقتی فشار فوتبال حرفهای اروپا از توانشان خارج شد، مسیر خود را تغییر دادند. مهاجرت مسی به MLS و رونالدو به لیگ عربستان دقیقاً نشانه همین واقعیت است: سن برای بهترینهای تاریخ هم فقط تا زمانی «عدد» است که کیفیت امکان رقابت در سطح بالا را حفظ کند؛ بعد از آن، خودِ عملکرد حکم میدهد که زمان کوچ به لیگهای کمفشار فرا رسیده.
اما این منطق در مورد شجاع خلیل زاده کاملاً برعکس روایت میشود. او در حالی از «عدد بودن سن» حرف میزند که نه عملکرد سالهای اخیرش در زمین چنین چیزی را تأیید میکند، نه وضعیت دفاعی تیم ملی. مدافعی که برابر حریفان جدی بارها دچار مشکل شده و حتی در واکنشهای اجتماعیاش از کنترل حرفهای فاصله میگیرد، نمیتواند ادعای «بیاهمیت بودن سن» را با کیفیت فنی توجیه کند.
کیفیت واقعی کجاست؟ زمین یا مصاحبه؟
شجاع خلیل زاده در مصاحبهاش از «کیفیت فوتبالی» میگوید؛ اما کیفیتی که در زمین دیده میشود، چیز دیگری است. تیم ملی ایران در سه سال گذشته در برابر هر تیم قدرتمند یا نسبتا قدرتمندی، تحت فشار قرار داشته و خط دفاعیاش، علیالخصوص شجاع، بارها دچار اشتباهات فردی و ساختاری شده است. نمونههای این افت کیفیت را میتوان در دیدارهای برابر ازبکستان، روسیه و قطر بهخوبی مشاهده کرد.
از سوی دیگر، واکنشهای غیرحرفهای شجاع خلیل زاده در شبکههای اجتماعی، لحن تند و توهینآمیز او و بیمغز و کلاغ خطاب کردن هواداران فوتبال، پرسش مهمی را ایجاد میکند:
این زندگی سالم و حرفهای که از آن صحبت میکند، دقیقاً در کدام بخش از رفتارهای او بازتاب پیدا کرده است؟

مسئله فقط یک مصاحبه نیست؛ مشکل این نسل فوتبال ایران، بیشتر از اینهاست
مصاحبه اخیر شجاع خلیل زاده، جدا از محتوای آن، یک مسئله بزرگتر در تیم ملی را بیش از پیش به نمایش میگذارد؛ اینکه برخی بازیکنان بهجای پذیرش مسئولیت و تحلیل دقیق بحرانها، ترجیح میدهند روایتها را تغییر دهند و مشکلات را با جملات کلی پاک کنند. اما فوتبال، بهخصوص در سطح ملی، با واقعیتهای زمین قضاوت میشود؛ نه با مصاحبهها، نه با تغییر روایتها، و نه با توجیههایی که هر بار رنگ تازهای پیدا میکند.