طرفداری | کنفرانس خبری امیر قلعه نویی بعد از بازی مقابل کیپ ورد، ادامهی طبیعی همان مسیری بود که سرمربی تیم ملی در سه سال گذشته با اعتمادبهنفس همیشگیاش طی کرده؛ تأکید مداوم بر اینکه «نتیجه در بازیهای تدارکاتی مهم نیست»، اصرار بر اینکه «اهداف تاکتیکی» اصل ماجراست، و مهمتر از همه، تکرار این جملهی همیشگی که «دوستان بیایند و آنچه در ذهن دارند را بگویند».
انگار نه انگار که سه سال است همان دوستان، منتقدان، کارشناسان، خبرنگاران و حتی هواداران ساده، یکصدا و با جزئیات کامل گفتهاند چه در ذهنشان میگذرد. مشکل این نیست که کسی حرفی نمیزند؛ مشکل این است که کسی گوش نمیدهد. انگار امیر قلعه نویی به جای شنیدن نقدها، با یک دشمن فرضی میجنگد که وجود خارجی ندارد و هر بار او را بهانه میکند تا از پاسخگویی دربارهی ضعفهای تیمش طفره برود.
در این سه سال، منتقدان چیزی را پنهان نکردهاند. با عدد و مثال و نمونه گفتهاند که تیم ملی ایران با میانگین سنی فعلی، فرسوده شده و مثلا اتکا به بازیکنی ۳۷ ساله در قلب خط دفاع، فقط یکی از نشانههای همین فرسودگی است. گفتهاند تیم ملی از نظر هویت تاکتیکی کاملاً سردرگم است؛ نه پرس دارد، نه ضدحمله مشخص، نه ساخت بازی. گفتهاند تیمی که در زمین دیده میشود، بیشتر شبیه گروهی از بازیکنان سرگردان است که بدون مدل و نقشه قبلی، فقط منتظر یک جرقه فردی میمانند.

این حرفها بارها زده شده، در متنها، گزارشها، برنامههای تلویزیونی، شبکههای اجتماعی، حتی تحلیلهای ساده هواداران. اما در تمام این سالها، حتی یک بار هم از سوی سرمربی تیم ملی نشنیدیم که بگوید «فلان انتقاد درست است» یا «به فلان نکته توجه میکنیم». پاسخ همیشه یک چیز بوده: «بعضی دوستان ناحق فشار میآورند». سؤال ساده اینجاست؛ اگر این فشار ناحق بوده، کدام فشار را حق میدانید؟ و اگر نقدها ناحقاند، پس نقد حق چیست؟ سه سال است میگوییم و شما سه سال است بدون اشاره به هیچ مصداقی، همه را زیر چتر «به ناحق» طبقهبندی کردهاید.
از تساوی ایران مقابل کیپ ورد هم دستاورد میسازید؟
بازی ایران مقابل کیپ ورد نمونه واضحی بود از همان چیزهایی که سه سال گفته شده بود و هر بار انکارش کردید. تیم ملی ایران در طول مسابقه چیزی جز یک پیکره پراکنده، کُند و بیحاصل نبود؛ در مقابل تیمی که جمعیت کشورش از یک استان کوچک ایران هم کمتر است. اگر روزی کسی برایتان شرح دهد که کیپ ورد از لحاظ امکانات و سطح لیگ داخلی کجای نقشه فوتبال جهان قرار دارد، آنوقت شاید بیشتر روشن شود که این تساوی و این نمایش، قابل افتخار نیست.
ایران نه موقعیت درست و حسابی ساخت، نه ریتم، نه انسجام، نه ساختار دفاعی قابل اتکا داشت. هر چه بود، به لطف تجربه فردی چند بازیکن و البته علیرضا بیرانوند در ضربات پنالتی بود که تیم ملی از این مسابقه جان سالم بهدر برد. اگر این «هیچِ بزرگ» قرار است همان «اهداف تاکتیکی» باشد که قلعهنویی از آن حرف میزند، باید پرسید دقیقاً این اهداف قرار است چه چیزی را بسازند؟ تیمی که نه سرعت حمله دارد، نه جریان انتقال، نه سازمان دفاعی؛ حتی در سادهترین الگوهای بازی هم وا میدهد، چطور میتواند با اتکا به شعارهای تکراری رشد کند؟
سه سال است گفتهایم اتکا به آمارهای کمربط مثل میزان مالکیت، تعداد کرنرها یا تعداد ضربات ایستگاهی دریافتی، کمکی به تحلیل واقعی فوتبال نمیکند. سه سال است گفتهایم استفاده از کلمات قلمبهسلمبه تاکتیکی از سوی کادرفنی تیم ملی به جای ارائه مدل واقعی بازی، صرفاً یک پوشش تبلیغاتی است. سه سال است هشدار دادهایم که تیم ملی ایران بدون نسلسازی جدید، در حال از دست رفتن است و آن انرژی و اعتماد تماشاگر ایرانی نسبت به تیم ملی، به شکل محسوسی افت کرده. اما با همه اینها، پاسخ همیشه یک چیز بوده: «دوستان ناحق فشار میآورند.» واقعاً؟ یعنی در تمام این مدت، حتی یک جمله از این نقدها ارزش شنیدهشدن نداشته؟ حتی یک نکته از این هشدارها قابل بررسی نبوده؟

مسئله دقیقاً همینجاست؛ در این فاصله، سرمربی تیم ملی به جای آنکه از نقدها استفاده کند، به جای آنکه شفافسازی کند و درباره روند ساخت تیمش توضیح بدهد، عملاً سه سال در حالت «انکار سازمانیافته» بوده است. منتقدان را به عنوان دشمن فرضی کنار زده، ضعفها را کماهمیت جلوه داده و با اتکا به پیروزیهای پراکنده، مسیر روزمرگی را ادامه داده است. نتیجه این روند، چیزی نیست جز همین بازیهایی که حالا میبینیم؛ تیمی فرسوده، بدون مدل، بدون شخصیت و بدون اعتماد هوادار.
از این منظر، اینکه امیر قلعه نویی هنوز هم بعد از سه سال میپرسد «دوستان چه در ذهن دارند»، سؤال غلطی نیست؛ فقط سؤال دیرهنگامی است. چون دوستان سه سال است دقیقاً همینها را گفتهاند. ایراد در گفتن نبود، در شنیدهنشدن بود.
حالا اما واقعیت این است که مردم ایران بیش از هر چیز، منتظر رسیدن به جام جهانی ۲۰۲۶ هستند؛ نه به امید نتیجهگیری این تیم، بلکه تنها به این امید که بعد از پایان آن تورنمنت، دوران مربیگری امیر قلعه نویی در تیم ملی تمام و فوتبال ایران بالاخره از چرخه انکار، بهانه و تکرار خارج شود. این انتظار تلخ است، اما حاصل مستقیم سه سال لجاجت، بیبرنامگی و نبستن پروندهی ضعفهاست؛ سه سالی که با هر بازی تدارکاتی و هر کنفرانس خبری، روشنتر میشود.
امیر قلعه نویی: لیورپول هم یک روز به کریستال پالاس میبازد، فردا رئال مادرید را میبرد!