طرفداری- قبل از جام جهانی ۲۰۱۸، گرت ساوتگیت چیزی شبیه یک فرصت را دید. او فهمیده بود که در تورنمنتهای بزرگ، ضربات کرنر بیش از حد معمول به گل تبدیل میشوند و تلاش کرد از این مسئله برای پیروزی تیم استفاده کند. سرمربی انگلستان چهارسال قبل به دیدار برنده سوپر بول آن سال، سیاتل سیهاکس، رفت تا از بهترینهای NFL و بعدا NBA، در مورد نحوه پرتاب توپها و راهکارهای ابداعی جدید برای پیدا کردن فضا در مناطقِ پر بازیکن مشورت بگیرد. نتیجه فوقالعاده بود.
انگلستان پس از ۲۲ سال به نیمه نهایی جام جهانی ۲۰۱۸ رفت. آن هم با ضربات آزادی که در قلبِ سیستم گرت ساوتگیت جا داشتند. خودش میگوید هم بازیکنان ارسالهای خوبی داشتند و هم اشتیاق زیادی بود تا توپ را با سر بزنند. تیمهای ملی به زبان ساده وقت زیادی برای کسب آمادگی در تمام ابعاد بازی خود را ندارند. دفاع کردن در کرنرها که در لیگ برتر تنها ۳٪ از آن تبدیل به گل میشود، طبیعتا اولویت تیمی نیست. گرت ساوتگیت با انگلستان اما ترجیح داد که شانس خود را امتحان کند.
در لیگ برتر تمام جزییات بازی شدیدا آنالیز میشود، دوباره آن را بررسی میکنند و باز هم آنالیز و آنالیز. آنها بسیار هماهنگ تر از تیم های ملی هستند و گل زدن از ضربات آزاد به آنها هر روز سخت تر میشود.
تیمها مجبور هستند در مورد نحوه اجرا و زدن ضربات آزاد، ایدههای جدیدی را مطرح کنند. باشگاهها حالا متخصصانی را استخدام کردهاند که فقط روی توپهای مرده کار کنند و اینکه چطور میشود از آن به گل رسید. آگوستِ گذشته،لیورپول، متخصص پرتاب اوت استخدام کرد. البته که استخدام این متخصص برای لیورپول تبدیل به گلهای بیشتری از پرتاب اوت نشد (آمار آنها بعد از استخدام او از طریق پرتاب های اوت، یک صفر کله گنده است!)، اما همین که آنها در هر زمینهای متخصص استخدام میکنند به شما خواهد گفت که فوتبال انگلیس به چه سمتی میرود. باشگاهها حالا کاملا از این مسئله آگاه هستند که در چنین جزییاتی نیاز به متخصص دارند.
همچنین این نکته را هم به شما میگوید که تنها ۱۳ گل در سال گذشته لیگ برتر، از پرتاب اوت به دست آمد اما نکته مهمتر اینکه فصل قبل تر از آن، این آمار تنها یک گل است. همچنین پارسال باشگاههای لیگ برتر حداقل ۲ برابر ۵ فصل اخیر از پرتاب اوت به نتیجه رسیدهاند. این آمار به جز فصل آخر روری دِلاپ در استوک بی نظیر است. دِلاپ انقلابی در پرتابهای اوت به وجود آورده بود.
آمار گلهای به دست آمده از پرتاب اوت در فصل گذشته پیشرفتی مشخص داشته است
همچنین فصل ۲۰۱۸/۲۰۱۹ شاهد بیشترین گل به دست آمده از کرنر در ۸ فصل اخیر بودیم. با وجود اینکه نسبت به یک دهه اخیر کمترین کرنر زده شده است.
ضربات شروع مجدد، فصل گذشته در لیگ برتر نقشی کلیدی داشتند. در کل، ۲۴۶ گل در فصل گذشته لیگ برتر از موقعیتهای ضربات شروع مجدد به دست آمده است (کرنر، پرتاب و ضربات آزاد). نسبت به فصل گذشته، این آمار ۱۰٪ پیشرفت داشته است. با ارتقای استاندارد تیم ها در لیگ برتر، ضربات شروع مجدد همچنان از سوی بعضیها به روشی "زشت" برای رسیدن به گل تصور میشود. با این حال، با توجه به سخت و سختتر شدن رفتن به لیگ قهرمانان و ماندن در لیگ، ضربات آزاد هر روز بیشتر اهمیت پیدا میکنند. هر چه نباشد، چرا نباید هر چه در توان داریم را برای استفاده از توپی که نزدیک به دروازه حریف است، به کار ببریم؟
حالا سوال اینجاست که آیا این یک روند تدریجی ست یا تغییر مختصری است در فوتبال زیبای انگلیسی؟ آیا توپهای مرده در فصل آینده باز هم اهمیت پیدا میکنند و اگر این اهمیت وجود دارد چه تیمی از آن بیشترین استفاده را خواهد کرد.
کرنرها:
شما توپ را به محوطه جریمه حریف میاندازید اما با توجه به تعداد گلهای به ثمر رسیده از ضربه مستقیم کرنر، احتمالا این ضربات نباید آنچنان اهمیت داشته باشند. اما کاملا برعکس است. وقتی تیمها در زمان دفاع از ضربه کرنر، ضد حمله را در آن سوی زمین در ذهن خود دارند، به خوبی به شما نشان میدهد که اهمیت کرنر چقدر است. تعداد گلهای به دست آمده از کرنر در لیگ برتر در فصل گذشته، به روند تدریجی خود ادامه داد اما تعداد گلهای به دست آمده در آن طرف زمین پس از کرنر حریف، افزایش معنی داری پیدا کرده است. یک دهه قبل، برای دو فصل، تنها ۲.۵٪ از کرنرهای زده شده به گل تبدیل شد. سال گذشته این عدد ۳.۷٪ بود.
تیمها در قبال کرنرها خلاقتر شدهاند...این قضیه به گلهای بیشتر منجر شده است
این نکته هم قابل توجه است که میزان توپهای ارسال شده از کرنر به داخل محوطه جریمه هم کاهش پیدا کرده است. یک دهه قبل، ۹۰٪ از کرنرها به داخل محوطه جریمه ارسال میشود. سال گذشته این عدد ۸٪ کاهش داشت. این شاید بهترین مدرک برای این باشد که تیم ها ضربات شروع مجدد را مهمتر از این میدانند که بدون هدف آن را به درون محوطه بفرستند. روشهای خلاقانهتر در زدن کرنرها یک پیشرفت طبیعی است و به نظر میرسد نتیجه هم میدهد.
فصل گذشته، برنلی (احتمالا تعجبی ندارد)، بیشترین موفقیت را در ضربات کرنر داشت و ۷.۱٪ از ارسالهای آنها از کرنر به گل تبدیل شد. تقریبا دو برابر درصد میانگین در لیگ برتر. برایتون از این نظر دوم است با ۶.۴٪ موفقیت در ضربات کرنر. هر دوث این تیمها، تقریبا ۹۰٪ از کرنرهای خود را مستقیم به محوطه جریمه فرستادهاند. ارسال خوب + مهاجم هدفِ قد بلند = گل.
تیم های دیگری که درصد ارسال به درون محوطه جریمه بالایی در کرنرها داشتند، آنچنان به موفقیت نرسیدند اما لیورپول و تاتنهام که ۲۵٪ از کرنرهای خود را کوتاه ارسال کردند، بالاتر از حد متوسط با موفقیت روبرو بودند. به ترتیب لیورپول ۵.۶٪ و تاتنهام ۴.۶٪ موفقیت در کرنرها داشتهاند که میانگین لیگ برتر ۳.۷٪ است. یکی از روشهای لیورپول برای این کار محاصره کردن دروازهبان حریف با بازیکنان قد بلند خودی و درخواست از ترنت الکساندر آرنولد برای فرستادن توپ به همان منطقه است.
در نگاه اول انگاری این یک روش قدیمی است اما در سطوح بالا، این یک حرکت خاص است و بازیکنان حریف زیادی را از نقطه کرنر دور میکند و باعث میشود تیم بتواند کرنر را کوتاه ارسال کند. چیزی که لیورپول فصل گذشته آن را عالی انجام داد. آرسنال در فصل گذشته بیشترین ارسال کوتاه را در کرنرها داشت. تقریبا ۴۰٪. درصد موفقیت تقریبا متوسط و ۳.۸٪ بود. ساوتهمپتون بیشترین ارسال بلند را با ۹۴٪ داشت که تنها ۲.۶٪ از آنها موفق بود.
ستونها از چپ به راست به ترتیب؛ تیمها، گلهای به دست آمده از کرنر در فصل گذشته، درصد موفقیت و درصد کرنرهای بلندِ ارسال شده به محوطه جریمه
همانطور که الکساندر آرنولد با پاس گل زیبایش به دیووک اوریگی در برابر بارسلونا در لیگ قهرمانان اروپا نشان داد، خلاق بودن در زدن ضربات کرنر به اندازه کافی سودمند خواهد بود.
ضربات آزاد
سبکی که خط دفاع بالا و تلههای آفساید زیادی ایجاد میکند، هر روز در فوتبال انگلیس محبوبتر شده است. این سبک به دفاع در ضربات آزاد رو آورده است. ایده این است که مهاجمان تا میشود از دروازه دور نگه داشته شوند تا فضا برای دروازهبان مهیا شود و توپ را در پشت آنها جمع کند. گلزنی از ضربات آزاد سختتر شده است و تعداد گلهای به دست آمده در سالهای اخیر از این طریق کاهش داشته است. فصل قبل، کمتر از هر فصل دیگری در دهه اخیر، از ضربات آزاد، گل به دست آمد. بعضی تیمها اما خلاقتر شدند.
گلهای به دست آمده از ضربات ایستگاهی مستقیم یا غیر مستقیم در فصول اخیر لیگ برتر انگلستان
لیورپول یک ضربه آزاد زنِ چپ پا و یک راست پا را تقریبا در تمام ضربات آزاد پشت توپ قرار میدهد تا حریف همواره در حال حدس زدن باشد. بازیکنی که ضربه آزاد را نمیزند، یا پاس کوتاهی دریافت میکند و با کنترل آن برای ضربه زننده زاویهای جدید ایجاد میکند که مدافعان را به هم بریزد مانند تصویر زیر:
یا از روی توپ میپرد و در کنار خط محوطه جریمه قرار میگیرد تا اگر توپی به خوبی توسط مدافعان دفع نشد را دریافت کند. هر دوی این متدها، گل به همراه دارد. لیورپول فصل گذشته از ضربات ایستگاهی ۷ گل به ثمر رساند که بیشترین عدد در کل لیگ برتر بود. بورنموث با ادی هاو در این زمینه خلاقیت به خرج داد و با ۶ گل بعد از لیورپول دوم شد. تقریبا تمام ضربات آزاد بورنموث شامل نقشهای برای بر هم زدن تمرکز تیم حریف بود. تصاویر زیر، بارها در بازیهای فصل گذشته بورنموث رخ داد.
یک نفر توپ را میگیرد
او توپ را طوری میکارد که انگار میخواهد توپ را بزند
وقتی دیوار دفاعی حریف هنوز در حال ساخته شدن است، بازیکن دیگری (معمولا رایان فریزر) میآید و ضربه را میزند. بارها بازیکنان از روی توپ پریدند تا مدافعان را به عقب تر بکشند و سپس سانترها باعث گلهای زیادی میشود. اگر تیمهای دیگر در فصل گذشته این حرکات را آنالیز کرده و آشنا شده باشند، احتمالا گلهای بیشتری از ضربات آزاد در فصل آینده خواهیم دید.
پرتابها
سال گذشته ۱۳ گل از پرتابهای اوت به دست آمد که افزایش خیره کننده ۱۲۰۰٪ نسبت به فصل ۲۰۱۷/۲۰۱۸ دارد. دلیل این افزایش چیست؟
کاردیف بیش از هر تیم دیگری از پرتاب ها استفاده کرد
حضور دو تیم سقوط کرده به نامهای کاردیف و هادرزفیلد برای توضیح پرتابها بسیار مفید است، دو تیمی که مسئول ۷ گل از ۱۳ گلی بودند که از پرتابها به ثمر رسید. شان موریسون تقریبا متخصص این پرتابها در فصل گذشته بود. او هر بار که توپی در نزدیکی محوطه جریمه حریف به اوت میرفت، جلو می کشید تا توپ را به محوطه پرتاب کند. در بازی خانگی برابر برنلی، موریسون ۸ دقیقه و ۱۵ ثانیه را صرف پرتاب اوت کرد که برابر با ۹.۲٪ از زمان کل بازی بود!
کاردیف آنچنان اهمیتی به این پرتابها میداد که احتمالا هیچ تیمی در فصل آینده نتواند به این رکورد برسد اما استخدام متخصص پرتاب اوت توسط لیورپول احتمالا به این معنا است که تیمها تقریبا هم اندازه کاردیف به اهمیت این پرتابها پی بردند و تلاش میکنند از آن به گل برسند.
عدد به دست آمده از پرتابهای اوت در فصل گذشته گمراهکننده است. ما به دوران تونی پولیس و سم آلاردایس برنگشتیم اما احتمالا چند شگفتی دیگر در پرتابها در فصل آینده هم خواهد داشت.
نوشته Alistair Tweedale در روزنامه تلگراف