milad Blackبچه که بودم دختر همسایمون حدود هجده ساله به خاطر یه پسره خودشو آتیش زد انقد گریه میکرد بعدش پشیمون شده بود داشت میسوخت هی میگفت خاموشم کنین دارم میسوزم خیلی ترسیده بودم هفت هشت سالم بود الان شونزده هفده سال گذشته هنوز انگار همین یساعت پیش بود