طرفداری | از تمامی طرفداران لیدز یونایتد در مورد توماس برولین بپرسید و آنها همه چیز را خواهند گفت. این ستاره سوئدی که با 4.5 میلیون پوند به باشگاه آمد، در زمان آمدن با اعتبار و شهرت زیادی آمد اما در هنگام رفتن شکم گنده کرده بود و خبری از آن برولین نبود. البته آنها در لابلای صحبت های خود، قطعا اشاره خواهند کرد که این مرد با حرکات خود، رقبا را تحقیر میکرد و یک مهاجم همه چیز تمام بود.
برولین یکی از ستاره های دوران خوش سوئد بود. برولین فوتبال خود را در تیم دسته چهارمی نسویکنز آغاز کرد و در حالی که 14 سال داشت، قدم در راهی گذاشت که قرار بود او را به اوج فوتبال اسکاندیناوی برساند. سوئدیها که پس از عدم حضور در جام جهانی 1982 بسیار ناامید شده بودند، به افرادی شجاع و قوی نیاز داشتند. تمام افرادی که در آن سن با توماس دیدار داشتند، میدانستند ستارهای در حال ظهور است. ستارهای که یار و یاور این کشور در عرصه های جهانی خواهد شد.
قبل از پیوستن به تیم ساندسوال در آلسونسکان، تا 17 سالگی توانست 36 بازی انجام دهد. آنها این فرصت را در اختیار برولین قرار داده بودند تا در بالاترین سطح به فوتبال خود ادامه دهد و در عین حال در دانشگاه Fotbollsgymnasiet به تحصیلات هم ادامه دهد. پس از انجام 50 بازی، به تیم نورکوپینگ در دسته اول پیوست. در این تیم فقط توانست 9 بازی انجام دهد و در آن تیم نایب قهرمانی را هم تجربه کرد. جالب است در آن تعداد بازی کم، هفت گل هم به ثمر رسانید که باعث شد تیم جذاب آن زمان سری آ یعنی پارما، نسبت به جذب برولین اقدام کند. البته شهرت برولین وقتی جهانی شد که در دیدار مقابل برزیل گل زیبایی به ثمر رساند.
برولین در حالی به تمرینات پیش فصل پارما پیوست که پیشنهاد 11 باشگاه را رد کرده بود. در فصل اول حضورش، توانست هفت گل به نام خود ثبت کند که این آمار نشان میداد از او و الساندرو ملی، در خط حمله زوج خوبی ساخته شده است. تیم نویو اسکالا توانست در لیگ به آن بزرگی عنوان پنجمی را به دست آورد و جلوتر از یوونتوس، ناپولی و آاس رم، به رقابت های اروپایی راه یابد. در فصل 1991/92، پارما در لیگ هفتم شد اما توماس در تمامی بازیها حضور پیدا کرد و در راه قهرمانی جام حذفی که اولین جام بزرگ باشگاه بود، دو گل به ثمر رساند. یک سال بعد، جام برندگان فتح دیگری بود که توسط مردان ساکن انیو تاردینی به دست آمد.
آقای گلی مشترک در یورو 1992 با هنریک لارسن، دنیس برکمپ از هلند و کارل هاینتس ریدله از آلمان، کافی بود تا نامش را در میان بزرگان جهان بیاورد. هنوز هم گل زیبای او به دروازه کریس وود در دیدار مقابل انگلیس در خاطرات موجودیت دارد و گاهی به شکلی براق و درخشان خود را نشان میدهد. پس از درخشش برای پارمایی که فاستینو آسپریلا و جانفرانکو زولا را جذب کرده بود، با فرمی عالی وارد جام جهانی 1994 شد. انتظارات بسیار بالا بود. او سه گل به ثمر رساند که شامل یک ضربه آزاد مقابل رومانی در یک چهارم بود و همان ضربه کمک کرد سوئدیها به مقام سومی جام جهانی برسند.
او به تیم آل استار جام جهانی هم راه پیدا و دومین عنوان «Guldbollen» را که همان عنوان مرد سال فوتبال سوئد است، به ویترین افتخاراتش اضافه کرد. فوتبال به سرعت در حال تغیر است و گاهی شکارچی، میتواند خیلی زود به طعمه تبدیل شود. چهارشنبه، 16 نوامبر 1994 در روسوندا اشتادیون، سوئد مقابل مجارستان قرار گرفت و در این بازی وقتی برولین سعی داشت توپ را از کنار خط ارسال کند، به شکل عجیبی نقش بر زمین شد. آزمایشات نشان دادند استخوانی شکسته در پایش داشت و در آن دوران برولین فقط 24 ساله بود. متاسفانه آغاز یک پایان بود. پایانی بر جوانی که نفس گیر بازی میکرد.
هرچه بود گذشت و بالاخره توماس برای فصل 1995/96 آماده بازی بود. متاسفانه این بار هم یک مانع بر سر راه وجود داشت و آن هم حضور هریستو استویچکوف بود. اسکالا از برولین به عنوان مهاجم مکمل استفاده کرد و حتی در مقاطعی او را به میانه زمین برد اما مشخص بود یک جای کار میلنگد. واضح بود که مشکل عدم آمادگی بدنی برولین است. تا اوایل ماه نوامبر، توماس برولین، آن ستاره جوان اما بزرگ، در لیست فروش قرار گرفته بود.
در انگلیس تیمی مثل پارما ظهور کرده بود و درست مانند آنها با حضور در رتبه پنجم لیگ برتر، جواز حضور در رقابت های اروپایی را به دست آورده بود. لیدز یونایتد، می توانست شانس مجدد وایکینگ برای بازگشت پر قدرت باشد. هاوارد ویلکینسون نیاز به مهاجمی داشت تا بتواند در کنار تونی یبوآ، ستاره غنایی تیم، به عنوان مکمل بازی کند. یبوآ فصل گذشته 18 گل به ثمر رسانده بود و قطعا ستون اصلی تیم به حساب می آمد. تمامی برنامهها باید حول و محور این گلزن چیده می شد. در 7 نوامبر 1995، برولین قراردادش را با لیدز یونایتد ثبت و اولین دیدارش را روز بعد مقابل نیوکاسل در سنت جیمز پارک برگزار کرد. چهار روز بعد، در دیدار لیگ کاپ مقابل بلکبرن راورز، از ابتدا به میدان رفت. اینجا هم یک جای کار ایراد داشت اما ظاهرا ویلکینسون هنوز مثل اسکالا متوجه آمادگی بدنی برولین نشده بود.
در مقابل شفیلد ونزدی در الاند رود، اتفاق جالی رخ داد که پایه های به ثمر رسیدن اولین گل این ستاره سوئدی لقب گرفت. در یک صحنه شوت برولین با غفلت کوین پرسمن، سنگربان تیم مقابل راهی دروازه می شد که استیو نیکول خودش را به سرعت به خط دروازه رساند و آن را برگرداند. در آن لحظه توپ به برولین که نقش بر زمین شده بود برخورد کرد و وارد دروازه شد. خیلی اتفاقی، اولین گل توماس در لیگ انگلیس زده شد تا از حجم انتقادات کم شود. در هفته های آتی، دوباره شاهد گلزنی برولین مقابل بولتون و وست هم بودیم. در آن لحظه که برولین می درخشید، استویچکوف در تیم جدیدش به مشکل خورده بود و نشریهها از افسوس پارما می نوشتند.
به هرحال برولین در پارما به عنوان مهاجم کمکی به بازی گرفته می شد که این نقش را هم به استویچکوف واگذار کرد اما ظاهرا همه برولین را دست کم گرفته بودند. ویلکینسون فکر می کرد اشکال در سیستم اوست. تصمیم گرفت در پست عریض تری، از ستاره خود بازی بگیرد و کمی مسئولیت دفاعی را هم به او واگذار کند. شاید در پست هافبک کناره، برولین پتانسیل خودش را بیشتر نشان می داد. این راه هم چاره ساز نبود و پس از باخت 5-0 به لیورپول و تحقیر، درگیری شدیدی بین این بازیکن و سرمربی ایجاد شد. ویلکینسون اعتراض داشت که برولین مسئولیت های دفاعی اش را به خوبی انجام نمیدهد. اگر لیدز به وینگری احتیاج داشت که بتواند تیم را به دوش کشیده و به منطقه بالای جدول ببرد، قطعا آن بازیکن توماس برولین نبود.
این درگیری ادامه پیدا کرد، تا جایی که در دیدار مقابل آستون ویلا، وقتی تیم نه بازیکن از ترکیب اصلی را به خاطر مصدومیت، محرومیت و حضور در تیم ملی در اختیار نداشت، از برولین استفاده نشد. جاده الند (Elland Road) خیلی زود برای این مرد سوئدی به پایانش رسیده بود اما راه برای بقیه همچنان ادامه داشت. در ماه آوریل و به مناسبت دروغ ماه آوریل، برولین در یک برنامه تلویزیونی، به شوخی گفت در حال بازگشت به نورکوپینگ است. تصاویر این مصاحبه در سراسر جهان پخش شد و ویلکینسون این موضوع را جدی گرفت و خشمگین شد. با وجود آنکه در همان روزها توانسته بود پاس گل مهم گری مک آلیستر به چلسی را به نام خود ثبت کند، کار از کار گذشته بود.
پس از چندین بار بحث، ویلکینسون از اتحادیه بازیکنان حرفهای خواست حقوق دریافتی برولین را به خاطر عدم حضور در پیش فصل به حالت تعلیق دربیاورند. در نهایت برولین به اف سی زوریخ پیوست اما به صورت قرضی. ویلکینسون از سمت خود برکنار شد و جانشین او جرج گراهام، برولین را از این تجربه حضور قرضی نجات داد و وی را به تیم فراخواند. گراهام هم خیلی زود با توماس درگیر شد. برولین مصدوم شده بود و لیدز میخواست این بازیکن در انگلیس بماند اما مخالفت از سوی ستاره سوئدی اجتناب ناپذیر بود. نه تنها نماند، بلکه تصمیم گرفت 500 هزار پوند از پول خود را در میان بگذارد و باقی فصل را به صورت قرض در پارما بگذراند.
دفعه بعد که راه برولین به یورکشایر برخورد داشت، قصدش انتقال به رئال ساراگوسا بود اما مشکلات آمادگی بدنی دوباره گریبانش را گرفت و نهایتا در تاریخ 28 اکتبر 1997، قرارداد با توافقی دوجانبه فسخ شد. او به دوران حضورش در لیدز با 19 بازی و چهار گل پایان داد و دیگر اعتبار هم از دست رفته بود. داستان شکم برآمده برولین و گام های سنگینش، در میان اهالی فوتبال به زمزهای پر طرفدار تبدیل گشته بود. احمقانه بود که ویلکینسون، 4.5 میلیون پوند برای خرید بازیکنی هزینه کرد که نمیدانست چطور باید کنار بیاید. تا این زمان، برولین یکی از بهترین خالقان خاطرات خوب طرفداران سوئد و پارماست. در لیدز اوضاع خوب پیش نرفت اما مقصر برولین نبود، بلکه شخصی بود که نمیدانست از بازیکن خود چگونه بازی بگیرد.
یک کوسه سفید و درنده، حیوانی است در راس هرم زنجیره غذایی طبیعت قرار دارد اما همین کوسه، نمیتواند از یک درخت بالا برود. این کوسه، توماس برولین بود. درنده اما در جایی که بتواند احساس راحتی کند. در نهایت این کوسه فهمید که دیگر بازی کردن برایش فایدهای ندارد و در سال 1998 تصمیم گرفت دیگر در زمین فوتبال قدم نگذارد.
به قلم Ryan Plant برای وبسایت Thesefootballtimes
مجموعه دهه 90 و جذابیت های لیگ برتر انگلیس، نگاهی به تمامی قهرمانان، اسطوره ها و بازیکنان به یادماندنی اوایل دهه 90 لیگ برتر انگلیس میاندازد. برای مرور این خاطرات زیبا، در سری جدید همراه ما باشید.