زیبا تر از نهایت باران، نگاه توست
خواب و خیال، ساحل امن پناه توست
غم، شاخه ی شکسته ی هر باغ آرزوست
شادی ولی تلاطم باغ نگاه توست
شب مامن تمام غزل های عاشقیست
آری، بهانه ی غزل آن روی ماه توست
خوابم ولی سپیده ی رویای من تویی
هر جا که عشق می شکفد سمت راه توست
دستم به سوی سیب نگاهت کشیده شد
دستم همیشه غرق و دچار گناه توست
دل می زنم به دامن دریای عاشقی
دریا همان سپیدی چشم سیاه توست
زمستان 95