اختصاصی طرفداری- شاید وقتی نام پست سرپرستی استقلال به گوشمان می خورد تصویری از منصور پورحیدری، پدر معنوی باشگاه استقلال در برابر چشمانمان ظاهر می شود که با قامتی خمیده عصا به دست در حال مبارزه با غول سرطان به دیواره نیمکت استادیوم شهر قدس تکیه داده و حسرت نتایج ضعیف استقلال را می خورد در ذهنمان شکل می گیرد. تصویری که در آن می توانیم عشق و علاقه عمیق این مرد را به فرزندش ببینیم. آن تصویر از پورحیدری شاید معنای جدیدی به کلمه "سرپرست" در ادبیات فوتبال ایران بخشید معنایی که اثبات می کرد این مقام، مقامی فرمایشی و سفارشی که نمونه اش در فوتبال ایران بسیار است نیست.
پیش از شروع لیگ نوزدهم بود که اصغر حاجیلو به دلیل بیماری نتوانست دیگر سرپرست استقلال بماند، جواد زرینچه، کاپیتان سال های نه چندان دور استقلال به عنوان سرپرست جدید استقلال معرفی شد.
اما هرچه از شروع مسابقات می گذشت، می دیدیم، وظایفی که مربوط به سرپرستی تیم است به درستی انجام نمی پذیرد.
از صحبت های آقای سرپرست در مورد مترجم سرمربی گرفته تا لغو تمرین استقلال به دلیل هماهنگ نبودن سرپرست این تیم با مجموعه ورزشی انقلاب تمام تصاویری است که جواد زرینچه این فصل در ذهن هواداران استقلال بر جای گذاشته است و حالا آنها را بررسی می کنیم:
"از روزی که من آمدم، مترجم در کنار تیم حضور دارد، اما استراماچونی میگوید مترجمی را که باشگاه معرفی کرده، نمیخواهد و مترجم خود را میخواهد. این مترجم احتمالا مشکل مدرک داشته است. چون ابتدا گفتند آنالیزور است، بعد گفتند مترجم است و بعد دیدیم که تیم را تمرین میدهد."
این نقل قولی است از جواد زرینچه که اولین صحنه اختلافات وی با استراماچونی را نشان داد و بسیاری از هواداران استقلال را به خشم آورد اما هواداران امیدوار بودند که دیگر این اتفاق درون تیم نیافتد و اختلافی برای اعضای تیم به وجود نیاید.
"کاش همه روی نیمکت آرامش مرا داشتند. شاید اگر آرامش مرا بقیه هم داشتند، استقلال الان با امتیازات بیشتری در بازی جدول قرار داشت. البته این را هم بگویم که استراماچونی نه با من تعارف دارد و نه شوخی و اگر ببیند کسی کارش را انجام نمیدهد، به رویش میآورد."
جمله اول کنایه مستقیمی به استراماچونی است و نمیشود انکارش کرد و این جملات تعدادی از هواداران استقلال را متوجه این اختلاف عمیق بین سرپرست و سرمربی کرد و خشم آنها را برانگیخت و ای کاش این پایان ماجرا بود!
شاید اوج بی کفایتی جواد زرینچه جایی به چشم آمد که استراماچونی کنار زمین بالا و پایین می پرید تا بازیکنش را تعویض کند در حالیکه این وظیفه سرپرست تیم است که تا زمان ورود به زمین کارهای تعویض یک بازیکن را انجام بدهد نه اینکه پس از تحویل برگه تعویض در حالیکه تیمش نیاز مبرم به گل زنی و تعویض دارد روی نیمکت بنشیند، بخندد و آب بنوشد این بی خیالی جواد زرینچه تعجب همه را برانگیخت.
و اما عمق فاجعه آنجا مشخص شد که تمرین استقلال پیش از دیدار فوق حساس با تراکتور سازی به دلیل هماهنگ نبودن تیم با مجموعه ورزشی ای که استقلال با آن قرارداد دارد کنسل شد و اظهارات جواد زرینچه در مورد لغو تمرین استقلال که در آن می گفت "نمی توانم خودم در روز تعطیل زمین را خط کشی کنم" دیگر هیچ کس را علاقه مند به ادامه همکاری زرینچه با استقلال باقی نگذاشت و حتی شایعاتی مبنی بر عصبانیت استراماچونی به دلیل لغو تمرین استقلال و درخواست وی برای تغییر سرپرست تیم در اطراف تیم مطرح شده است.
شاید این اختلافات با سرمربی تیم ذهن ما را ناخودآگاه به سمت کلماتی همچون سال ۷۸، ناصر حجازی و سایپا ببرد. اما سوال اصلی اینجاست که زرینچه نمی خواهد وظایفش را انجام دهد یا نمی تواند به آنها عمل کند؟