مطلب ارسالی کاربران
شناخت ذهن و کنترل آن -بخش دوم
فصل اول
هدف حس خوشنودی از روابط:
یکی از مسافرت های دوران کودکی خود را به یاد بیاورید احتمالاً سوار بر اتوبوس های با تجهیزات آن دوران به همراه خانواده به سفر زیارتی یا تفریحی میرفتید شاید هم اگر پدر از وضع مالی خوبی برخوردار بوده و با ماشین سواری شخصی به مسافرت می رفتید. چقدر چنین سفری برای شما دلچسب بود و هیجان داشتین ، پدر و مادر نیز از اینکه توانسته بودند علیرغم همه مشکلات زندگی زمینه سفر را مهیا کنند خوشحال بودند. وسیله سفر آن روزها سیستمتهویه آن چنانی نداشت و تو سرما یا گرما خیلی از عهده ایجاد آسایش برای سرنشینان بر نمی آمد بعدها که بزرگتر شدیم با ماشین شخصی بهتر و مدرن تر یا با اتوبوس های به روز تر و یا حتی با هواپیما مسافرت کردیم اما نمیدانید چرا این مسافرتها حالی که آن موقع از مسافرت ها می بردید را ندارد؟ مثال دیگری می زنم لطفاً دقت کنید خانواده متوسطی را می شناسید که از درآمد معمولی برخوردارند وسیله نقلیه تقریباً چندین سال کار کرده ای در اختیار دارند با خانهه ای کوچک که افراد از فضای خصوصی آنچنانی برخوردار نیستند و انبوهی از مشکلات ریز و درشت که با آن مواجه می باشند ولی در عین حال شاد و خوشحال کنند و در کنار هم احساس خوشبختی می کنند ، برعکس خانواده ثروتمندی نیز هست که از تمامی امکانات و مواهب برخوردار میباشند در بهترین منزل مسکونی زندگی میکنند، از خورد و خوراک و آموزش عالی برخوردارند و غیره اما متاسفانه کمتر احساس شادمانی می کنند. یک ناظر بیطرف خارجی می تواند به اینکه خانواده اول خوشحال تر از خانواده ۲ می باشد گواهی دهد البته حالت هایی هم هست که از تیپ خانواده اول احساس خوشبختی ندارند و یا شاید از تیپ خانواده دوم کاملاً شاد و خوشحال هستم .خب هدف از بیان این مثالها چه بود ببینید دوستان عزیز تا حالا اندیشیده اید که هدف از زندگی ما چیست و ما برای چه تلاش میکنیم قصد ندارم به صورت کلی و به هدف آفرینش انسان سوق بدهم .نه کاملا منظورم از این سوال این است که قطب نمای حرکت ما در زندگی چیست قرار است با چه معیاری زندگی کنیم و چه چیزی را برای خود مهم بدانیم و بر مبنای آن پیش برویم همه ما در تلاش برای به دست آوردن بهترین امکانات موقعیتها پول ثروت دوستان همسر و فرزند و غیره هستیم و داشتن آن را ضامن خوشبختی و رضایت خود می دانیم اما سوال اینجاست با وجود این همه تفاوت در دارایی های گوناگون افراد که گاهاً هم در یک سطح نیستند آیا هرگز میتوانیم یک فرمول برای ایجاد رابطه بین شادمانی و خوشبختی و این دارایی های مادی انسانی و غیره متصور شویم؟ آنچه که مشخص است شما نه از داشته های مادی یک فرد می توانید میزان خوشبختی او را حدس بزنید و نه برعکس از میزان خوشبختی او به میزان دارایی هایش پی ببرید. تقریباً در جهانی به سر میبریم که همه جور آدم وجود دارد:
ثروتمند خوشحال، فقیر بدحال ، فقیر خوشحال، ثروتمند بدحال، معلول خوشحال، معلول افسرده و غیره. دقت کردین هیچ فرمولی که بفهمیم آیا ارتباطی بین متعلقات فرد و میزان خوشحالی و رضایت به او هست وجود ندارد آیا داشتن همسر زیبا و فرزندان سالم یعنی رضایت فرد یا نه و عکس آن کسی که اینها را ندارد آدم خوشحال است است. مسئله اصلی درون فرد نهفته است و ما به دنبال آن هستیم چیزی که همه شما بعد از آن احتمالاً با من موافقید این است که انسان شاد و راضی و خوشنود و خوشبخت و خوشحال ایده آل برای زندگی است حال اینکه چگونه به این حالت برسیم بحث جدایی است اما اول بیایید تا تعریف انسان خوشبخت و خوشحال را کامل کنیم تا در ادامه بر اساس این تعریف محکم بتوانیم بحث خود را پیش ببریم .
انسان موجودیست مبتنی بر رابطه ،رابطه با چی؟ با هر چیزی که بشود بین انسان و آن یک ارتباط ایجاد شود. خواهشا یک مقدار صبور باشید .انسان به مدد حواس پنجگانه خود با جهان بیرون از خود ارتباط برقرار میکند، با همه موجودات جاندار و بی جان، با همه موقعیت ها و روزها و تاریخ ها و اوضاع جوی. شما با لباس خود در حال یک ارتباط هستین، شما با اعضای بدن خود در یک ارتباط به سر میبرید، شما با همسر و فرزند خود و دوستان و خانواده و همکاران خود دچار انواع همراه رابطه های مختلف می باشید .شما با مناسبت های تقویم زندگی شخصی و عمومی فرهنگ و کشور خود دچار رابطه هستین. همه این روابطی که به مدد ورودیهای حواس پنجگانه احساس میشود و جواب داده میشود از نوع روابط بیرونی هستند. برخی از این روابط یک سویه مدیریت می شوند .مثل رابطه شما با اجسام اطراف شما مثل لباسی که تنتان است.در این نوع روابط شما تعیین کننده و کنترل کننده نوع و مدت زمان رابطه می باشید .در دسته بزرگی از روابط شما نصف داستان هستین و آدم ها و گاها حیوانات و گیاهان در ارتباط با شما نصفه دیگر این ارتباط را تشکیل میدهند. برخی از این روابط احساسی و عاطفی می باشند مثل روابط شما با پدر و مادر، مادر و فرزند و همسر و دوست پسر یا دوست دختر و برخی خشک و رسمی مثل رابطه با همکاران ،مشتریان و روسا. برخی از روابط کاملا فیزیکی هستن و تماس و برخورد فیزیکی روزمره با آن دارید ،برخی از روابط غیر فیزیکی هستند و از فاصله دور یا یک بستر مجازی برقرار میباشند. نظری که شما نسبت به نظام سیاسی حاکم و کشور خود دارید کاملا یک رابطه غیر فیزیکی می باشد و برعکس ممکن است دوست صمیمی شما از چنین رابطه ذهنی با مسائل سیاسی برخوردار نباشد و یا حداقل حساسیت کمتر شما داشته باشد. شما همچنین با چیزی به اسم پول و ثروت در یک رابطه قرار دارید .