بخش نهم :
" خیلی خوب به یاد دارم بار نخستی که زیدان را در ساختمان باشگاه دیدم ، شلوار جنز ، تی شرت و خلال دندان در دهان ، چیزی به وی نگفتم اما بعد از گذشت بیست روز باز هم وی را با همان شکل دیدم البته این بار خلال دندان روی گوش او بود و با دهان باز ، آدامس می جوید ، به وی گفتم " معذرت میخوام زیزو ، این خلال دندان همونه که چند روز پیش تو دهن گذاشته بودی ؟ " ، از همان روز برای وی لقب جانی ستیکینو ( یکی از فیلم های ایتالیایی دهه ی نود ) ، زیدان شخص باهوشی هست و خیلی زود درک کرد که این شوخی من فقط برای این بود تا وی متوجه شود که برای حضور در یوونتوس باید شخصیتی خاص داشته باشید .
کمی طول کشید تا زیدان در مسیر درست قرار گیرد ، وی نیز چندی بعد به این موضوع پرداخت و گفت که هم تیمی هایش خیلی به وی کمک کردند ، زیزو همچنین گفت که هنگام پیوستن به یووه ، جوراب های رنگارنگ و کوتاه پا می کرد که یک روز بعد از پایان تمرینات با جوراب های پاره شده ی خود در رختکن روبرو شده بود ، هم تیمی هایش به شدت با وی برخورد کرده بودند و به وی گفته بودند که در ایتالیا از جوراب های بلند استفاده می کنند ، بعد از آن روز زیدان دیگر جوراب کوتاه پا نکرد ، وی واقعا مرد بزرگیست .
در مورد فروش زیدان حقیقت این است که علاوه بر اینکه من تاثیر بسزایی در آن داشتم اما سادگی فلورنتینو پرز هم بی تاثیر نبود ، پرز با من تماس گرفت و از من خواست تا از نام زیدان در تبلیغات انتخاباتی مدیریت باشگاه مادریدی استفاده کند و من هم مئافقت کردم ، پرز با این کار خود را در تنگنا گذاشت چرا که مجبور بود زیدان را به هر قیمتی جذب کند البته ما هم به فکر فروش زیدان و تشکیل یک تیم فیزیکی بودیم علاوه بر این ورونیکا همسر زیزو از حضور در تورین راضی نبود و انتقال از خیابان کارلو آلبرتو در مرکز شهر به بیرون شهر در نزدیکی منزل پسوتو هم نتوانست نظر همسر زیدان را تغییر دهد .
به همین دلیل پیشنهاد پرز به موقع بود ، البته ما باید بازیکنان بزرگی مانند ، بوفون ، تورام و ندود را جذب می کردیم چرا که اگر پارما و لاتزیو از گنجی که در راه بود با خبر می شدند ، قیمت ها را بالا می بردند ، من در روز 20 ژوئن گفتم که زیدان فروشی نیست و در روز 2 جولای گفتم که برای یک دروازه بان 100 میلیارد لیر پرداخت نمی کنیم ( بوفون ) .
گفتم که یووه برای خرید باید ابتدا بازیکن بفروشد البته این یک واقعیت بود چرا که یووه باید با وضعیت اقتصادی کنار می آمد ، خانواده ی آنیلی به من گفته بودند که حتی یک لیر پرداخت نخواهند کرد با این حال من منتظر پول های مادریدی ها بودم ، در مورد وضعیت اقتصادی من همواره در باشگاه هایی که کار کردم ، توانسته بودم که وضعیت اقتصادی پایداری را برقرار کنم ، در ناپولی بسیار وضعیت خوبی داشتیم اما بعد از من مدیرانی آمدند که بازیکنانی را با 10 میلیارد لیر می خریدند و با یک میلیارد لیر می فروختند و به همین دلیل بود که ناپولی از سری سی سر در آورد .
برگردیم به زیدان ، پرز پیروز شد و به من پیشنهاد 70 میلیارد لیر داد البته با خنده های من مواجه شد ، از آن روز پرز مانند بشقاب گردان شده بود ، حداقل ده بار به خانه ی من آمد و هر بار 10 میلیارد لیر به پیشنهاد خود می افزود البته وی اعتراف کرد که همیشه در خانه ی من ماهی های خوشمزه ای می خورد ، در پایان در روز 4 جولای همان روزی که قرارداد ندود رسمی شد ، با 149 میلیارد و 500 میلیون لیر با فروش زیدان موافقت کردم ، ما 5 سال قبل زیزو را با 5 میلیارد لیر از بوردو خریده بودیم ، نخستین بار پلاتینی زیدان را به من معرفی کرد و من در 19 مارچ 1996 در جام یوفا برای دیدن بازی بوردو – میلان به فرانسه رفتم ، زیدان به تنهایی تیم را پیروز کرد ، وی دو گل برای کریستوف دوگاری ساخت و من بعد از پایان بازی خیلی سریع با مدیران بوردو وارد مذاکرات شدم و کار را تمام کردم .
زیدان علاوه بر استعداد یک بازیکن باهوش بود ، در میدان همیشه در زمان مناسب و در مکان مناسب حضور داشت ، خیلی خوب می داند که توپ را چگونه و چطور کنترل کند البته وی با تمام این استعداد هرگز یک لیدر نبود ، کسی که در زمین و رختکن تیم را رهبری می کرد آنتونیو کونته بود ، در ناپل هم مارادونا با تمام استعدادی که داشت فاقد شخصیت بود و رهبری تیم بر دوش بانی بود "