سلام...
به شخصه این شاهکار شیخ اجل، سعدی بزرگ رو از بهترین های تاریخ شعر و ادبیات کهن فارسی و حتی جهان میدونم... البته من که عددی محسوب نمیشم و قطعا این غزل و اصولا آثار استاد سخن، تاثیرات بسیاری روی خوانندگانش گذاشته و میگذاره... چنان که بر لسان الغیب، حافظ شیرازی گذاشته و به راحتی تاثیر سعدی رو در غزل های حافظ میشه حس کرد...
برای من این غزل هنوز که هنوزه تازگی داره و بیت " گفتی ز خاک بیشترند اهل عشق من از خاک بیشتر نه، که از خاک کمتریم" شاید بیش از ده ساله که منو مدهوش کرده و هنوز با خوندنش منو میبره به اوج خیال... این بیت عجیب مفهومی داره که خیلی خیلی کم این وسعت دید و ژرفای نگاه، توی آثار بی بدیل ادبیاتمون دیده میشه... بدون هیچ تردیدی شیخ اجل، حافظ، فردوسی و مولوی هر چهار نفر بر قله شعر و ادبیات پارسی دیده میشن... هر کدوم نگاهی دارن که ژرفای اون به جایی که عقل باید برسه، چنگ میندازه.
با هم این غزل بی نظیر شیخ اجل رو مرور میکنیم:
بگذار تا مقابل روی تو بگذریم
دزدیده در شمایل خوب تو بنگریم
شوق است در جدایی و جور است در نظر
هم جور به که طاقت شوقت نیاوریم
روی ار به روی ما نکنی حکم از آن توست
بازآ که روی در قدمانت بگستریم
ما را سریست با تو که گر خلق روزگار
دشمن شوند و سر برود هم بر آن سریم
گفتی ز خاک بیشترند اهل عشق من
از خاک بیشتر نه، که از خاک کمتریم
ما با توایم و با تو نهایم اینت بلعجب
در حلقهایم با تو و چون حلقه بر دریم
نه بوی مهر میشنویم از تو ای عجب
نه روی آن که مهر دگر کس بپروریم
از دشمنان برند شکایت به دوستان
چون دوست دشمن است شکایت کجا بریم
ما خود نمیرویم دوان در قفای کس
آن میبرد که ما به کمند وی اندریم
سعدی تو کیستی که در این حلقه کمند
چندان فتادهاند که ما صید لاغریم
باشد که گوهر گوهر گنجینه های بی نظیر شعر و ادب پارسی رو مغتنم بشماریم...
ارادتمند....