به دنبال پست قبلیم ، مبنا بر علاقه ام به دنبال کردن سینما به صورت متفاوت و جدی تر ، امشب فیلم سینمایی اسب تورینی به کارگردانی بلا تار رو تماشا کردم .
اولین نکته ، بعد از یه مدت طولانی ، طی تماشای فیلم دچار احساس کسالت و خستگی نشدم . ( خودم خیلی از این موضوع خوشحالم ) .
دومین نکته اینکه ، تلاش کردم در طول تماشای فیلم ذهنمو پرسشگر نگه دارم و راجع به اتفاقات سوال مطرح کنم . ( اولین سوالم راجع به رابطه ی مرد وزن بود ، به نظرم این حاصل زندگی تو جمهوری اسلامی باشه :) . ) و بعد سوالای دیگه مثل اینکه چرا اسب از خوردن سر باز میزنه ، که گویا مسئله ی بنیادی فیلم بوده این رفتار اسب ( البته اینو بعد از خوندن چنتا نقد متوجه شدم )
و در آخر بگم که چیزی که منو امشب مجذوب خودش کرد و واقعا از تماشا لذت بردم ، تصاویر اولیه از اسب بود ، تا به حال به هیچ حیوان یا حتی موجودی با این دقت تماشا نکرده بودم . واقعا معرکه بود .
نقدم که .... با اینکه با نیچه و افراد تأثیر گرفته ازش و افرادی که نیچه ازشون تأثیر گرفته بوده در حد الفبا آشنام ، ولی از اینکه توی نقدا مدام ارجاع میدادن به تفکرات این افراد اصلا خوشم نیومد. دلم میخواست برای جهانبینی خود کارگردان اهمیت قائل بشن و مستقیم نقد رو و برداشت رو ربط بدن به چیزی که از فیلم دریافت کردن ، به جای اینکه سکانس هارو با صحبت های شوپنهاور و نیچه بسنجن .
اگه نقد خوبی به زبان فارسی سراغ دارید ، ممنونتون میشم اگه که به اشتراک بذارید .
شب خوش و ممنون از همه ی دوستان ، برای هفته ی بعد فیلم مرد مرده از جیم جارموش رو تهیه کردم و قصد دارم به صورت دنباله دار این کارگردان رو دنبال کنم .