مطلب ارسالی کاربران
"خوان سگارا، کاپتان بزرگ"
خوان سِگارا در سال 1927 در بارسلونا متولد شد و در سال 1949 توسط تیمهای پایه جذب شد. یک بازیکن همه کاره، وی می توانست در خط هافبک یا دفاع، اغلب در مرکز یا سمت چپ بازی کند. خوان میگفت که همه پیراهن ها به جز شماره 1 و 9 را پوشیده است!
او در مراقبت از خود و آمادگی چشمگیر، آینده نگر بود. یک بازیکن قابل اعتماد که تکنیک بسیار خوبی داشت و شوتهای قدرتمندی داشت که به او اجازه می داد چندین گل سرنوشت ساز را به ثمر برساند. اما این تعهد و ادب او بود که باعث احترام کل دنیای فوتبال شد. اگر پویول یک گلادیاتور جوانمرد بود، خوان یک نجیب زاده بی بدیل بود. او همه چیز خود را فدای تیم می کرد و قلبش راهنمای تیم در زمین و خارج از زمین بود. یک انگیزه دهنده و یک شخصیت برنده. او در دهه 1950، در دوران موفق بارسلونا بازی کرد و یکی از مؤلفه های اصلی تیمی بود که در سال 1952 موفق به کسب پنج جام شد. سپس او بخشی از دوره پیروزی دیگر با هلنیو هررا به عنوان سرمربی بود. هنگامی که هررا آمد سگارا در سی سالگی خود بود و از مربی پرسید که اگر برای کار با او سنش زیاد است، این موضوع را درک می کند و می رود! اما هررا پاسخ داد: "زندگی تو یک زندگی مثال زدنی است، تو فیزیک عالی داری و از میزان کارهای منحصر به فردی برخوردار هستی ک هرگز دچار مصدومیت جدی نشده ای و یکی از محبوب ترین فوتبالیست ها در همه استادیوم ها هستی. تو تا چهل سالگی بازی خواهی کرد." در زمان هلنیو، خوان دو فصل خوب را پشت سر گذشت زیرا بارسا با مربی آرژانتینی دو لالیگا را به دست آورد و در مقابل بهترین نسل تاریخ رئال مادرید به رقابت پرداخت. سگارا در سال 1964، در سن 37 سالگی بازنشسته شد. در آن زمان وی با 528 بازی در 15 فصل رکورددار بیشترین بازی در تاریخ بارسلونا بود. بالاتر از همه، او بازیکن بسیار بزرگی از نظر اخلاقی بود که همیشه می خواست شرافتمدانه پیروز شود. او فقط یک بار در دوران حرفه ایش اخراج شد که البته آن هم خودش خواست! او برای عذرخواهی از خطای خود به سمت داور رفت سپس خودش پیشنهاد داد تا داور مسابقه بخاطر ادای احترام به تیم مقابل یعنی مونشن گلادباخ به او کارت بدهد. دی استفانو می گفت: "سگارا به خاطر کیفیت و نگرشش یکی از قابل احترام ترین رقیب ها بود. از نظر هواداران محلی، این شجاعت، موفقیت و روحیه کاتالانی او بود که باعث شد او مورد علاقه همه قرار گیرد."
"یک افسانه واقعی در تمام جنبه های حرفه ای و اخلاقی"