(دختران امروز بیوه گان فردا)
نگار اکبریزرگر،عضو انجمن علمی روانشناسی بالینی ایران در گفتوگو با ایسنا، میگوید: یکی از گروههای خاص زنان که همواره حقوق و آزادیهای اساسی شان در جوامع مختلف، به ویژه در کشورهای کمتر توسعه یافته پایمال شده، زنان بیوه است.
نگاه سنگین :بیوه =میوه
قرآن کریم به مومنان سفارش کرده که قبل از مرگ برای مسکن و نفقه همسران خود تا یک سال وصیت کنند، مگر اینکه خود همسران مایل به ماندن در خانه شوهر نباشند که در این صورت نفقه و مسکن نخواهند داشت.
ولی به نظر بسیاری از مفسران و فقیهان شیعه، حکم مذکور درباره نفقه و مسکن بیوه به صدر اسلام اختصاص داشته و با نزول آیات ارث منسوخ شده است.
این متخصص روانشناسی سلامت با بیان اینکه در سالهای اخیر فعالیتهای زیادی توسط اقشار مختلف در ایران، برای دفاع از حقوق زنان بیسرپرست (زنان بیوه) و دستیابی به حقوق اجتماعی این گروه از زنان انجام شده است که با توجه به کمبودها و سختیهای موجود در ایران، هنوز جای فعالیت بسیاری باقیست، تاکید میکند: در اصل بیست و یکم قانون اساسی که درباره امور مربوط به زنان و کودکان بیسرپرست وضع شده نیز ضمانت اجرایی کافی برای قانون وجود ندارد.
متاسفانه بعضی افراد، از مستاصل ماندن زن سوءاستفاده میکنند. زنان را با دستمزد پایینتر از حقوق واقعی استخدام کرده، یا مانند برده از آنها در کارگاه کار میکشند، آنها را مورد سوء استفاده قرار میدهند. زن قربانی تنها به این دلیل که خود را محتاج حقوق و دستمزد میداند، در اکثر موارد رنج و مشقت را تحمل کرده، از ترس بیکار شدن، شکایتی به نهادهای دولتی و یا مراجع قانونی نمی کند و در این میان زنانی نیز هستند که کار پیدا کرده و فورا مشغول میشوند؛ آنها کسانی هستند که به دلیل اینکه از حق و حقوق خود باخبر نیستند یا از میزان واقعی دستمزدها خبر ندارند، به هر پیشنهادی جواب مثبت میدهند. هدف آنها تنها مشغول شدن به کار و داشتن شغل و درآمد است اما چه کاری؟ با چه دستمزد و یا چه شرایطی؟
زنان مطلقه حتی در محل کار خود نیز مانند دوران تأهل نمیتوانند به راحتی کار کنند، چراکه بسیاری از اطرافیان و کسانی که آنها را میشناسند قصد سوءاستفاده داشته و درخواستهای دوستی و یا ازدواج موقت را از آنان دارند؛ از همین رو طلاق یا جدایی از همسر به هر دلیلی سبب بروز این چنین شرایطی میشود.
اکبریزرگر با اشاره به اینکه افزایش تعداد زنان مطلقه و بیوه و نیز پایین بودن سن آنان به خودی خود سبب بروز مشکلات عدیدهای در جامعه میشود همچون مشکلات فرزندپروری بعد از تنهایی همسر، مشکل سرپناه بعد از جدایی، مشکل محدودیتهای اجتماعی و محدودیتهای خانواده و ازدواج مجدد، مشکلات اقتصادی زنان مطلقه، طعنهها و نیش و کنایههای نزدیکان و مشکلات نگهداری فرزندان دست به گریبانند.
بیوه شدن زنان تبعات و پیامدهایی در سه بعد عاطفی-روانی، اجتماعی و اقتصادی دارد؛ در بعد عاطفی-روانی فقدان همسر یک ترومای (ضربه) روحی است که ممکن است موجب افسردگی و اضطراب شود. در ابعاد دیگر نیز به دلیل اینکه براساس تقسیم کار جنسیتی عموما مردان نقش نانآور خانواده را دارند و امور خانواده را پیگیری میکنند و زنان خانهدار و محدود به امور منزل هستند، با قرار گرفتن در موقعیت بیوگی، ممکن است پذیرفتن هر دو نقش نانآور و خانهدار برای آنها دشوار باشد، به ویژه اگر محیط جامعه حضور زنان را برنتابد.
چرا ازدواج مجدد برای زنان بیوه نسبت به مردان سختتر است؟
وی با بیان اینکه زنان بیوه برای ازدواج مجدد وضعیت بدتری نسبت به مردان با موقعیت مشابه دارند، به تشریح علت این موضوع میپردازد و میگوید: در تفسیر ذهنی و فرهنگ جامعه، ازدواج مجدد زن همسرفوت شده به ویژه اگر او فرزند داشته باشد، نوعی بیوفایی به همسر درگذشته و نادیده گرفتن نقش مادری است. در این میان زنانی که یک بار ازدواج کردهاند و به علت طلاق یا فوت، همسرشان را از دست دادهاند، فرصت کمتر و موقعیتهای مطلوب اندکی برای ازدواج مجدد دارند. این دسته از زنان ممکن است به انواع قراردادهای متزلزل ازدواج مانند صیغه، ازدواج موقت و همسر دوم شدن مجبور باشند.
این جامعهشناس به دیگر مشکلات زنان بعد از فوت همسرشان اشاره میکند و ادامه میدهد: در بحث مشکلات زنان بیوه، باید به تبعات بیوه شدن زنان در سنین بالا نیز اشاره کرد که موجب میشود زنان سالمند هم از نظر عاطفی وضعیت دردناکی داشته باشند و هم در صورت فقدان استقلال مالی، به دلیل اینکه توان کار کردن و امکان اشتغالشان کم است برای گذران زندگی به دیگران وابسته شوند و عزت نفسشان فرو بپاشد.کاظمی با اشاره به اینکه همه زنان بیوه، تبعات و پیامدهای مختلف بیوگی را با کیفیت و شدت یکسان تجربه نمیکنند، یادآور میشود: میزان تجربه مشکلات بعد از بیوگی به متغیرها و عوامل مختلفی بستگی دارد، که از جمله آنها میتوان به طبقه اجتماعی، سرمایه اجتماعی و ویژگیهای فرهنگی جامعهای که زن در آن زندگی میکند، اشاره کرد؛ بدیهی است که زن تحصیلکرده شاغل و مرفه در شهری بزرگ و با ویژگیهای شخصیتی قوی و مستقل که در دوره تأهل مجبور به پذیرش نقشهای زنانگی نبوده، بعد از بیوه شدن راحتتر میتواند با تبعات و مشکلات اقتصادی و اجتماعی مقابله کند، حال آنکه زنی که در طبقه فرودست در اجتماع سنتی و محدود که از منابع اندکی برخوردار است و احتمالاً زیر نظارت و کنترل اجتماعی بیشتری قرار دارد، این دوره از زندگی برایش بسیار سختتر است و کیفیت زندگیاش به طور چشمگیری افت میکند