P Mnمن یسری بچه بودم طرف میخواست از بالای ساختمون پرت کنه وایین ببیم ما صبا ساعت ۹-۱۰ میرفتیم بیرون این از قبلش بالا ساختمون روبرویی ما بود تا ساعت ۲-۳ که مادره من از سرهکار میومد خونه ما و شاید صد نفره دیگرو سرهکار گذاشت اخرم پلیسا اومدن برداشتن بردن پدرسگو