۵۰. اسپاون
دیگر نامها: آل سیمونز
در سال ۱۹۹۲ گروهی ازهنرمندان ماهر مارول، که از بهره برداری دیگران از اثرشان خسته شده بودند، به دنیای تصاویر کمیک پای گذاشتند، جایی که در آن خالقین اثر، حق حفظ آن را داشتند. در بین بسیاری از شخصیتهای دیگری که ساخته شدند، تا به الان “اسپاون” یکی از برترینها بوده است. “اسپاون” که توسط اسطوره مرد عنکبوتی “تاد مک فارلین” ساخته شد، یک مأمور سی آی است که پس از مرگش با شیطان “مالبولگیا” معامله میکند، و به عنوان فردی نامیرا به نام “هل اسپاون” به زمین باز میگردد.”اسپاون” در ابتدا به شکل یک قهرمان قانون شکن غیرمعمولی اما سنتی ظاهر شد، اما با گذشت زمان تاریکی او را فرا گرفته و با جلو رفتن داستان دینی این کمیک، به یک ضدقهرمان تبدیل شده، و همه چیز پیچیدهتر میشود. از آن زمان به بعد شهرت او رو به زوال میرفت، اما “اسپاون” همچنان به عنوان یک جنگنده حماسی باقی ماند، هم در داستانهایش و هم در کتابهای کمیک انحصاری نویسنده او.
علامت مخصوص: تودهای دودی، شنل نیمه حساس، زنجیر آویزان، چشمان درخشان سبز رنگ و قدرتهای جادویی و جهنمی.
در سینما و تلویزیون: یک مجموعه انیمیشنی در دهه ۹۰ از شبکه HBO پخش شد که بعدها جوایز نفیسی برنده شد، و یک لایو اکشن نه چندان موفق با نقش آفرینی “مایکل جی وایت”.
آیا میدانستید؟: محدوده قدرت جهنمی جادویی “اسپاون” تنها تخیل اوست. اما انرژی او این چنین نیست و اگر “اسپاون” تمام اندوخته انرژی خود را استفاده کند، باید دست از پا درازتر به جهنم باز گردد.
۴۹. کاپیتان هادوک
یکی از سرسختترین شخصیتهای مکمل داستان “تن تن” در خلال ماجراجوییهای این گزارشگر کنجکاو کم کم برجستهتر شد تا جایی که به نقش اصلی تبدیل شد. کاپیتان بریتانیایی سیبیلو، الکلی، خشن و همان کسی که از تعهد واهمه دارد با خوش شانسی به گنجی دست مییابد (گنج راکهام قرمز) و در آخر، زمانی که توسط “کله خرها”، “غارنشینها”، “عروس دریایی دزد”، “مومیاییهای اینکایی” و “مادمازل بیانکا کاستافیوره” که به نام “بلبل میلان” مشهور است، مورد حمله قرار میگیرد، در تالار مارلین اسپایک تا جایی که جان دارد مینوشد، و با بد دهنیش احساسات خود را بروز میدهد (معمولاً از طریق یک بلندگو). تنها انگیزه زندگی او، به دنبال ویسکی گشتن است، او حتی در سفری به ماه هم مست کرده بود! کاپیتان هادوک یکی از انسانترین و تحسین برانگیزترین شخصیتهای تخیلی میباشد.
علامت مخصوص: کلاه کاپیتان، ریش و سیبیل پرپشت، لیوان ویسکی و پلیور یقه اسکی. تکه کلام: “یه عالمه آدم احمق در حال تغییر، تا ابد به یه چیز موقتی دل خوش میکنن!”
در سینما و تلویزیون: “ژرژ ویلسون” و “ژان بلوز” در سال ۱۹۶۰ در فیلمی فرانسوی (“تن تن و پشم طلایی گوسفند” (Tintin And The Golden Fleece)، تن تن و پرتقالهای آبی (Tintin And The Blue Oranges)) نقش کاپیتان هادوک را بازی کردند، “پاول فریز” در کارتونهای تن تن که به طور بین المللی دیده میشدند صداپیشه کاپیتان هادوک بود، و “استیون اسپیلبرگ” نیز انیمیشن بلژیکی “ماجراهای تن تن: راز اسب تک شاخ” (The Adventures Of Tintin: The Secret Of The Unicorn) را کارگردانی کرد.
آیا میدانستید؟: همسر “هرژه” (نویسنده کتاب) نام هادوک را انتخاب کرد، و توضیح داد این نام به معنی “ماهی غمگین انگلیسی” است.
۴٨. هاروی پکر
مرسوم به: لوکاس ترنت
“هاروی پکر” مردی سیاه روز و تیره بخت که به عنوان منشی در یک بیمارستان قدیمی واقع در کلیولند، اوهایو مشغول به کار است، و ساخته خود “هاروی پکر” میباشد که تصمیم گرفت داستان زندگی روزمرهاش را در قالب کتابی کمیک به تصویر بکشد. او در این راه “رابرت کرامب” و چند هنرمند دیگر را به کارگرفت تا حکایت زندگی خسته کننده این قهرمان بدخو را شکل دهد. در آخر، این مجموعه کتاب کمیک که در زمان درست و منظم خود منتشر نشد، و با تغییرات زمانی همراه بود، و دنبالههای دیگری که برای آن ساخته شد، (“سال خرچنگ ما” (Our Cancer Year)، “سال فیلم ما” (Our Movie Year)، “ترسو” (The Quitter)) و ظاهر تندخویانه و ستیزگرایانه پکر در برنامه دیوید لترمن همگی باعث شدند پکر به یک سلبریتی تبدیل شود تا اینکه فیلمهای اقتباس شده از کمیکهای او تمام توجهات را به خود جلب کردند. همچنین جدایی از داستان عشقی، ازدواج، بیماریها مشکلات حرفهای و مسائلی که با وجود شهرت برایش به وجود آمده بودند، پکر در کمیکهایش به زندگی دوستان خود نیز پرداخت.
علامت مخصوص: سلیقه بدش در مد و لباس، خستگی میانسالی، اخلاق تندخو و نالههای همیشگی.
در سینما و تلویزیون: بازیگر سینما و تلویزیون “پاول جیاماتی” در فیلم “شکوه وجلال آمریکایی” نقش پکر را بازی میکند.
آیا میدانستید؟: “جاناتان دمی” در دهه ۸۰ قصد داشت فیلمی اقتباسی از این مجموعه کتاب کمیک بسازد، اما تلاشهایش به ثمر نرسید، چرا که دمی در آن زمان هنوز کارگردان کاملی نبود.
۴۷. آپولو و میدنایتر
از نظر تکنیکی در حال پرداختن به دو شخصیت هستیم، اما چطور میتوانستیم دو تا از برجستهترین شخصیتهای یک کتاب کمیک را از هم جدا کنیم؟ در دنیای مردانه ابرقهرمانان این دو، در مجموعه کتابهای کمیک “اسنو واچ” اثر “واررن آلیس” به عنوان شخصیتهای غیرمعمولی از سوپرمن و بتمن شناخته میشوند، اما پس از نشانههای کوچکی که در کتاب وجود داشت مشخص شد که در سری کتابهای “قدرت” (Authority) به عنوان زوج در نظر گرفته شدهاند، که خوشبختانه این موضوع تعصب یک سری از طرفداران را از بین برد. حالا این زوج با هم ازدواج کرده، و دختری با قدرتهای ماورایی را به فرزندی گرفتهاند، و داستانهای مورد بحث زیادی را پشت سر گذاشتهاند که میتوان آنها را نسخهای تاریکتر و بزرگسالانه تر از سری کتابهای “قدرت” در نظر گرفت. و حالا پس از اینکه یک حافظه زُدا “میدنایتر” را میرباید و خانهشان را تخریب میکند (همین موضوع یکی از دلایلی است که طلاق در بین ابرقهرمانان رواج دارد) این دو بار دیگر با هم متحد میشوند. حالا که آپولو و میدنایتر بار دیگر با هم متحد شدند، انتظار میرود با هم به سمت آسمان پرواز کرده، و هر کسی که سر راهشان سبز میشود را از پای در آورند.
علامت مخصوص: آپولو میتواند انرژی خورشیدی را جذب کند و آن را به قدرت ماورایی تبدیل کند، با آن پرواز کند و همچنین با چشمانش لیزر شلیک کند؛ میدنایتر از قدرت فیزیکی بالایی برخوردار است، قلبی مهربان دارد و میتواند حرکتهای بعدی حریف خود را پیشبینی کند.
در سینما و تلویزیون: سوپرمن بلوند مناسب برای شخصیت آپولو که میتواند باشد؟ به نظرتان “متیو مک کانهی” چطور است؟ و فردی با پوست و مویی تیره مناسب برای شخصیت میدنایتر چه؟ من میگویم “جاش برولین“.
آیا میدانستید؟: افتخار همجنسگرایان مارول “آلفا ستاره پرنده شمالی” است. این مجموعه که در سال ۱۹۸۳ ساخته شد، باعث شد ستاره شمالی به وجود بیاید، و بعدها هنگام ساخته شدن “مردان ایکس” در سال ۲۰۰۲ به “مرد یخی” علاقمند شود.
۴۶. جی جونا جیمسون
در طول حرفه مرد عنکبوتی، “دکتر اختاپوس”، “جن سبز”، “پادشاه پین” یا هر ابر شرور دیگری دشمن اصلی این ابرقهرمان نبوده است، بلکه تنها دشمن بزرگ او “جی. جوناح جیمسون” ویراستار و منتشر کننده روزنامه دیلی نیویورک باگل میباشد، روزنامه نگاری که کمپینی بر علیه مردعنکبوتی (و دیگر قانون شکنان ماسکدار) راه انداخت، و بارها باعث شد مردم به ابرقهرمانان پشت کنند. در ابتدا جیمسون فکر میکرد که شهرت مردعنکبوتی باعث شده پسر ستاره شناسش که در نظر او “یک قهرمان واقعی” بود، نادیده گرفته شود. همین موضوع باعث شد تنفر او نسبت به پیتر پارکر افزایش یافته، و به عقدهای روحی تبدیل شود که هم سلامت و هم حرفهاش را با خطر مواجه کرد. در مقابل جیمسون مشتری اطلاعات کوچک و بزرگ پیتر پارکر است، او همیشه عکسهای پیتر را خریداری میکند و هر چقدر هم تار و غیرقابل دید باشند، آنها را در صفحه اول روزنامه چاپ میکند.
علامت مخصوص: سیبیل هیتلری، مدل موی شسته رفته و سیگاری که همیشه همراه دارد.
در سینما و تلویزیون: “جی. کی سیمونز” در فیلم “مردعنکبوتی” اثر “سم رایمی” شخصیت جیمسون را به زیبایی نقش آفرینی میکند. “دیوید وایت” نقش این شخصیت را در سال ۱۹۷۰ در یک فیلم تلوزیونی بازی کرد، اما در مجموعه اکشن آن “رابرت اف. سیمونز” جای او را گرفت. همچنین “کیث کارادین”، “ویلیام وودسون”، “اد انسر”، “پاول کلیمن” و “دارن نوریس” در کارتونهای متعدد مرد عنکبوتی، صداپیشگی کردند.
آیا میدانستید؟: جین جوناح جیمسون به چندین ابرشرور بزرگ از جمله “عنکبوت کش” و “عقرب” کمک مالی میکرده است.
۴۵. ددپول
دیگر نامها: وید ویلسون
“ددپول” در ابتدا وقتی در سال ۱۹۹۱ ظاهر شد، شخصیتی جزیی و جهش یافته شبیه به مرد عنکبوتی بود. یا شاید هم نسخهای جهش یافته از مرد عنکبوتی با لباسی قرمز، حلقههای رنگی دور چشمانش و چابکی فوق العاده که در هنگام جنگهای مهم جوکهای مسخره تعریف میکند. اما اثر “راب لیفلد” و “فابین نیسیزا” خیلی سریع محبوب طرفداران شد، و هویتی جداگانه برای خود کسب کرد. بازسازی مداوم سلولهای مغزی، اسلحه ایکس سابق را به دیوانهای تبدیل کرد، به اندازهای که مجموعه کمیک جداگانهای برایش نوشته شد. اگرچه او زندگی خود را به عنوان یک تبهکار آغاز کرد، اما در مجموعه “مرس با یک دهان” (the Merc With A Mouth) که در سال ۱۹۹۷ منتشر شد به یک قهرمان تبدیل شد. خب، شاید هم یک ضدقهرمان که واقعاً سرگرمتان میکند.
علامت مخصوص: انسانی جهش یافته با قابلیت احیای بالا (که بدن سرطانی او را به طور مداوم درمان میکند)، قدرت پیشرفته و چابکی بالا، توانایی استفاده از انواع شمشیرها و خنجرها و استفاده از جوکها و کنایههای خنده دار.
در سینما و تلویزیون: پس از انتشار فیلم “مردان ایکس: گرگ نما” (X-Men Origins: Wolverine)، “رایان رینولدز” بالاخره توانست در فیلم “ددپول” واقعی نقش آفرینی کند. و پسر، توانست کاری کند طرفداران کاملاً با این شخصیت ارتباط برقرار کنند، و قسمت دوم آن نیز در گیشه سینما غوغایی به پا کرد.
آیا میدانستید؟ یک بار سر ددپول بریده شد، اما او توانست دوباره زنده شود. قدرت احیای او بار دیگر ددپول را سربلند کرده، و باعث شد سرش دوباره به بدنش پیوند بخورد.
۴۴. جنی اسپارکز
اسپارکز” که در اول ژانویه سال ۱۹۰۰ به دنیا آمد، دقیقاً یکصد سال بعد از دنیا رفت، و گفتنی است از اواخر بیست سالگی به بعد گذر زمان روی او تاثیری نداشت چرا که بیشتر بدنش از الکتریسیته ساخته شده بود؛ نیروی محرک قرن بیستم. او در ابتدا به عنوان یک تازه کار در تیم ابرقهرمانی استورم واچ پذیرفته شد، اما رفته رفته به بازیکن کلیدی داستان بلندپروازانه، مبهم و به طور کلی جذاب “قدرت” (The Authority) تبدیل شد. در بازگشتهای متعدد به گذشته تجربههای این شخصیت را به عنوان یک جاسوس در جنگ جهانی دوم، زنی فضایی در سال ۱۹۵۰، و یک ابرقهرمان زن بریتانیایی در سال ۱۹۶۰ را تماشا کردیم که به لطف حمله فضائیان پر زرق و برق، در جهانی که در آن انگلیس بر دنیا حکمرانی میکند، با کشمکشهای پیچیده زیادی روبرو شد.
علامت مخصوص: تی شرتی به شکل پرچم انگلیس، اعصاب خراب، اعتیاد به الکل، لهجه غلیظ اما خوش آهنگ بریتانیایی و کنترل الکتریسیته.
در سینما و تلویزیون: ما “کیرا نایتلی” یا “روزمند پایک” را در نظر داریم.
آیا میدانستید؟: وقتی که “اسپایک” دار فانی را وداع گفت، نوزاد جدیدی به نام “جنی کوانتوم” جایگزین او شد.
۴۳. آسترو بوی
دیگر نامها: تتسوان اتمو
یک ربات اتمی چابک توسط “دکتر تنما” (اسم این شخصیت با نامهای “پروفسور بویتون” یا “پروفسور بالفیوس” هم ترجمه شده است) ساخته شد تا جای پسر مرحومش را برای او بگیرد، ساخت “تتسوان اتومو” (آسترو) ناموفق بود به همین دلیل به یک سیرک فروخته شد، اما پس از مدتی طولانی دوباره ظاهر شد و به عنوان یک قهرمان با وزارت علوم همکاری کرد. جدای قدرتهای ماورایی آسترو، این ربات جوان و ساده با احساسات انسانی و فعل و انفعالات شخصی نیز روبرو میشود. و همچنین در هر داستان با یک ربات یا ابرقدرت دیگر به مبارزه میپردازد.
علامت مخصوص: موی براق و اتو کشیده، چکمههای قرمز و آواز مخصوص: “اینم از این، آسترو اومده، همگی حاضر بشید که به فضا پرواز کنیم!”.
در سینما و تلویزیون: در سال ۶۰- ۱۹۵۹ یک لایو اکشن ژاپنی از این برنامه ساخته شد، و چندین قسمت با هم ترکیب شدند تا یک فیلم کامل را بسازند، اما “تتسوان اتمو” و به لطف شبکه انیمیشنی تلویزیون که در سال ۱۹۶۰ شروع به کار کرد، در جای جای دنیا شناخته شد (خب در آمریکا که مشهور بود). استودیوی انیمیشن ایماجی نسخه سی جی این اثر را در سال ۲۰۰۹ منتشر کرد، که در آن “فردی هایمور” و “نیکلاس کیج” صداپیشگان انگلیسی آن بودند.
آیا میدانستید؟ نام انگلیسی “آسترو” به این دلیل انتخاب شد، چرا که نزدیکترین اسم به معنی اصلی که “اتم قدرتمند” بود، به دلیل اینکه بیش از حد “کلی” بود مورد قبول واقع نشد.
۴۲. قدیس قاتلان
واعظ” شاهکار “گارث انیس” به قدری عالی است که دو تا از شخصیتهای آن در این لیست حضور دارند. انتخاب از بین “کسیدی”، “آرسفیس”، “هر استار” و “جسی کاستر” کار بسیار سختی بود، اما ما “قدیس قاتلان” را در ذهن نداشتیم، شاید او پیدایمان کرده و ما را به قتل رسانده باشد. یک ماشین آدمکشی ترسناک، کم حرف و کینه توز که خود خداوند او را خلق کرده تا به عنوان اسلحه از او استفاده کند، یعنی “قدیس” موتوری پر از تنفر خالص است، که با عطش انتقام (خانواده قدیس به قتل رسیدند، و همین باعث شد خیلی زود از بهشت رانده شود) تحریک میشود. او شبیه به ترمیناتور است به همراه یک شاه ماهی. قدیس مانند خود مرگ تخریب نشدنی و توقف ناپذیر است، و به قدری قدرتمند و باشکوه است که توانست هم شیطان را بکشد و هم (هشدار اسپویل!) خدا را! که همین موضوع باعث شده به یکی از قدرتمندترین شخصیتهای تاریخ کتابهای کمیک تبدیل شود.
علامت مخصوص: “قدیس قاتلان” به عنوان یک کابوی بازسازی شد: ژولیده و با حالت دندان قروچه کردن، کلاه درب و داغان و بارانی سبز رنگ که طپانچه هایی را در آن پنهان میکند، که میتوانند در چند ثانیه یک ارتش را از پا در آورند.
در سینما و تلویزیون: “انیس” همیشه این شخصیت را ترکیبی از “لی ماروین” و “کلینت ایستوود” (البته هنرمند خود این اثر “استیو دیلون” و هنرمند صفحه اول کتاب “واعظ” یعنی “گلن فبری” ده برابر پر ابهتتر از خود شخصیت بودند) تصور میکرد. در مجموعهای که از شبکه AMC پخش میشود، “گراهام مک تاویش” این شخصیت را نقش آفرینی میکند.
آیا میدانستید؟: او در مجموعه “هیتمن” دی سی اثر انیس نیز به عنوان آدمکشی که راه خود را به شهر گاتهام باز کرد حضور داشت.
۴۱. فانوس سبز
دیگر نامها: هال جوردن
در سال ۱۹۵۰، کمپانی دی سی داستانهای متوقف شده را احیا کرده، و “فلش”، “هاوک من” و “اتم” را به عنوان شخصیتهایی کاملاً جدید بازسازی کرد و معمولاً به جای استفاده از جادو، از ایدههای علمی تخیلی برای توضیح قدرت آنها استفاده میکرد. فانوس دریایی قدیمی (آلن اسکات) حلقهای جادویی داشت، اما خلبان جسور “هال جردن” حلقه جادوییاش را از یک فضایی در حال مرگ گرفت، که از او خواست در گروه پلیسهای فضایی نگهبان دنیا، جایگاه او را پر کند. تا وقتی که این انگشتر انرژی لازمه را داشت، فانوس سبز میتوانست تمام حرکات غولهای سبز را پیشبینی کند، و در فضا سفر کند. افراد کاربلد عقیده دارند بهترین همکاری فانوس سبز در سال ۱۹۶۰ با “کمان سبز” بوده که با نام “قهرمانان در بحران” توسط “دنی اونیل” و “نیل آدامز” ساخته شده بود.
علامت مخصوص: حلقه جادویی، ماسک دومینو، لباس تنگ و چسبان مخصوصش و سوگندی که همیشه یاد میکند: “در روشنترین روز، در تیرهترین شب، هیچ بدکاری از چشمم پنهان نخواهد ماند، بگذار آنانی که قدرت شیطانی را پرستش میکنند، طعم قدرت مرا بچشند، نور فانوس سبز را!”
در سینما و تلویزیون: “جرالد مور”، “مایکل ری”، “آدام بالدوین” و “درموت مالرونی” همگی در تیمهای کارتونی متعدد دی سی صداپیشگان “فانوس دریایی” بودند، و “فیل لامار” به عنوان “جان استوارت” در مجموعه انیمیشنی “لیگ عدالت” صداپیشگی او را برعهده داشت. همین بود و بس و قطعاً هیچ فیلم سینمایی با بازی “رایان رینولدز” در سال ۲۰۱۱ پخش نشد. نه. هرگز چنین اتفاقی نیافتاد.
آیا میدانستید؟: “گیل کین” در ابتدا ظاهر “هال جوردن” را روی “پل نیومن” پیاده کرد.