معرفی
مارلون براندو پیشکسوت سبک معروف «متد اکتینگ» بود که بلافاصله پس از او بازیگرانی مانند جیمز دین و مونتگومری کلیفت و سالها بعد پل نیومن، داستین هافمن، آل پاچینو و رابرت دنیرو با درخشش خود این سبک را در سینمای آمریکا تثبیت کردند. او یکی از تأثیرگذارترین بازیگران تاریخ سینما است. بسیاری بهترین نقش او را ویتو کورلئونه در پدرخوانده میدانند. این بازیگر آمریکایی در بین بسیاری از علاقهمندان به سینما و منتقدان به عنوان «بهترین بازیگر تاریخ سینما» شناخته میشود. آنچنان که خودش بیان کرده هرگز فکر نمیکرده در جهان سینما به چنین شهرتی برسد و میگوید:
همه چیز اتفاقی شد، اگر خوش شانس نمیبودم و بازیگر نمیشدم، معلوم نیست که قرار بود سر از کجا دربیاورم. احتمالاً یک شیاد و کلاهبردار میشدم. کلاهبردار خوبی میشدم.
او در دوران نوجوانی به اجبار پدر وارد آکادمی نظامی شد، ولی آن را نیمه تمام گذاشت. بعدها به آکادمی بازیگری استلا آدلر (زنی که تا کنون یکی از بزرگترین استادان بازیگری مخصوصاً در رشته تئاتر شناخته میشود) رفت و سپس به تئاتر برادوی راهیافت. در واقع بیشتر بازیگران بزرگ هالیوود مدتی را در تئاتر برادوی کار کردهٰٰاند. با نمایش تئاتری اتوبوسی به نام هوس که بعدها در فیلم آن را نیز نقشآفرینی کرد نامش سر زبانها افتاد. همچنین بنا به گفته خودش نقدهایی که بعد از تئاتر اتوبوسی به نام هوس در روزنامهها نوشته شد یکی از دلایلی است که او در تمام عمر خود رابطهٔ خوبی با روزنامهها و مجلات نداشت، روزنامهها در مورد این نمایش که مارلون در آن نقش یک مرد بی احساس و وحشی را بازی میکرد نوشته بودند که مارلون براندو در حقیقت شخصیت خود را در این نمایش به صحنه برده است. او بعد از سه سال پیایی بازی در نمایش تئاتر اتوبوسی به نام هوس بالاخره قراردادهایی با کمپانیهای سازنده فیلم نوشت و در اولین فیلم سینماییاش به نام مردان که در آن نقش یک سرباز معلول را بازی میکرد ظاهر شد. او خیلی زودتر از هر کسی در جهان سینما راه خود را به سوی ترقی و شهرت باز کرد و طی سالها نقشآفرینی در مقابل دوربین همیشه به سلطان صحنهها مشهور بود.
دوران جوانی
مارلون براندو جونیور، سوم آوریل ۱۹۲۴ در اوماهای نبراسکا چشم به جهان گشود، مادرش بازیگر تئاتر بود و پدرش در تولید مواد شیمیایی فعالیت داشت. 11 ساله بود که همراه با خانواده به ایلی نویز مهاجرت کرد. در این زمان والدینش از یکدیگر جدا شدند و مدتی کوتاه همراه با خواهرش جوسلین و فرانسز با مادرش زندگی کرد. او خود دربارهٔ دوران کودکیش میگوید:
ما در شهری کوچک زندگی میکردیم، و مادرم یک دائمالخمر بود. زمانیکه مادر میرفت و گم میشد، ما نمیدانستیم که او کجاست. برایم عادت شده بود که بروم و او را از زندان در بیاورم. خاطرات او حتی اکنون نیز مرا پر از شرم و خشم میکند.
تمایل مارلون به بازیگری در تئاتر وابسته به حرفه و ترغیبهای مادرش بود. پیش از مارلون، خواهرش جوسلین جذب بازیگری شد. جوسلین به نیویورک رفت تا در آکادمی هنرهای دراماتیک آمریکا به آموزش بازیگری مشغول شود. بعدها او سر از برادوی درآورد و بازیگری در تلویزیون و سینما را نیز به تجربیات خود افزود. پس از آنکه دیگر خواهر مارلون به نیویورک رفت تا در رشته هنر تحصیل کند او نیز راه خواهرش را در پیش گرفت. براندو دوران کودکی تلخ و سختی را از سر گذراند و چندین بار از مدرسه اخراج شد تا در ۱۶ سالگی به مدرسه نظام رفت جایی که پدرش قبلاً به آنجا رفته بود. مارلون نوجوان در مدرسه نظامی به فعالیتهای نمایشی مشغول شد. او نظم محیطهای نظامی را تاب نمیآورد. بارها از مدرسه فرار کرد و دستگیر شد هر چند هم کلاسیهایش او را دوست داشتند و از او حمایت میکردند، اما عاقبت تصمیم گرفت تحصیل در مدرسه نظام را نیمه کاره رها کند. براندو همچنین به دلیل آسیب دیدگی زانویش در بازی فوتبال از خدمت سربازی بیرون شد.
آغاز تئاتر
براندو در سال ۱۹۴۲ به مدرسه تئاتر حرفهای آمریکا پیوست و در این مکان به تجربههای کارگاهی تئاتر دست زد. پس از آن بود که سر از اکتورز استودیو درآورد و تحت آموزش استلا آدلر استاد بزرگ بازیگری زمان قرار گرفت و در این دوران، بازیگری به شیوه استانیسلاوسکی را آموخت. هر چند همواره با آدلر در کشمکش بود و عاقبت اکتورز استودیو را رها کرد.
براندو به خاطر خلق و خوی معترض و ناخوشایندی که داشت، باعث شده بود تا از یکی دو کار تئاتری اخراج شود. بعد به عضویت یک گروه محلی درآمد و با نمایش «مادر را به یاد میآورم» به برادوی پا گذاشت. در سال ۱۹۴۸ و در سن ۲۴ سالگی به نقش استنلی کوالسکی در نمایش «اتوبوسی به نام هوس» در برادوی روی صحنه رفت. ایفای نقش یک کهنه سرباز در نمایش «کافه تراک لاین» نامش را بر سر زبانها انداخت. هر چند این نمایش با شکستی تجاری همراه شد، اما منتقدان چنان از قدرت بازیگری براندو به وجد آمده بودند که او را «متعهدترین بازیگر برادوی» نامیدند. در سال ۱۹۵۳ براندو در نمایش «سلاحها و مرد» به کارگردانی لی فالک نیز خوش درخشید. او برای بازی در این نقش پیشنهاد دستمزد هفتهای ۱۰۰۰۰ دلاری در برادوی را رد کرد تا در این نمایشنامه در بوستون روی صحنه برود در حالی که تنها ۵۰۰ دلار دستمزد هفتگی میگرفت، این آخرین نقش آفرینی مارلون براندو روی صحنه تئاتر بود.
آغاز سینما
براندو ابتدا در 24 سالگی توجه رسانه ها را جلب کرد، زمانی که مجله "Life" یک عکس از خودش و خواهرش جولیین داشت که هر دو در برادوی ظاهر شدند. پس از درخشش روی صحنه در نمایش تئاتری «اتوبوسی به نام هوس» از سوی الیا کازان فیلمساز نامدار دوران دعوت شد تا در نسخه سینمایی این نمایش به نقش آفرینی مشغول شود. شخصیت استنلی کوالسکی در نسخه سینمایی نمایشنامه کلاسیک «اتوبوسی به نام هوس» با نام براندو عجین شد و شهرتی جهانی یافت. این فیلم و فیلم «در بارانداز» (هر دو به کارگردانی الیاکازان).
دهه 1950
در دهه ۱۹۵۰ نام براندو را به عنوان استعدادی جدید در بازیگری سینما بر سر زبانها انداخت. براندو نخستین بار در فیلم «مردان» بازی کرد. او برای ایفای این نقش یک ماه در بیمارستان مجروحین جنگی بستری شد تا به جزئیات رفتاری نقش دست یابد، کاری که از دید بسیاری از بازیگران مجرب آن دوران مانند لارنس الیویه یا کلارک گیبل حماقت محض محسوب میشد. پس از درخشش روی صحنه در نمایش "اتوبوسی به نام هوس" از سوی الیا کازان فیلمساز نامدار دوران دعوت شد تا در نسخه سینمایی این نمایش به نقش آفرینی مشغول شود. بازی نامتعارف براندو در نقش استنلی کوالسکی در این فیلم به انقلابی در تکنیکهای بازیگری تعبیر شد و شیوه بازیگری متد را با تغییری اساسی مواجه ساخت. پس از آن برای تست بازیگری در نقش اصلی فیلم "یاغی بی هدف" به استودیوی برادران وارنر رفت. نقشی که عاقبت جیمز دین برای ایفای آن برگزیده شد. بازی قدرتمندش در نسخه سینمایی اتوبوسی به نام هوس نامزدی جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد را برایش به ارمغان آورد. نامزدی اسکار در سه سال بعدی نیز با فیلمهای "زنده باد زاپاتا"،" جولیوس سزار" و "در بارانداز" تکرار شد و برای فیلم آخر، نخستین بار این جایزه را به خانه برد. وحشی دیگر فیلم مهم براندو در دهه درخشان ۱۹۵۰ بود. او که در نقش یک موتورسیکلت سوار یاغی در این فیلم خوش درخشیده بود به بت نسل جوان تبدیل شد. تصویری که از او یک جوان عاصی عصر راک اند رول ارایه داد، به شمایل این عصر بدل شد. از اینجا به بعد تأثیر پدیده براندو روی نسل جوان دو چندان شد. تصویر جدید جوانان یاغی در آمریکا بر اساس ویژگیهای ظاهری براندو در فیلم «وحشی» (موتورسیکلت بزرگ، کاپشن چرمی و شلوار جین) شکل گرفت. پس از نمایش موفق این فیلم، فروش کارخانجات بزرگ موتورسیکلت آمریکا سیر صعودی به خود گرفت. «وحشی» در خارج از آمریکا نیز با توفیق تجاری روبرو شد تأثیراتی مشابه بر فرهنگ کشورهای دیگر جهان گذاشت. در بارانداز (۱۹۵۴) تحت کارگردانی الیاکازان و با همراهی گروهی از مستعدترین بازیگران دوران، براندو جایزه اسکار را برای ایفای نقش تری مالوی در «در بارانداز» به دست آورد. براندو و همبازیاش در این فیلم «راد استایگر»، برخی سکانسهای نوشته شده توسط کازان را نپسندیده و در این صحنهها به بداهه پردازی روی آوردند. براندو در سال 1950، شهرت دیگر بازیگران بزرگ مانند پل مونی و فردریک مارس را تحت تاثیر قرار داد. فقط درخشش شهرت اسپنسر تریسی در زمانی که در ستاره ای که توسط براندو پرتاب می شود کم رنگ شده است.
دهه 1960
در دهه ۱۹۶۰ براندو فیلمهایی چون «شورش در کشتی بونتی»، «سربازهای یک چشم» (تنها فیلمی که براندو خود آن را کارگردانی کرد)، «تعقیب»، «انعکاس در چشمان طلایی» و «کوئیمادا، بسوزان» (فیلمی از جیلو پونته کوروو که براندو آن را بهترین اثر بازیگری خود میدانست) بازی کرد. با این فیلمها کارنامه هنری براندو در پایان دهه ۶۰ به شدت لطمه خورده و او میرفت تا به دست فراموشی سپرده شود به همین دلیل به سوی فیلمهای کم بودجه یا مستقل روی آورد. برخی از مورخین سینما دلیل این عزلت گزینی را فعالیتهای اجتماعی براندو، به ویژه حمایتش از گروه افراطی «پلنگهای سیاه» میدانند.
دهه 1970
پدرخوانده (۱۹۷۲) در آغاز دهه هفتاد براندوی میان سال با بازی در نقش خاطره انگیز «دن ویتو کورلئونه» در فیلم «پدرخوانده» به یکباره کارنامه هنری خود را دوباره احیا کرد. فرانسیس فورد کوپولا کارگردان پدرخوانده در این باره میگوید: براندو خود تست چهره پردازیاش را انجام داد او با گذاشتن دو تیله در دهانش، فرم ویژه فک و صورت و شیوه پرخش گفتاری دن کورلئونه را شکل داد. کاپولا شیفته شخصیت پردازی براندو برای نقش ویتو کورلئونه شده بود. اما باید با مسئولان استودیو میجنگید تا براندو را که به بدخلقی و رفتار غیر مسئولانه سر صحنه فیلمها شهرت یافته بود به آنان بقبولاند. مدیران کمپانی پارامونت میخواستند با دنی تامس برای ایفای این نقش قرارداد ببندند اما تامس که خود شاهد تمرینهای براندو برای این نقش بود پارامونت را وادار ساخت تا با مسئولیت کاپولا این نقش را به براندو بسپارند. اینک آخرالزمان (۱۹۷۹) یک فیلم ویتنامی ضد جنگ و کوبنده. به کارگردانی فرانسیس فورد کاپولا. او در نقش یک نظامی یاغی با طبیعت و چهره وهم انگیز ظاهر شد.
دهه 1980
براندو در دهه 80 میلادی کلاً از سینما خداحافظی و دوری کرد و در جزیره شخصی اش در مناطق استوایی اقیانوس آرام زندگی کرد. براندو در دهه نود با چند فیلم بی کیفیت بازگشتی نومیدانه داشت. افزایش وزن وحشتناک او آن سالهای آخر بسیار نمود داشت. بین سالهای 1981 و 1983، براندو پیشنهادات چند میلیون دلاری برای بازی در فیلم های آل کاپون، پابلو پیکاسو و کارل مارکس را داشت اما همه ی آنها را رد کرد.
دهه 2000
وی در سال ۲۰۰۱ در آخرین فیلم خود با نام «امتیاز» برای اولین و آخرین بار با رابرت دنیرو همبازی شد.
زندگی شخصی
براندو آشکارا دوجنسگرا بود. وی در مصاحبه ای در این باره گفت: 'مانند تعداد بیشماری از دیگر مردان من هم رابطه همجنسگرایانه داشتهام. این یک چیز عادی ست، من هم اهمیتی نمیدهم دیگران ممکن است چه فکر کنند. در کتابهای زندگی نامه ای که درباره براندو انتشار یافته است به رابطه عاشقانه وی با جیمز دین، کری گرنت، لارنس الیویه و راک هادسن اشاره شده است.براندو در راهپیمایی مشهور حقوق مدنی سیاهان ۱۹۶۳ نیز حضور داشت. در ابتدای دهه ۹۰ او علیه آپارتاید تبعیض نژادی موضع گرفت حتی فیلمی با همین مضمون بنام فصل سفید خشک نیز بازی کرد. در دهه نود در زندگی خانوادگی او نیز مشکلاتی پدیدار شد. پسر براندو، دوست پسر خواهرش را کشت که به دادگاه و زندان کشیده شد و در ادامه دختر براندو که بر اثر فشار روحی تحت درمان روانی بود خودکشی کرد. او در سال ۱۹۷۳ دندانهای یک عکاس پاپاراتزی را شکست. خصوصیات اخلاقی غریب براندو، کودکی نامتعارف و پرمحنتش، زندگی خانوادگی از هم گسیخته و مصیبت بارش، سختگیریهایش هنگام حضور سر صحنه فیلمهای متعدد از جمله عدم تمایل یا ناتوانی در حفظ دیالوگها و سرپیچی از فرامین کارگردانها و رفتاری سرکشانه، ازدواجهای متعدد عدم مدیریت مالی زندگی همه و همه میتوانست کارنامه حرفهای هر بازیگری را نابود سازد. هرگز استعداد هنری و شعور سیاسی مارلون براندو را فراموش نمیشود، اما تندمزاجیها، حماقتها، بیقیدیهای جنسی، اشتهایی سیری ناپذیر برای غذا و از دست دادن فرصتهای بسیار را هم از یاد نخواهد رفت. براندو روز یکم ژوئن ۲۰۰۴ (یازدهم تیر ۱۳۸۳) در سن ۸۰ سالگی در گذشت علت واقعی مرگ او به دلیل اصرارهای عجیب وکیلش هرگز به درستی و صحت فاش نشد. بعدها بخش پزشکی دانشگاه UCLA علت مرگ براندو را مشکلات تنفسی ناشی از تصلب بافتهای ریوی اعلام کرد. هرچند این نکته نیز هرگز مورد تأیید وکیلش قرار نگرفت، علاوه بر آن براندو در سالهای پایانی عمر دچار نارسایی قلبی بود و گفته میشود از بیماری قند و سرطان کبد رنج میبرد. جسد او بنا بر وصیت خودش سوزانده شد. از مارلون براندو سه جمله به یادگار مانده است:
1. بازیگری حرفهای پوچ و تو خالی است.
2. هر چه پول درآوردم خرج روانپزشکها کردم.
3. دیدن هنرپیشگان در تلویزیون که از زندگی خصوصی خود میگویند تهوع آور است.
مرگ
براندو در سال 2004 و در 80 سالگی در حالی که از بسیاری از بیماری ها نظیر: دیابت, چاقی, نارسایی قلبی, مشکلات ریوی , بزرگی کبد که سرطان را نشان می داد در گذشت.
(شناسنامه)
نام کامل: Marlon Brando Jr
تاریخ تولد: 03 آپریل 1924
محل تولد: (Omaha, Nebraska (USA
قد: 1.75 سانتی متر
لقب: English Rose, Corset Kate
همسرها:
Anna Kashfi (1957-1959)
Movita Castaneda (1960-1962)
Tarita Teriipaia (1962-1972)
فیلم شناسی:
1950 The Men
1951 A Streetcar Named Desire
1952 !Viva Zapata
1953 Julius Caesar
1953 The Wild One
1954 On the Waterfront (برنده جایزه اسکار بهترین بازیگر مرد) (برنده جایزه گلدن گلوب بهترین بازیگر فیلم درام)
1954 Désirée
1955 Guys and Dolls
1956 The Teahouse of the August Moon
1957 Sayonara
1958 The Young Lions
1959 The Fugitive Kind
1961 One-Eyed Jacks
1962 Mutiny on the Bounty
1963 The Ugly American
1964 Bedtime Story
1965 Morituri
1966 The Chase
1966 The Appaloosa
1967 A Countess from Hong Kong
1967 Reflections in a Golden Eye
1968 Candy
1968 The Night of the Following Day
1969 !Burn
1972 The Nightcomers
1972 The Godfather (برنده جایزه اسکار بهترین بازیگر مرد) (برنده جایزه گلدن گلوب بهترین بازیگر فیلم درام)
1972 Last Tango in Paris
1976 The Missouri Breaks
1978 Raoni
1978 Superman
1979 Apocalypse Now
1980 The Formula
1989 A Dry White Season
1990 The Freshman
1992 Christopher Columbus: The Discovery
1995 Don Juan DeMarco
1996 The Island of Dr Moreau
1997 The Brave
1998 Free Money
2001 The Score
2006 Superman Returns
2006 Superman II: The Richard Donner Cut
2006 The Godfather: The Game
سریال شناسی:
1949 Actor's Studio
1955 Omnibus"
1955 MGM Parade
1955 Person to Person
1956 Operation Teahouse
1956 Toast of the Town
1957 Cinépanorama
1963 Today
1963 Open End
1963 Kup's Show
1963 The Tonight Show
1963 The Theater of Tomorrow
1966 Meet Marlon Brando
1973 The Dick Cavett Show
1977 The Godfather Saga
1977 The Godfather: A Novel for Television
1979 Roots: The Next Generations
1980 The Making of Superman: The Movie
1989 Saturday Night with Connie Chung
1994 Larry King Live
1996 Marlon Brando: The Wild One
2001 You Rock My World
دستمزدها $:
The Men (1950) $50,000
A Streetcar Named Desire (1951) $75,000
Viva Zapata! (1952) $100,000
On the Waterfront (1954) $100,000
Guys and Dolls (1955/I) $200,000
Sayonara (1957) $300,000
Mutiny on the Bounty (1962) $1.25m
The Chase (1966) $750,000 plus $130,000 fee to his production company Pennebaker
Reflections in a Golden Eye (1967) $750,000 + 10% of the net profits.
The Night of the Following Day (1968) $50,000
The Godfather (1972) $250,000 plus percentage of gross
Ultimo tango a Parigi (1972) $250,000 + 10% of the profits.
The Missouri Breaks (1976) $1.25m plus 11% of gross
Superman (1978) $3.7 million against percentage of gross for total payout of $14 million
Apocalypse Now (1979) $1 million in cash upfront plus 11.3% of the gross over $8,849,857.50 plus $250,000 per week overtime
The Formula (1980) $3,000,000
A Dry White Season (1989) $3.3 million plus 11.3% of gross with proviso M.G.M. would contribute his upfront payment plus a similar amount to an anti-apartheid group
Christopher Columbus: The Discovery (1992) $5,000,000
The Score (2001) $3,000,000
جوایز:
1954 برنده اسکار بهترین بازیگر مرد برای فیلم (On the Waterfront)
1954 برنده جایزه گلدن گلوب بهترین بازیگر مرد فیلم درام (On the Waterfront)
1972 برنده اسکار بهترین بازیگر مرد برای فیلم (The Godfather)
1972 برنده جایزه گلدن گلوب بهترین بازیگر مرد فیلم درام (The Godfather)