باید رفتدوتا مرغ عشق داشتم بچه دار شدن . یک روز دیدم با نوکشون در قفس میکشن بالا . فکر نمیکردم فرار کنن بیخیالی طی کردم سنم هم کم بود . دو روز بعد دیدم دوتاشون نیستن . بچه و یکی رفت . اون یکی که احتمالا در براشون باز کرده بود و مونده بود , روز بعد دیوونه شد مرد ... صحنه زشتی بود هیچوقت دیگه هم پرنده نگرفتیم تو قفس نگه داریم اتفاقا چندبار هم پرنده گرفتیم ازاد کردیم