سینا کاظمیدوستانِ عزیز , بنظرم این 2بازی خیلی نکات رو برای مجموعه بروکلین و ما بسکتبالیها مشخص کرد :
1.نبود KD در هر بازی , برای بروکلین بسیار تاثیرگزار خواهد بود.و جایِ خالیِ او با حضور 2ستاره دیگر تیم پر نخواهد شد.
2."هاردن" در این تیم هم , مانند هیوستون , در شرایط سخت به یک بازیکن کاملا معمولی و متوسط تبدیل میشه.و اصلا ربطی به تفکرات مایک دیآنتونیِ بیچاره نداره.
3.اگرچه تیمهایِ دیآنتونی به نداشتن دفاع معروف هستند , اما جیمزهاردن هم علیرغم پیشرفت زیادی که در دفاعِ فردی داشته,بازم هنوز نمیتونه خوب دفاع کنه و بدتر از اون نمیتونه تیم را در فاز دفاعی سازماندهی و مدیریت کنه,و اساسا در بحث مدیریتی ضعیف هست. و گناه نرسیدن به مراحل بالاتر در پلیآف, برای تیم هیوستون تماما به گردن دیآنتونی نیست,و جیمزهاردن هم در این داستان,چندان,بی تقصیر نیست...
4."کایری اروینگ" هم در نبود KD(یا لبران) مثل جیمزهاردن نمیتونه مدیر خوبی باشه , اما در امتیازآوری میتونه کمک کنه(که این خودش نکته مثبتی هست).
اگرچه قصد ندارم با 2بازی در مورد کل این داستان نظر قطعی بدم وو نسخه تیم رو بپیچم , اما,اگر,تصوراتم صحیح باشه : یعنی "کایری" در نبود KD نمیتونه خوب مدیریت کنه(اگرچه امتیازآور خوبیه) و "هاردن" هم «موقعِ شکار , جیشش میگیره» , پس در نهایت نتیجه میگیریم که : "بروکلین" اون نیمکت خوب و موثر و کارآمدش را خالی کرد تا "هاردن"ی رو بگیره که شاید(تاکید میکنم : شاید)ارزشش را نداشته باشه.
بازم تکرار میکنم با 2بازی نمیشه نظر قطعی داد , چونکه حداقل 2فرصت رسمی برای جابجایی بازیکنان و هزاران اتفاق و جابجایی غیرمنتظره دیگه در پیش هست...
از دوستانی که حالشو داشتند و تا انتهای مطلبم را خواندند تشکر میکنم. و لطفا نظرات خودتون یا موافقت و مخالفت خودتون را برام بنویسید.
متشکرم...