جشن بلشصر (Belshazzar's feast) و اقتباسهای هنری برگرفته از آن
یک رویداد تاریخی و از جهاتی مذهبی، در نظر اول مثل یک افسانه قدیمی است، اما واقعیت تاریخی و نوشته های مذهبی پشت آن نظر هنرمندان بزرگ را به خود جلب کرده است و هر کدام به نحوی تلاش کرده اند این اتفاق را با هنرشان نشان دهند، یکی به جنبه های مذهبی اش توجه کرده و یکی به جنبه تاریخی اش. از قضا رد پای ایرانی ها هم در این رویداد وجود دارد. لشکرکشی کوروش به بابل و ...
و اما بررسی ما با خلاصه ای از باب پنجم کتاب دانیال نبی و از جنبه مذهبی شروع می کنیم و در ادامه به خلاصه ای از حواشی تاریخی موضوع می پردازیم و سپس به سراغ بعضی از هنرمندان بزرگ تاریخ هنر می رویم تا ببینیم که آنها چه الهامی از یک داستان تاریخی-مذهبی برای اثر خودشان گرفته اند و چه اثری را خلق کرده اند.
در باب پنجم کتاب دانیال نبی آمده است:
"پادشاه بلشصر برای هزاران تن از بزرگانش ضیافتی تدارک دید و ظروفی را که پدرش (نبوکدنصر) در حمله به اورشلیم، از معبد یهودیه به بابل آورده بود را برای جشن استفاده کرد. پادشاه و اطرافیانش، در آن ظرفها مشروب نوشیدند و برای خدایان زرین و سیمین و مفرغین و آهنین و چوبین و سنگین سرودی باشکوه خواندند. در همان لحظه دستی بیرون آمد و روی دیوار کاخ چهار کلمه نوشت. پادشاه که ترسیده بود از معبران و بزرگان و جادوگران خواست آن چهار کلمه را معنی کنند اما آنها نتوانستند. در همین حال ملکه به پادشاه توصیه کرد که از دانیال نبی که در بابل بود کمک گرفته شود. پادشاه به دانیال گفت: تو دانیال هستی یکی از تبعیدان یهودیه که پدر من، آنها را از یهودیه آورد؟ درباره تو شنیده ام که روح خدایان در توست و نوری، هوشی و حکمتی برتر در تو وجود دارد و اینک حکما و غیب گویان برای خواندن این نوشته و بازگو کردن تعبیر آن به حضورم رسیده اند اما قادر به بازگویی تعبیر آن نشدند. من درباره تو شنیدم که می گویند می توانی تعابیر را بگویی و مشکلات را بگشایی. پس اگر بتوانی نوشته را بخوانی و تعبیر آن را به من بازگویی ارغوان در بر کرده، به گردن گردنبندی زرین آویخته و سومین نفر در قلمرو من، حکم خواهی کرد.
دانیال پاسخ داد که هدایای خود را برای خودت نگاه دار و تحفه های خود را به دیگران بده، به هرحال من تعبیر را بازگو خواهم کرد و گفت که خدای قادر متعال، قلمرو، بزرگی، شکوه و درخشش را به پدرت (نبوکدنصر) داده بود و به خاطر عظمتی که به وی داده بود همه اقوام، ملتها و زبانها می لرزیدند و در برابر وی هراسناک بودند. هرکس را می خواست می کشت و هرکس را می خواست زنده می گذاشت و هرکس را می خواست عزت می داد و هرکس را می خواست، پست می گردانید اما وقتی قلبش متکبر گردید و روحش با گستاخی سخت شد از تخت پادشاهی خود به زیر کشیده شد و از شکوه بازماند، خدای قادر متعال بر قلمرو آدمیان سلطه دارد و هرکس را بخواهد بر خواهد نشاند و تو ای بلشصر که پسر وی هستی، هرچند همه اینها را می دانستی قلب خود را فروتن نساختی. بر علیه خداوند آسمان خود را بلند کردی، ظرفهای خانه اش را به حضور تو آوردند و تو و بزرگان تو، زنان تو و کنیزانت در آن شراب نوشیدید و خدایان سیمین و زرین و مفرغین، آهنین و چوبین و سنگین که نه می بینند و نه می شنوند و نه می فهمند را عظمت دادی، اما خدایی که نفس تو را در دست خود دارد و همه راههایت از اوست را ستایش نکرده ای! پس از سوی او این قطعه دست فرستاده شده است و این نوشته رسم گردیده و تعبیر آن شماره روزهای سلطنت تو است و خدا بر آن پایان نهاده است و قلمرو تو تقسیم گردیده و به مادها و پارسیان داده شده است. پس بلشصر دستور داد دانیال را ارغوان پوشانده، گردن بند زرین به گردنش آویزند و درباره وی خبر دهند که چون سومین در قلمرو حکم خواهد راند. همان شب بلشصر پادشاه کلدانیان به قتل رسید."
پس موضوع بررسی ما مشخص شد. جشنی که در بابل برگزار شده بود و در حین جشن کوروش کبیر بدون خونریزی وارد بابل شد(براساس نوشته های منشور کوروش) و در آن جشن پادشاه بابل به قتل رسید. لازم به ذکر است که کلیه مطالب این بررسی از سایتهای مختلف ایرانی و خارجی استخراج شده است و در مواردی در رویدادهای تاریخی اختلاف نظرهایی وجود دارد و ما صرفا بر روی اقتباسها متمرکز می شویم و رویدادهای تاریخی را برای درک بهتر اقتباسها به صورت خلاصه تشریح می کنیم. بیاییم از سالها قبل، تاریخ این داستان را به صورت خلاصه مرور کنیم و پس از به بررسی آثار هنری بپردازیم:
امپراتوری آشور توسط مادها و بابلی ها در سال 612 قبل از میلاد نابود شد. سال 597 قبل از میلاد بُخْتُنَصَّر (نَبُوکَدْنَصَّر) پادشاه بابل تصمیم به لشگرکشی به پادشاهی یهودا و تصرف اورشلیم می گیرد.
بخت النصر پس از تصرف اورشلیم تمامی خزانههای معبد و خزانههای خانهٔ پادشاه و تمام ظروف طلایی را که سلیمان، پادشاه اسرائیل برای معبد ساخته بود را از آنجا بیرون آورده و یهویاکین شاه یهودا و مادر پادشاه و زنان پادشاه و خواجه سرایانش و بزرگان را اسیر می کند و آنها را به همراه تمامی مردان جنگی، یعنی حدود 7000 تا 10000 نفر سرباز و هزار نفر از صنعتگران و آهنگران را که قوی و جنگ آزموده بودند از اورشلیم به بابل، پایتخت آن زمان کلدانیان می برد و فقط افراد فقیر و عادی باقی می مانند.
مجددا در سال 586 قبل از میلاد لشگرکشی به بابل انجام می شود و بخت النصر، عموی شاه سابق یهودیه که صادقیا نام داشت و او را به فرمانروایی کشور تازه ضمیمه شده گماشته بود و در اورشلیم پادشاهی کرده و بر ضد بابل قیام کرد را طی یک محاصره طولانی مدت اورشلیم و خالی شدن شهر از آذوقه دستگیر می کند و او را می کشد و به سه قرن پادشاهی یهودا پایان می دهد. تمامی بناهای اورشلیم را به آتش کشیده و مردم را به اسارت گرفته و به بابل می برد. در کتاب مقدس قدیم آمدهاست که یهویاکین شاه اسیر شدهٔ یهودیان بعد از ۳۷ سال اسارت از زندان بابل آزاد شدهاست و بعد از آزادی مخارجش را از شاه دریافت میکردهاست. زندگی یهودیان در بابل چندان هم ناخوشایند نبودهاست. به نظر نمیآید که مشاغل طاقت فرسا به آنها سپرده شدهباشد و فعالیتهای مذهبی و فرهنگی آنها ممنوع بودهباشد. یک قسمت از یهودیان در بابل به عنوان تاجر موفق بودند و عده ای درباره دین خود تحقیق می کردند. تا سال 539 پیش از میلاد که ارتش ایران وارد بابل شد.
بر اساس نوشته های منشور کوروش این شهر، بدون مقاومت به تصرف پارسیان درآمد و قتل و غارتی صورت نگرفت و طبق نوشته های ذکریا سجین، مردوک، بزرگ معبد خدای بابلی ها هم به کوروش پیوسته بود و همراه با سپاه کوروش وارد بابل شد و شهر را از آسیب مصون داشت البته برخی محققان نبرد اوپیس را دارای تلفاتی دانسته اند. بعد از تسخیر بابل تمام ممالکی که مطیع آن بودند، از جمله یهودیه و شهرهای فنیقیه نیز به اطاعت کورش درآمدند. کورش در بابل احترام زیادی به مذهب و معتقدات اهالی ابراز نمود بخصوص نسبت به اسیران یهودی در بابل که از زمان بخت النصر از یهودیه آورده شده بودند، با رأفت و مهربانی رفتار کرد و آنچه ظروف طلا و نقره متعلق به زمان غنیمتگیری بخت النصر از این قوم در بابل باقیمانده بود، به آنان بازپس داد و به آنها اجازه داد که به یهودیه مراجعت کنند.
و اما اقتباسهای هنری مورد بررسی در این کار به حوزه های نقاشی، حکاکی، موسیقی و فیلم مرتبط می شود و تنها کارهایی که معروفتر و مورد توجه تر بوده اند بررسی شده اند.
نقاشی
1- رامبراند
این نقاشی را رامبراند بین سالهای 1635 تا 1637 میلادی کشیده است. در سالهای اوج هنرش نقاشی اش و زمانی که او در حال شکوفایی بود و انواع نقاشی ها را به شکلی عالی می کشید. پرتره های عالی، داستانهای تاریخی و شلوغ و پرجنب و جوش یا داستانهایی دلهره آور کارهای این دوره اش بودند. او در سال 1606 در لایدن در یک خانواده شلوغ و آسیابان به دنیا آمد در جوانی برای نقاشی به آمستردام رفت. بندری که در آن زمان در اوج اقتصادی خودش بود. ثروتمندان آمستردام طالب نقاشی های پرتره او بودند و او در زمان کشیدن این نقاشی با دختری زیبا به نام "ساسکیا ون اویلنبورگ" وارث ثروتمند یکی از اعیان فریسلند شمالی ازدواج کرد. وضع مالی اش با توجه به ثروت به ارث رسیده به ساسکیا عالی بود و زندگی بسیار مجلل و راحتی داشت البته او ساسکیا را خیلی هم دوست داشت اما او ابتدا دو فرزند خودش را از دست داد و پس از 8 سال زندگی مشترک در سال 1642همسر 30 ساله اش سل گرفت و فوت کرد و پس از آن زندگی اش کلا عوض شد. به مرور زمان کارهایش دیگر مشتری پسند نبودند و او کم کم ثروت خودش را از دست داد و در سال 1656 اعلام ورشکستگی کرد. همه وسایلش حراج شد. رامبراند در سال 1669 فوت کرد.
اما جشن بلشصر اثر رامبراند
رامبراند این اثر را در بین سالهای 1635 تا 1637 کشید و این نقاشی 167.6 × 209.2 سانتیمتری در حال حاضر در گالری ملی لندن نگهداری می شود. این نقاشی تلاش رامبراند برای تثبیت خود به عنوان یک نقاش بزرگ است. تاریخ نقاشی مشخص نیست ، اما بیشتر منابع تاریخی بین سالهای 1635 و 1638 را ذکر می کنند.
کتیبه روی دیوار، یکی از عناصر این نقاشی است. رامبراند در محله یهودیان آمستردام زندگی می كرد و فرم كتیبه عبری را از كتاب دوستش ، خاخام و چاپگر ، مناسه بن اسرائیل استخراج كرد ، اما یك اشتباه رونویسی مرتکب شد و در نقاشی اش لحاظ شد.
در نقاشی، بلشزار ایستاده است و به نظر می رسد چشمانش در حال بیرون آمدن حدقه است. یک دست جدا از بدن، که حروفی را روی دیوار پشت سرش می نویسد را می بیند. دست راست او را روی یک سینی روی میز ثابت است ، و دست چپش را با حیرت و ترس بالا نگه داشته است. چند نفر از میهمانان او حیرت زده نشسته اند ، گرچه جهت نگاه آنها در واقع به نوشته روی دیوار نیست. عناصر پوششی پادشاه را رامبراند مانند کارهای آن دورانش عالی طراحی کرده است.
در سمت راست نقاشی یک زن با یک شنل قرمز روشن نقاشی شده است که او نیز مبهوت نوشتن دست روی دیوار است و نوشیدنی محتوی ظروف مقدس را روی زمین می ریزد. همانطوریکه ذکر شد در نحوه نقاشی حروف روی دیوار ایرادهایی وجود دارد. آنچه در این نقاشی رامبراند مشخص است او به شدت به قوانین آلبرتی پایبند است. حالات چهره فوق العاده است و زبان بدن هم به شکل مناسبی حالات شخصیتها را در آن لحظه به نمایش می گذارد اما این ترکیب فشرده هیچ برداشت جامعی را از مقیاس و عظمت کل جشن برای ما مشخص نمی کند و فقط یک لحظه دراماتیک از وقوع حادثه در جشن را به نمایش می گذارد چیزی که رامبراند در آن استاد بود.
اما این نقاشی سرنوشت جالبی هم داشته است. برای مدت طولانی این نقاشی را شاهکار نمی دانستند و فراتر از انگلستان هم مطرح نبود. چنانچه در نمایشگاه هنر در منچستر در سال 1857 به نمایش گذاشته شد و جورج شارف ، منتقد، تصویرگر و مدیر گالری پرتره ملی اظهار داشت: "کل تصویر ، با وجود جسارت نگرشی آن ، بی روح و در اجرا ناکافی است." این عدم تحسین می تواند در مقایسه با تصاویر معاصرتر از داستان کتاب مقدس ، به ویژه جشن بلشصر ترسیم شده توسط جان مارتین (حدود 1821) باشد ، که به دلیل اندازه و عظمت ترکیب آن ، شهرت بیشتری کسب کرد. نقاشی جشن بلشصر رامبراند در سال 1834 از مالک وقتش به سرقت رفت و پس از دستگیری سارق او را به تاسمانی منتقل کردند.
در نیمه دوم قرن 20 با ارزیابی مجدد نقاشی های تاریخی رامبراند در سال 1964 توسط گالری ملی خریداری شد ، بسیار محبوب شد و بارها به عنوان تصویر برای محصولات تجاری مانند جلد آلبوم استفاده شد.
2- جان مارتین
جان مارتین (19 ژوئیه 1789 - 17 فوریه 1854) یک نقاش ، حکاک و تصویرگر رمانتیک انگلیسی بود. او به خاطر طیف گسترده و ملودرام نقاشی های خود معروف شد که از موضوعات مذهبی و ترکیبات فانتزی و پر از فیگورهای کوچکی، در چشم اندازی از مناظر است. اثر جشن بلشصر برای مارتین یک پیروزی به حساب می آمد ، که او به آن افتخار می کرد، پنج هزار نفر برای دیدن آن پول پرداخت کردند البته بعداً در هنگام حمل توسط کالسکه و برخورد با قطار در یک تقاطع هم سطح در نزدیکی Oswestry آسیب جدی دید.
در سال 1820 جشن بلشصر او به نمایش گذاشته شد، یک نقاشی با ابعاد 90.2 در 130.2 سانتیمتر ، که نظر بسیاری را به خود جلب کرد و از موسسه بریتانیا جایزه 200 پوندی دریافت کرد. نسخه 190 متر مربعی از جشن بلشصر به شکل دیورامای(ژرفنما) در سال 1833 در بریتانیا و دیگری در شهر نیویورک در سال 1835 نصب شد. این ژرفنماها موفقیت چشمگیری در بین مخاطبان خود داشتند ، اما مارتین به این ژرفنماها علاقه ای نداشت و تلاش کرد که این کارها به نمایش درنیاید. مارتین از شهرت و نفوذ در اروپا برخوردار بود و مورد تحسین منتقدین همزمان و بعد خودش قرار گرفت و از کارهای او اقتباسهای متعددی انجام گرفت.
و اما در نقاشی، مارتین یک لحظه خاص از جشن را انتخاب می کند و مقیاس بزرگی از آن را به نمایش می گذارد. هزاران مهمان ویژه را در تالارهای رو باز وسیع، در زمان جشن را نشان داده است. باغهای معلق معروف بابل، برج بابل در فاصله دور و زیگورات در فاصله کمی نزدیکتر به نمایش گذاشته شده است.
نوشته روی دیوار در انتهای سمت چپ بسیار روشن و نوشته های آن ناخوانا است.
در تصویر دانیال در وسط تصویر با ردای مشکی ایستاده است و معنی کلمات را توضیح می دهد. بلشصر و همراهان سلطنتی او در شوک هستند و به سمت عقب متمایل شده اند. مارتین روایت خود را به صورت یک منظره بزرگی از جشن ترسیم می کند که فاقد المانهای انسانی مانند حالات چهره و زبان بدن است با اینحال بعضی از منتقدین زمان خودش این کار را بهتر از نقاشی رامبراند می دانستند.
3- واشینگتن آلستون
آلستون (1779-1843) دوست آمریکایی مارتین ، به نظر می رسد كه نسخه خود را از حدود سال 1817 ، در حالی كه هنوز در انگلستان بود ، شروع كرده و تا حدود 1843 آن را به اتمام نرسانده بود. او از یک بوم حدود 5 متری (366.1 × 488 سانتی متر) استفاده کرده است و تلاش می کند تا همان صمیمیت انسانی رامبراند را به وجود آورد.
او دانیل را در مرکز و سیاه پوش نشان می دهد که معنی نوشته روی دیوار (در لبه سمت راست نقاشی و ناخوانا) را برای بلشصر و ملکه اش در سمت چپ توضیح می دهد. احتمالاً مردانی که در سمت راست دیده می شوند جادوگران و پیشگویانی هستند که قبل از احضار دانیل در تفسیر نوشته ها موفق نبودند.
اگرچه کار آلستون درخشش رامبراند را ندارد اما، او قادر است بیشتر حالت های چهره و زبان بدن افراد را نشان دهد.
حکاکی روی چوب
جولیوس شنور فون کارولسفلد (26 مارس 1794 - 24 مه 1872) یک نقاش آلمانی بود و عمدتا کارهایش از موضوعات کتاب مقدس است. در جوانی با نقاشان جنبش ناصری که سبک پر زرق و برق رنسانس را در هنر مذهبی احیا کردند ، ارتباط برقرار کرد. وی را بخاطر تصاویر گسترده کتاب مقدس و طراحی هایش برای شیشه رنگی پنجره های کلیساهای جامع به یاد آورده می شود.
در زیر تصویری از جشن بلشصر را که شنور آن را روی چوب در سال 1860 حکاکی کرده است را مشاهده می کنید.
موسیقی
1- جشن بلشصر از ژان سیبلیوس آهنگساز و نوازنده ویولن فنلاندی (8December 1865 – 20 September 1957)
در ابتدا ممکن است ارتباط بین ژان سیبلیوس و تئاتر تعجب آور باشد. سیبلیوس در درجه اول به عنوان سمفونیست شناخته می شود. اما در حقیقت تعداد قابل توجهی از آثار تئاتری اش در کنار سمفونی ها ، پوئم سمفونیکها و موسیقی آوازی، قسمت اساسی آثار او را تشکیل می دهند. بسیاری از آثار مشهور مانند فنلاندیا ، مجموعه کارلیا و والس تریست در اصل در یک زمینه تئاتری ساخته شده اند. سیبلیوس اغلب کارهای استفاده شده در تئاتر خود را به صورت سوئیتهای ارکسترال یا قطعات جداگانه برای استفاده کنسرت بازسازی کرد. نمایشنامه جشن بلشصر توسط نویسنده فنلاندی (سوئدی زبان) هالمار پروکوپه (1868–1927) در سال 1905 اجرا شد که براساس داستان عهد عتیق (دانیل باب 5) از جشن پادشاه بلشصر است.
جشن بلشصر در تئاتری در هلسینکی ، 1914
سیبلیوس در حالی که روی سومین سمفونی خود کار می کرد در پاییز 1906 موسیقی جشن Belshazzar’s ساخت. برای ارکستری شامل فلوت ، دو کلارینت ، دو هورن ، سازهای کوبه ای و سازهای زهی نت نویسی کرد.
سیبلیوس نتهای نمایشی را جشن بلشصر برای تهیه یک کار ارکسترال جدا در سال 1907 بازبینی و منتشر کرد. این مجموعه ارکسترال دارای چهار موومان است: بدرقه شرقی ، موسیقی شبانه ، تنهایی (نسخه سازی از آواز دختر یهودی در نسخه تئاتر) و رقص خدرا (ترکیب رقص زندگی و رقص مرگ). سه قسمت از موسیقی اصلی از مجموعه حذف شدند. این قطعه به صورت چهار قطعه به هم چسبیده در موسیقی متن این پست قرار داده شده است.
اما خلاصه ای از نمایشنامه:
نمایش در بابل آغاز می شود. در مرکز میدان شهر بتی قرار دارد که همه باید به آن تعظیم کنند. پادشاه مشاوری یهودی به نام الیزر (Eliezer) دارد. یک زن جوان یهودی به نام لشانا (Leschanah)، تصمیم به کشتن پادشاه بلشصر گرفته است. پیامبر یهودی بن اونی (ben oni) بدون تعظیم از کنار بت عبور می کند و دستگیر می شود. همچنین دختر کنیز مورد علاقه بلشصر ، "خدرا" (Khadra) رقصنده حضور دارد ، که عاشق پیامبر است و او را حتی برای یک شب می خواهد. ظاهر او را تحسین می کند و می خواهد او را ببوسد ، اما بن اونی از پذیرش بوسه او خودداری می کند. بلشصر با موکب حامل بتها می آید. نوازندگان (ترومبون ها ، ترومپتها ، چنگ ها ، عودها و انواع سازهای زهی) بخشی از حرکت دست جمعی هستند.
در کاخ ، لشانا عصای پادشاه را می گیرد و خواستار کشته شدن رقیب خود خدرا می شود. بلشصر نمی تواند این دستور را رد کند و موافقت می کند که خدرا آخرین بار برای او برقصد و جشنی را برگزار می کند. در این جشن ، خدرا رقص زندگی را روی گل های رز و پوستهای ببر اجرا می کند. در موسیقی صحنه سیبلیوس یک تعامل جذاب بین فلوت و کلارینت وجود دارد. خدرا می خواهد جرعه ای از لیوان دزدیده شده از معبد اورشلیم را بنوشد. بلشصر درخواست خدرا را برای نوشیدن از جام مقدس حضرت موسی اجابت می کند.
خدرا با نوشیدن از لیوان ، با اجرای رقص مرگ قدردانی می کند. بلشصر شیفته خدرا است. خدرا جعبه ای را باز می کند ، که از آن یک کبرا براق و خزنده بیرون می آید. او مار را به دور گردن خود می پیچد و با آن آهسته می رقصد. در هنگام رقص ، مار بیدار می شود و سینه او را گاز می گیرد. کلارینت تمی کروماتیک و سینوسی را اجرا می کند. نحوه استفاده از صدای کلارینت در روش سیبلیوس برای نوشتن موسیقی "مار مانند" است. ملودی کلارینت با پیتزیکاتو سازهای زهی همراه است.
در قسمتی دیگر لشانا به دیدار بلشصر می رود و می فهمد که دیگر او را دوست ندارد. بلشصر یادآوری می کند که خدرا چقدر خوب رقصیده است و می خواهد برود و جسد او را ببیند ، اما لشانا مانع او می شود. صداهای رقص زندگی با صدای رقص مرگ جایگزین می شود و لشانا با خنجر بلشصر را می کشد. لشانا فاش می کند که یهودیان در پشت ترور قرار دارند. الیزر مشاور یهودی بلشصر اظهار میدارد كه لشانا به تنهایی مسئول این امر بوده. او خنجر را از سینه بلشصر می گیرد و لشانا را با آن می کشد"
2- ویلیام والتون
جشن بلشزار یک کانتات توسط آهنگساز انگلیسی ویلیام والتون (29 مارس 1902 – 8 مارس 1983) است. اولین بار در جشنواره لیدز در 8 اکتبر 1931 ، با دنیس نوبل (باریتون) ، ارکستر سمفونیک لندن و گروه کر جشنواره لیدز ، به رهبری مالکوم سارجنت اجرا شد.
این کانتات در ده قسمت مجزا است که به طور مداوم پخش می شود. پس از یک مقدمه کوتاه ، گروه کر و باریتون از میهن خود آواز می خوانند و با عصبانیت، تلخی خود را نسبت به اسیرکنندگانشان ابراز می کنند و سپس عصبانیت را از بی حرمتی های پادشاه ، و یک بخش پرشور از راهپیمایی که شاه و دربار او را در حال ستایش خدایان خودشان هستند ، ادامه می یابد. مردم آزادی خود را با آوازی شادی آور جشن می گیرند که با نوحه سرایی برای سقوط یک شهر بزرگ قطع می شود.
این اثر مذهبی را می توانید در یوتیوب مشاهده کنید.
https://www.youtube.com/watch?v=uBQm...
فیلم
تعصب (Intolerance 1916)
تعصب یک فیلم صامت حماسی به کارگردانی دی. دبلیو. گریفیث ساخته شده در سال 1916 است.
به عنوان یكی از تأثیرگذارترین فیلمهای دوران صامت (هرچند در آن زمان با بازخوردهای مختلفی روبرو شد) ، حماسه سه ساعت و نیم چهار داستانی موازی و متقاطع را روایت می کند كه هر كدام چندین قرن از هم فاصله دارند:
1- یک ملودرام معاصر از جنایت و رستگاری
2- یک داستان یهودی: مأموریت و مرگ مسیح
3- یک داستان فرانسوی: وقایع پیرامون کشتار روز کشتار سنبارتلِمیدر سال 1572
4- در نهایت یک داستان بابلی: سقوط امپراتوری بابل به دست ایرانیان در 539 قبل از میلاد
در این بررسی فقط به قسمت داستان باستانی این فیلم می پردازیم.
تعصب کار عظیمی بود که شامل مجموعه های باستانی ، لباس های مجلل و بیش از 3000 سیاهی لشگر بود. مجموعه های از بابل با دیوارهای 91 متر و همچنین خیابان های یهودیه و فرانسه قرون وسطایی به نمایش درآمد. گزارش شده است که به سیاهی لشگرها 12000 دلار در روز پرداخت شده است (معادل 282،000 دلار در سال 2019).
کل هزینه تولید "تعصب" نزدیک به 2 میلیون دلار از جمله 250،000 دلار فقط برای مراسم جشن بلشصر گزارش شده است. مبلغی نجومی در سال 1916 ، البته طبق گزارشی هزینه دقیقتر 385،906.77 دلار (معادل 9،067،000 دلار در سال 2019) بوده است. یک سوم بودجه به ساخت بخشهای بابلی فیلم اختصاص یافت.
گریفیث بیشتر فیلم را تأمین مالی کرد و البته بابت هزینه ها تا مدتها دچار مشکلات مالی بود.
تعصب با استقبال پرشور منتقدان سینما در بدو اکران مواجه شد اما به لحاظ تجاری شکست خورد با اینحال بعدها محبوبیت یافت. تئودور هاف ، یکی از برجسته ترین منتقدان سینمایی نیمه اول قرن 20 ، معتقد بود که این تنها فیلم متحرکی است که ارزش دارد جایی را در کنار سمفونی شماره 5 بتهوون ، نقاشی های سقف کلیسای سیستین میکل آنژ و غیره به عنوان یک اثر هنری دریافت کند.
در سال 1989 ، توسط کتابخانه کنگره به عنوان "از نظر فرهنگی ، تاریخی یا زیبایی شناختی قابل توجه" ، یعنی اولین سال رای گیری ، برای نگهداری در فهرست ثبت ملی فیلم ایالات متحده انتخاب شد. در سال 2007 ، تعصب توسط (10th Anniversary Edition) به عنوان چهل و نهمین فیلم برتر آمریکایی در تمام دوران ها قرار داد. این فیلم همچنین دارای رتبه 97٪ تأیید در سایت Rotten Tomatoes است.
منتقد آرموند وایت ، تعصب را بزرگترین فیلمی که تاکنون ساخته شده می داند و البته منتقدان دیگری مثل دیوید تامسون که استدلال کرد:
قالب متقاطع و خسته کننده است ...
گزارش شده است که این فیلم بمبی در گیشه بوده است ، اما این افسانه ای است و تقریباً 1 میلیون دلار برای حامیان خود درآمد کسب کرد ، عملکردی قابل احترام و ولی برای جبران بودجه آن کافی نبود.
قسمتی از جشن و دکورها و سازه های آن را می توانید در لینک زیر تماشا کنید.
لینک ویدئویی - حجم 16 مگ
اما درباره قسمت حمله کوروش نوع نگاه به تاریخ گریفیث درباره ایرانیها، دقیق نبوده است که با نگاهی به منشور کوروش می توانیم اشتباهات تاریخی گریفیث را متوجه شویم. در این فیلم پادشاه بلشصر را یک فرد خوشگذران و عاشق پیشه نشان می دهد که در حال خوشگذرانی است و یک بار حمله کوروش را بواسطه دیوارهای بلند شهر دفع می کند اما بار دوم به واسطه خیانت "مردوک" بزرگ معبد بابل شکست خورده و خود و ملکه اش خودکشی می کنند.
در تصویر بلشصر سمت چپ و مردوک در سمت راست است. اما نگاه گریفیث نسبت کوروش جاه طلب و خشن است. همانطور که در این نوشته های فیلم می توانید تفکر سازنده اش را ببینیم.
در فیلم صحنه های مرتبط با لشگر کوروش را عده ای بربر و وحشی و خشن نشان داده می شود.
در این فیلم موضوع یهودیان به صورت واضح نشان داده نمی شود و البته مسائل مرتبط با داستان دانیال نبی هم وجود ندارد و سعی کرده است از دید تاریخی به قضیه نگاه کند با اینحال به نظر بهترین مستندات تاریخی لوح های گلی است که در منشور کوروش این جنگ بدون خونریزی توضیح داده شده است و نگاه گریفیث به ایرانیان مانند نام فیلمش متعصبانه است.
در لینک زیر می توانید فیلم تعصب را که حدود سه ساعت و 30 دقیقه است را تماشا کنید
لینک فیلم در یوتیوب
یک نقد کوتاه هم شبکه خبر درباره این فیلم داشته است.
لینک نقد
در انتها کارهای متعددی از این جشن در حوزه های مختلف کار شده است که بعضی از معروفترین کار را در اینجا بررسی کردم. این کار خلاصه یک کار کاملتر بود اما در حد یک پست خلاصه و ارائه شد.