مطلب ارسالی کاربران
سوپر لیگ چگونه سوپریست؟ (قسمت اول)
میدانید ترکیب لیگهای امروزی با همه ی تنوع کیفی به لحاظ فنی ، تشکیلاتی و مالی و تنوع کمی از نظر تعداد هوادار و کسب عناوین رنگارنگ تیمی و فردی که
مجموعاٌ بافت هویتی متنوعی را به لیگها بخشیده و ضمن اشتراکات بسیاری که مجموعه ی تیمهای آن لیگ در گستره ی یک جغرافیای دارای هویت تاریخی و اقلیمی دارند
تمایزات مشخص و واضحی هم به کل بافت هویتی این لیگها میبخشد ،محصول کدام شرایط و اتفاقات است؟
در آغاز پیدایش تمامی این لیگها ،تیمهایی باخصیصه های بارز محلی اعم از اصرار بر استفاده از بازیکنان و کادر بومی ، حامیانی مالی و معنوی از همان خطه و بر اساس
شور و هیجانی که به واسطه ظهور جهانپدیده ی توپ گرد در جوانان همان منطقه ایجاد شده بود شکل گرفت که عمدتاٌ هم در گستره ی شهرهای کوچک شاهد بروز چنین جریانی بودیم
و در نقطه ی مقابل تعدادی از این تیمها شرایط شکل گیری متفاوتی را تجربه میکردند. آنها که بیشتر در شهرهای صنعتی بزرگ و دارای جمعیت کارگری گسترده تر
در حال ظهور بودند به واسطه ی تنوع قومیتی و فرهنگی نیروهای کار ارزان با نگاهی غیر محلی تر به این پدیده نگاه میکردند و هیچ اصراری بر استفاده از بازیکنان و کادر بومی نداشتند
و در عین حال به واسطه تعاملات گسترده با سایر بنگاه های اقتصادی بزرگ در گستره بیرونی جغرافیای خود قادر به جذب حمایت های مالی بیشتری نیز بودند تا جایی
که این مسئله در خصوص تامین کارگران پا به توپ این تیمها یا به قول معروفتر ، بازیکنان فوتبال تیمشان هم صدق میکرد.با انجام اولین دوره های مسابقات لیگ و درست در زمانی که
قدرت ساختاری و تشکیلاتی تیمهای بزرگتر و دارای سرمایه های فربه تر ،توانست عناوین برتر را به سمت آنان روانه کند و همه گیری تب فوتبال هم بر اعتبار آنان در نظر تمامی
علاقه مندان دنیای توپ گرد می افزود و در هنگامه توجهات ویژه به بازیکنان ویژه تر به لحاظ فنی و سایر خصیصه های ظاهری ، این تیمها خواهان این شدند که با گسترش قدرت،سرمایه
و حوزه نفوذ خود در تشکیلات ساختاری لیگ ها ، تمامی عناوین را در جمع کوچکتر خود حفظ کنند تا جایی که حتی مانع شکل گیری تیمهایی در حد و اندازه های مختصاتی خود می شدند
تا حوزه ی امپراطوریشان از گزند کوچکتر شدن و تقسیم عناوین با قدرتهای جدید در امان باشد.
حال با بدست آوردن عناوین بیشتر آرام آرام ، همگان بر شخصیت برنده ی آنان اذعان داشتند و تیمهای محلی تر و کوچکتر هم با وجود لشگر طرفداران مخصوص خود که با نگاهی از منظر
هویت محلی خودشان در قامت طرفدارانی دو آتشه ظاهر میشدند هواداران خود را با تیمهای رده بالای لیگ شریک میشدند و خود به جایگاه همیشه پایینترشان در لیگ معترف و در عین حال
دلخوش بودند. اهدافشان را در افقهای کوتاهتری جستجو میکردند و به جد میخواستند تا از غرورشان در هنگامه ی نبرد با قدرت های تراز اول به تمامی دفاع کنند و با کسب نتیجه ای
آبرومندانه ،حتی در حد شکستی با نتیجه ی نزدیک، توانمندیهای خود را در معرض دید هواداران دیگر تیمها قرار دهند و استعداد هایشان را به تماشا بگذارند. آنها دیگر میدانستند که میتوانند
ستارگانی را هم به آینده ی آسمان لیگشان هدیه کنند. این آمال و آرزو ها به برکت وجود لیگی شکل میگرفت که این فرصت را با وجود همه ی نابرابریهایی که شرحشان گذشت
در اختیار کسانی میگذاشت که همه ی نقصان ها و ناهمگونیها را در قاموس تقدیری ازلی ابدی تاب می آوردند تا لحظه ی موعود فرا رسد. انگیزه هایی که تمامی این ناهمسانی ها را به هیئت
پلکانی زرین ، فریبنده و با صلابت در می آورد تا با بالا رفتن از آن آسمان را بوسه زنند و اینچنین ، فریادهای هوارداران خود را به گوش آسمان برسانند.
همین عطش بی انتها برای موفقیت بود که ورزشگاهها را به صورت دیگی جوشان در می آورد و تنور مسابقات را گرم میکرد و از همین رهگذر هم هواداران تیمها غرور
زخم خورده شان را ترمیم میکردند و از گذر موفقیت تیمهایشان با هر شکل و شمایلی ،سر به آسمان میساییدند.
ستاره ها چشمک میزدند و خاموش میشدند. هواداران از لحظه های قدرتنمایی ستارگانشان حماسه میساختند و قدرتمندان هم در باد قدرت و ثروتهای پیامد آن فربه تر از قبل میشدند اما
نمیخواستند از قلمرو قدرت بیرون بیایند و امپراطوری دیگری تشکیل دهند. بازارشان گرم بود و هر ستاره ای را که رصد میکردند با حمایت دلالان و قدرت مالی که داشتند به تیمشان
می آوردند و قتی هم که با حمایت قانون از قدرت نقل و انتقال نامحدود در جذب بازیکنان غیر محلی (قانون بوسمن) برخوردار شدند با عطش بیشتری دست به خالی کردن تیمهای
مستعد تر زدند اما تا اینجای کار ،هم دیگ جوشان هیجانات ما هواداران به تمامی در حال جوشیدن بود ، هم رقیبان کوچک به جایگاهشان رازی بودند و از گذر فروش استعدادهای در آستانه ی
بزرگی شان به حیاتشان ادامه میدادند و گهگاه در نبردهای بزرگشان که برای ما بر روی کاغذ بزرگ نبود و حتی کسالتبار هم به نظر میرسید و تنها به اعتبار تیمهای بزرگ محبوبمان به
تماشایشان مینشستیم، معجزه یا شگفتی رقم میزدند و دمقمان میکردند و دشمن شاد ، تا آنجا که امید قهرمانی هم در دلشان جوانه میزد و هم بزرگان در سایه ی بزرگیشان در هنگامه ی نبرد های رو در رو از فرط هیجان به آسمان پرتابمان
میکردند و درست اینجا بود که در میافتیم که جمع آوری امتیازات در نبردهای کوچک و کم اهمیتشان که با تحمل و انتظار ما تا لحظه ی در رسیدن نبردهای بزرگ همراه بود چه التهابی را در لحظه
تجربه ی دیداری آن نبردها نصیبمان میساخت. لیگهای موازی بین لیگی هم که هیجانش گهگاه از لیگهای منطقه ای بیشتر بود و همچون داستانهای نبردهای
قهرمانان (شما بخوانید لیگ قهرمانان) پر از کشاکش و جذابیت بود ، همین داستان را داشتند . نهاد های موازی هم که با اهدافی فرا منطقه ای و با حمایت ازتوسعه ی بدون مرز فوتبال در
تمام عالم هستی که بیشتر به شعار میماند ، با قوانینی دست و پاگیر ، هم برای بزرگان ، هم برای کوچکتر ها ، هم برای فوتبال و هیجانات و طرفداران سینه چاکش
و شاید ،هم برای دلالان سیری ناپذیر (مینو رایولا را به یاد بیاورید) به فسادی به تمامی بزرگ در غلتیدند و کمتر و نه همیشه آبی ازشان گرم نمیشد تا جایی که بعضی اوقات دلالان زالو صفت به آیینه ی
تمام نمای مظلومیت بدل شدند ( وا حیرتا) اما...
فوتبال بر قرار بود و ما هم بودیم تا همان نیمه شب حیرت انگیز... ای وای
نه نمیخواهم مرثیه سرایی کنم
پس همراهم باشید