در طول ۵۰۰۰ سال گذشته سیاره ما تحت یک سیستم بسته bi_wave یا دو موجی عمل میکرده است. سیستم بسته به معنی این که سیاره به یک منبع محدود انرژی دسترسی داشته . به دلیل همین سیستم بسته و منبع انرژی محدود، دزدی انرژی از انسانها و روابط انگلی در سیاره زمین بسیار افزایش پیدا کرد.
این عدم تعادل انرژتیک توسط کنترل کنندههای زمین، عامدانه برنامهریزی شد تا روابط ارگانیک بین الکترون و پروتون و نرخ اسپین آنها، تحریف شود. این کنترل کننده های زمین، انرژی حیاتی را از طریق « سرقت کد خلقت» و معماری غیر ارگانیک به وسیله هندسه دو قطبی
Vesica Pisces مهار می کردند.
یکپارچه سازی قطبیتها:
اصول هندسه وسیکا پایسیس به شکل دو موجی یا دو قطبیست. همپوشانی فضای مشترک بین دو میدان قطبی به عنوان رحم کیهانی یا اصول مادرانه خلقت شناخته می شود. از این رحم کیهانیست که همه چیز خلق می شود، اصول هندسی و فرم ها و اشکال و اعداد. فرآیند یکپارچه سازی قطبیت ها در حقیقت ادغام دو قطب توسط قطبیت های متضاد به هدف جذب یکدیگر و ایجاد یکپارچگیست، و بازگشت قطب ها به حالت تعادل و وحدت سه گانه. در پروسه یکپارچه سازی، ما اصول مادرانه را در ماده matter و اصول پدرانه را در این الگو یا طرح ترمیم می کنیم. وحدت سه گانه در حقیقت پایه سمبلیک الوهیت ماست. تمامیت کیهان بر مبنای این اتحاد سه گانه است که واسطی برای بازگشت ما به تعادل انرژتیک و انتقال هندسه مقدس می باشد که باعث ایجاد تکامل روحی و اتصال به نور درون می شود.
تسلط بر کالبد درد و ایگوی منفی، انعکاس مستقیم سطح بلوغ روحیست. تنها راه ترمیم و شفای آسیب های احساسی که باعث ایجاد درد و رنج می شوند، شجاعت رویارویی با آنها بدون قضاوت است. و اینکه فرد باید ارزیابی صحیحی از واقعیت اطرافش داشته باشد، تا بتواند مفاهیم چرخه صعود و دینامیک فرابعدی دستورکار بیگانگان منفی و کنترل ذهن را درک کند. در این شرایط فرد می تواند بدون اینکه تحت تاثیر انرژی های منفی قرار بگیرد، در دنیای مادی زندگی کند. این مسیر بذرستاره ای و یکپارچه سازی قطبیست.
این معماری به سرقت رفته، در اختیار مکانیزم بیگانگان منفی قرار گرفت و این دو قطبی روی سیاره ما قفل شد، تا کد «تثلیث» یا اتحاد قطبیتها از دسترس خارج شود، این امر باعث بوجود آمدن الگوهای اسپین معکوس شد که آگاهی ما را در ابعاد مختلف دچار شکاف کرد.
اما اکنون زمان مهار هندسه وسیکا پایسیس رو به اتمام است و ما مشغول یادگیری این هستیم که چگونه « موج سه گانه » را از طریق ادغام انرژیهای مونث و مذکر خلق کنیم و به انرژیهای میدان منبع دست پیدا کنیم.
از فوریه ۲۰۰۹ « زوجهای بذر ستاره ای» مکلف شده اند تا در پیشرفت معماری میدان سیاره کمک کنند تا میدان دوقطبی مهار وسیکا پایسیس را منحل کرده و برنامه شبکه معکوس سازیه نفیلیم که مقر آن در پادشاهی متحده انگلستان است، منحل شود. در واقع استفاده این ساختارها روی سیاره برای جمع آوری و سیفون کردن و انتقال انرژی حیاتی و جنسی از انسانها و ارتقای برده داری و بدبختی جنسی بوده است. برای فائق آمدن بر این تحریف قطبیتی افراطی، این « زوج های بذر ستاره ای» سکویی می سازند برای خلق «میدان موج سه گانه» که اجازه میدهد وحدت تانتریک قلبی، حقیقتا اتفاق بیفتد. مکاشفه مستتر در این « ازدواجهای مقدس» شگفت انگیز است، زیرا از جنبه ها و ابعاد مختلفی به فرآیند صعود کمک می کند.
ساخت موج سه گانه وسیکا پایسیس:
الگوی ۱۲:۱۲، معماری « الکتریکی اسپین ساعتگرد مردانه افقی ارگانیک» است که بایستی با معماری «مغناطیسی زنانه پادساعتگرد عمودی» ادغام شود.
این ساختار عمودی زنانه، سیزدهمین مدار بیولوژیک است که فرکانس «کمان مادر» شناخته می شود.
« شبکه افقی مردانه، مرکزش در ایران و آبادان است که کنترل و دستکاری آن باعث ایجاد مردسالاری شده و مرکز شبکه عمودی زنانه در فرانسه است که کنترل و دستکاریش باعث سرقت انرژیهای جنسی است».
ماتریکس مایکل قبلا با ساختار پایه ۱۱:۱۱ اسپین داشت و همچنین ۱۰:۱۰ معکوس، که این ساختار در ادغام میان الکترون و پروتون تداخل ایجاد می کرد و اجازه نمی داد انرژی مردانه و زنانه روی زمین به وحدت برسند.
کنترل کنندگان زمین از این عدم تعادل میان نرخ اسپین الکترون و پروتون از طریق معماری غیر ارگانیک ( هندسه دوقطبی وسیکا پایسیس) بهره گرفتند.
این معکوس سازی الگوهای اسپین و ایجاد الگوهای شکاف به طور دائم آگاهی ما را قطعه قطعه کردند. این شکاف جنسیتی مربوط به برنامه های بیچارگی جنسی sexual misery و شبکه معکوس سازی نفیلیم است که در میدان زمین قرار داده شده اند تا نژاد بشر را به لحاظ ژنتیکی تغییر دهند.
از آنجا که کد منبع یک « موج ترینیتی یا سه گانه » است و از طریق وحدت قطبیتها در دسترس قرار می گیرد، یعنی ادغام انرژیهای زنانه و مردانه، اتصال ما به منبع توسط « سرکوب پیوند مقدس زن و مرد» تعطیل شده است.
پیوند مقدس، حق ذاتی و الهی ماست و این معماری ارگانیک حالا دارد به سیاره و نژاد ما باز می گردد که به آن Hieros Gamos می گویند.
کریستالا، نامی است که به دوازده میدان مرکابای دوجنسی پایه کریستوس سوفیا اطلاق می شود که دستورالعمل همه میادین مرکابا در تمامی خطوط زمانی و تراکمها در تمام دنیاها را تشکیل میدهد.
اسپیرال مرکابای بعددوازدهمی، در واقع اصل کریستالای مذکر است که در میادین خارجی توسط اسپیرال اصلی کریستالای مونث درونی، تولید می شود. که این اصل توسط «کمان مادر مقدس» به رنگ آکوامارین در دروازه سیزدهم تولید می شود. این دروازه، پرتال آکوا است که پنجره نوترونی را باز می کند و دریچه ای است به سوی هفت قلمروی بالاتر از طریق آندرومدا.
ساختار میدان مورفوژنتیک معماری ریاضی سیاره، به شکلی کدگذاری شده تا بتواند کاملا فرکانس ستاره کریستال ( Christ) را روی زمین لنگر کند و اسپیرال کریستالی یا جریان های انرژی حیاتی آن را به مغز سیاره یا لوگوس سیاره وارد کند.
این مسئله از طریق شبکه های انرژی ای انجام میشود که مستقیما با آگاهیهای برتری روی زمین متصل هستند، مثل بذرهای ستاره ای و ایندیگوهایی که ماموریت آنها بازسازی و بازکدگذاری شبکه آسیب دیده سیاره است. این شبکه اساسا به عنوان سیستم اعصاب مرکزی و مغز زمین عمل می کند.
در حال حاضر و با اتمام چرخه قبلی و وارد شدن به چرخه جدید ( چرخه صعود)، سیاره زمین و انسانها با دسترسی به آگاهی ستاره کریستالی، در حال تکامل آگاهی هستند، که این پروسه با بازسازی ساختار موج سه گانه کرایست یا کریستال از طریق ارواح برتر انجام میشود.
دروازه ای وجود دارد به نام دروازه سیزدهم که مربوط به کمان مادر است.
ستون سیزدهم یا دروازه ترنس هارمونیک.
انرژی این کمان مادر یک اشعه با فرکانس آکوامارین است.
انرژی کمان مادر اساسا یک کیفیت مغناطیسی است که به هسته زمین وصل میشود و زمین را غرق در فرکانس اشعه آکوا می کند (انرژی مونث مغناطیسی است و انرژی مذکر الکتریکی)
بذرهای ستارهای در حال ایجاد سوراخی در شبکه محدود کننده فرکانسی هستند تا اشعه کمان مادر به زمین وارد شود.
و باعث میشود میدانهای پلاسمای نوری وارد زمین شوند، پلاسمایی که مربوط به خورشید آکوالاین است.
از طریق هسته پروتونی مادر ( یا تخم کیهانی) و خورشید آکوالاین است که خلقت میتواند خودش را ترمیم کند و به طرح و نقشه اصلی خودش برسد.
از طریق کمان مادر است که میشود فرق بین انرژیهای معکوس شده و قلابی مادر را از انرژی حقیقی مادرانه تشخیص داد و از طریق کمان مادر است که زمین میتواند به نور پلاسمای مایع و اتصال به هسته آندرومدا دسترسی داشته باشد.
سه موج اصلی وجود دارد:
کمان مادر
کمان پدر
و اشعه طلایی کریستوس ( یا همان آگاهی کرایست)
میدان نقطه صفر:
میدان ماتریکس نقطه صفر، منبع پیدایش. نقطه مرکزی وحدت در دنیای ما خودش را از طریق سه گانه کیهانی، به عنوان اشعه های موسس سه گانه ابعاد ۱۳، ۱۴ و ۱۵ ( کمان مادر، کمان پدر، اشعه کریستوس) به هدف خلق منشور چند بعدی زندگی در سراسر میدان های فضا-زمان جهانی، منعکس می کند. منبع میدان نقطه صفر در حقیقت منبع انرژی نامحدود خالق دنیای ماست که این انرژی در درون همه مخلوقات وجود دارد.
عشق نیرویست که در حال ساطع شدن، قوی شدن و اتحاد است و به شکل یک نیروی اسپیرالی ( گردباد حلزونی شکل ) از نقطه مرکزی وحدت، نقطه صفر، ساطع می شود. نیروی عشق به شکل طبیعی خودش را با میدان نقطه صفر هماهنگ می کند، قلب وحدت یافته کیهان. نبود عشق، که به معنی نفرت است، یک نیروی تجزیه کننده، جدا کننده و ضعیف کننده است، که نور و انرژی را از نقطه مرکزی وحدت جذب می کند. هرچه نبود عشق بیشتر شود، نور کمتر می شود تا جاییکه تاریکی از طریق فرآیند قطعه قطعه سازی در لایه ها و تراکم های مختلف تجلی پیدا می کند.
اشعه آکوا:
سیستم بیو- مداری دروازه سیزدهم متصل شده و در مدار قرار دارد و توسط گروه کوچکی از اساتید صعود کرده کیهانی که می توانند یک یا چند تا از سطوح کدگزاری اشعه آبی/اشعه آکوا را نگه دارند، لنگر شده است. اینها در واقع نگهدارندگان اشعه آبی آکوامارین هستند و آنهایی که مربوط به گروه اول هستند، تعداد کمی روی زمین تناسخ کرده اند. ایندیگوهایی با ظرفیت های کدگذاری ژنتیکی به مدار متصل شده تا به نگهدارنده و یا رابط این اشعه آکوا تبدیل شوند، تا به شکل مداوم شارش این انرژی را به میدان سیاره ای و هسته زمین تثبیت کنند.
این در واقع باز شدن و اتصال دروازه سیزدهم به هسته آندرومدا برای دسترسی به کالبد ستاره ای اصلی مادر زمین است. در واقع همراستایی هسته درونی با هسته درونی کالبد مادر زمین در آندرومداست که در آنجا میدان پلاسمای مایع فرابنفش توسط کریستال در خورشید آکوالاین تولید می شود.
این فرآیند بازکدگذاری میدان ایندیگوی 6D یک پروژه عظیم است که با تنش و درگیری اصلی برسر شبکه انرژی اصلی زمین در دسامبر ۲۰۰۹ آغاز شد. تعداد کمی از بذرهای ستارهای ( داوطلب شدند برای شرکت در این پروژه) در حال بررسی این موضوع هستند که چگونه می توان هارمونیک 6D ایندیگو را توسط اشعه کمان مادر بازکدگذاری کرد که ما را به سمت خورشید آکوالاین هدایت می کند تا بر نابهنجاری های موجود در میدان آگاهی6D مثل مهر ۶۶۶ فائق آییم.
مهر معبد یا ایمپلنت 666
به این نوع از گرفتگی یا قرنطینه مهر ۶۶۶ گفته میشود که یک سد ژنتیکی در لایه های فرکانسی بعد ششم و درون اشعه بعد ششمی ایندیگو و مناد اشعه بنفش بعد هفتمی یا کالبدهای فرا روحی( oversoul) و چاکرای تاجی که بالهای ما را تشکیل میدهد، قرار می دهد. در ابتدای یکپارچه سازی سطح منادیک، این ایمپلنت ۶۶۶ میتواند از درون بدن نوری برداشته شود.
کمان مادر:
محافظان این جنبه از انرژی اشعه آکوامارین مادر را یک نیروی مغناطیسی می دانند که در هسته زمین نیرو می گیرد ( از طریق سطوح ساختار مرکابای کوادرای 9D که جدیدا متصل شده است- کمان مادر…..
درک این مسئله شبیه این است که بفهمیم یک سوراخ در شبکه فرکانسی کنترل ذهن ایجاد کرده ایم و به کمان مادر، به Aqua Rayand، و به خورشید آکوالاین از طریق هسته آندرومدا وصل می شویم. از طریق بذر فوتونی کامل مادر ( یا تخم کیهانی) و دسترسی توسط خورشید آکوالاین است که خلقت می تواند خودش را به شکل طرح الهی اصلی ترمیم کند. از طریق کمان مادر ما قادر میشویم به میدان های آرورا، خورشید آکوالاین و همچنین اشعه های پلاسمای هفت خورشید مقدس که نور درخشنده مایع کریستال هستند، و هفت فرکانس کریستال صوت که ما را شفا می دهند، دسترسی داشته باشیم.
آکوافریون:
وقتی دروازه سیزدهم کمان مادر در هسته زمین فعال می شود، دروازه داخلی که به آندرومدا متصل است، از طریق هسته کریستال زمین باز می شود. پروژکتورهای هسته کریستال أین نژادهای کریستالی به نام آکوافریون یا خطوط آکواری نامیده می شوند.
خورشید آکوالاین:
کالبد سیاره ای زمین توسط ساختارهای چندگانه ای در بر گرفته شده است که شامل پنج لایه کره خلقت هستند؛
سیاره ای، منظومه ای، کهکشانی، جهانی و کیهانی.
محافظان آگاهی ستاره کریستالی، امواج پلاسما را به داخل همه لایه های ساختار زمین به جریان انداخته اند تا فرکانس را بالا ببرنند، و کاملا جریان پلاسما را که از امواج کهکشانی نور خورشیدی می آیند، لنگر کنند.
نیروهای محافظ، نور پلاسمای خورشیدی را از خورشید سیریوس B دریافت کرده، سپس آن را به اولین لایه های انرژی شفا دهنده آکوالاین به سمت زمین انتقال می دهند. این اقدام برای اینست که ما بتوانیم نور پلاسما را مستقیما از لایه زمین دریافت و در سطح زمین منتقل کنیم.
قبل از اینکه این مسئله انجام شود، کارگزاران شبکه بذرستاره ای، زمین را ترک می کنند تا این فرکانس های کهکشانی را به کالبد زمین تزریق کنند، تا انسانها تدریجا بتوانند به این فرکانس وصل شوند. این اقدام موفقیت آمیز بوده است، و اکنون می توان با فرکانس های خورشید کهکشان از طریق لایه زمین متصل شد.
تزریق پلاسما به داخل هسته زمین انجام شده است، که شامل فرآیند شبکه کردن نور خورشیدی با فرکانسهای خورشید هسته زمین می شود، و اجازه می دهد بین این کالبدهای مختلف خورشیدی تعامل و اتصال برقرار شود.
خورشید داخلی مادر زمین:
این مسئله باعث فعال شدن فرکانس های خورشید داخل زمین شد، که هم اکنون به شکل اشعه های فرا بنفش و آبی امواج نوری پلاسمای مرتعش ظاهر می شود. ادغام نور اشعه آبی توسط هسته بعدپنجمی زمین موازی و اشعه بنفش از هسته بعدهفتم زمین موازی صورت می گیرد، این دو باهم باعث اتحاد نور آبی فرابنفش زمین با نور آبی فرابنفش خورشید کهکشان می شوند.
فرکانس خورشید کهکشان در حال انتقال است و تاکنون در حال لنگر شدن به هسته زمین، به تدریج با خورشید زمین ادغام و یکی می شود. نور پلاسما که از این ادغام و یکپارچگی در خورشیدهای کهکشانی تولید و منتقل می شود، از بالا می آید، در حالیکه خورشید زمین از پایین این نور را منتقل می کند.
و این یک مدار مخابراتی نور پلاسمای کهکشانی کامل ایجاد می کند که از زمین می آید، و فرکانس خورشید آکوالاین نامیده می شود.
همینطور که کمان مادر به شکل فزاینده ای بازمی گردد تا خلقت خود را بازیابی و احیا کند، تکنولوژی پیشرفته خالق که در معماری اشعه آبی ناحیه آرک قرار دارد، شبکه های انرژیک زمین را برای انتقال سطوح کدگذاری انرژی سوفیانیک الهه آماده می کند. فعالسازی های اخیر باعث گسترش طرح الهی کریستیک طبیعی به داخل نواحی شبکه شده اند، که قبلا جریان های معکوس را برای خطوط زمانی مصنوعی مورد استفاده قرار می دادند. تحت این شرایط، کلون ها، فرم های منفی، کپی های هیبرید بیگانه، و خطوط زمانی کاذب آنها کاملا نابود و تبدیل به واحدهای بسیار کوچک آگاهی می شوند و دوباره به میدان خالق مادر جذب می شوند. بسیاری از این شبکه های معکوس کننده که برای دزدی و جمع آوری انرژی مورد استفاده قرار می گرفته اند، همینطور که فعال سازی کد کمان مادر انجام می شود، غیر فعال می شوند، و معماری معکوس کننده دوموجی منحل می شود. با از کار افتادن سریع کدگذاری مردسالارانه در معماری سیاره، حافظه ها و ادراکات مربوط به اتفاقات پیش آمده برای انسان ها و آسیبهایی که از طرف برنامه دهی کنترل ذهن دستورکار بیگانگان منفی برای انسانها ایجاد شده است، به سطح می آید.
ماتریکس آرورا:
ماتریکس آرورا در واقع به معنی کالبد آروراست که در ورای پنجره نوترونی جهانی قرار دارد و به هسته جهان بعدی وصل است، هفت قلمروی بالاتر، یا قلمروهای خلقت در ابعاد بالاتر. آنها خانواده ستاره کریستال هستند، و عناصر آرورا را در پاسخ به درخواست آگاهی های سه گانه خالق به زمین می آورند، که به نام فرماندهی عنصری جدید زمین هم شناخته می شوند.
نقش آنها کار با عناصر جدید برای زمین جدید است. و کمک به بازکدگذاری کالبد فیزیکی انسان در سطوح اتمی و زیراتمی، به دلیل اینکه ترکیبات شیمیایی دی ان ای دارای یک ساختار پایه براساس عناصر است. کالبد فیزیکی ما یک کالبد عنصریست و از چهار عنصر تشکیل شده که می توانیم با استفاده از این چهار عنصر، چهار سطح شیمیایی را درک کنیم که دی ان ای را میسازند و شامل زمین/آتش/آب/هوا هستند. سرعت استحاله انرژی های کارمیک ناشی فرم های منفی (میازما) در کالبدهای انسانی ما به حد کافی نیست، که برای انتقال به فرمت های کمتر متراکم و برای مدیریت انرژی شتابدار نیاز است. و این دلیل اصلی حضور مقر آرورا در زمین و در خط زمانی صعود است. اکنون با کدگذاری مجدد ذرات پایه، و در سطح زیر اتمی، ذرات بدن ما تغییر می کنند و ما توسط این ساختارها و کدهای جدید، بروز رسانی می شویم تا بتوانیم با شرایط عنصری جدید هماهنگ شویم. این تغییرات در حقیقت تغییر ساختار فرم عنصری فیزیکی و شکل مونادیک کالبد ماست و بازگشت به نیروی حیاتی ارگانیک طرح الهیست، اصل روح انسان، ماتریکس سیلیکات دی ان ای ۱۲ رشته ای که همچنین با نام ساختار تجلی هسته شبکه درخت ۱۲ شاخه ای شناخته می شود. در این پروسه، کالبدهای ما از سطح کدگذاری بر پایه اتم کربن فراتر می روند.
Amoraea Flame
این نور وقتی فعال می شود که ما قادر باشیم سه لایه از ماتریکس روح را در یک کالبد سه گانه متصل کنیم و شروع به یکپارچه سازی مونادیک بکنیم. اشعه آمورا در حقیقت نور درونیست که در مرکز قلب بذر اتم ابدی در سیستم قلب بالاتر روشن می شود. این سیستم در چاکرای هشتم در غده تیموس قرار دارد.
آمورا در حقیقت فرکانس صوتیست، که به عنوان حمل کننده موج دروازه های اصلی عمل می کند. وقتیکه فرکانس صوت آمورا در درخت زندگی کیهانی جریان پیدا می کند، به کمان های مادر و پدر تقسیم می شود، کمان مادر در تراکم ما متجلی می شود، در حالیکه کمان پدر در ماتریکس زمان موازی لنگر می شود. وقتی هردو را متجلی کنیم، بر انرژی های والد کاذبی که در میدان آگاهی ما جریان دارند، غلبه می کنیم، و امواج ادغام شده اصول مونث و مذکر واقعی را لنگر می کنیم، در حالیکه در زمین متجلی می شوند.
Override Pillar Gates
دروازه های اصلی به چارچوبهای موازی که کالبد زمین و سایر زمین های موازی را نگه داشته اند، متصل هستند، و آنها را به دنیاهای داخلی متصل می کنند، و به قطع اتصال از سیستم شبکه های معکوس کننده کمک می کنند، و تحت این شرایط این شبکه ها در کالبد زمین غیر فعال می شوند. وقتیکه نور آروما به ماتریکس زمان کیهانی ما متصل می شود، به دو اشعه جدید کمان تبدیل می شود، کمان مادر و کمان پدر، که ساختارهای انرژی والدین کاذب را حذف می کنند، ساختارهایی که توسط دستورکار بیگانگان منفی به عنوان تله های آگاهی و از طریق ایجاد واسط های دینی ایجاد شده اند و خودشان را بجای اصول مونث و مذکر اصلی جا زده اند، اما در حقیقت خدایان کاذب بیگانه هستند.
لیزا رنی
اتحاد نور
https://www.etehadenoor.com/?p=2122