شاید داستان لیونل و کیونل دوقلوهای گمشده برایتان غیرقابل باور باشد و باخود بگویید زاده ذهن نویسنده است ولی کاملا اشتباه میکنید.
در بخش قبل گفته بودیم که کیونل بخاطر شباهت عجیبش با لیونل ،غافل ازینکه برادرش است تصمیم گرفت در برنامه زنده ای در پاکستان شرکت کند که مجریان آن شبکه به خیال لیونل مسی به برادرش کیونل تجاوز کردند
تا اینکه کلیپ این عمل زشت به دست لیونل رسید و او که میدانست او برادر نحسش است از او بیش از بیش متنفر شد
کیونل بخت برگشته در حالی که نایی برای راه رفتن نداشت آن شب را بیهوش در خیابانی در شهر کراچی گذراند
صبح روز بعد لنگ لنگان به خانه بازگشت و در زد
مادر خوانده کیونل در را باز کرد و گفت چه شده پسرم شلوارت چرا پاره شده؟؟!!!!
کیونل زبانش به تته پته افتاد و گفت هیچی با دوستانم در فوتبال بودم که زمین خوردم و لباسم پاره شد غذا چه داریم؟
مادر خوانده اش با تعجب به او نگاه کرد و گفت دروغ نگو این پارگی بخاطر فوتبال نیست بگو چه شده؟؟
کیونل باز میخواست تفره برود که پدر خوانده پاکستانی اش از راه رسید و گفت :پسرم از کسی کتک خورده ای؟
کیونل که چشمانش پر از اشک شده بود ،صدای گریه اش بلند شد و گفت :آخر چرا من شبیه مسی هستم چرا مردم مرا اذیت میکنند
پدرش:کسی چیزی گفته؟
کیونل:دیشب تصمیم گرفتم به برنامه زنده کراچی تایمز بروم بخاطر شباهتم با مسی ولی آنها مرا آزار دادند طوری که تا صبح بیهوش شدم و نای حرف زدن نداشتم
پدرش که بغضش گرفته بود رو به همسرش کردو گفت:وقتش رسیده به او حقیقت را بگوییم ؛ پسرم واقعیت این است که ما پدرو مادر تو نیستیم و لیونل برادر واقعیت توست متاسفیم ولی ما توراخیلی دوست داریم.
کیونل گفت:چرا تا بحال چیزی نگفته اید؟ یعنی من برادر لیونل مسی مشهور هستم؟نه غیر قابل باور است نه؛
کیونل که سردرگم شده بود از خانه به بیرون رفت و با گریه خیابان ها را طی میکرد و با عصبانیتمیگفت:چرا تا بحال خانواده واقعیم دنبالم نبودند لعنت به آنها؛
کیونل که فهمیده بود بخاطر لیونل مورد تجاوز قرار گرفته ،عصبانیتش بیشتر شد و به بیرون از شهر رفت
در بیرون از شهر به غار تاریکی رسید که صداهای عجیبی به گوشش میرسید ،اوکه ناراحت و عصبی بود به غار رفت و در غار مشغول گریه کردن شد
کیونل که در عین حال باورش نمیشد برادر لیونل باشد از لیونل و خورخه و همسرش عصبانی و متنفر بود
او ۲ روز تمام را در غار سپری کرد؛بدون آب و غذا،در سکوت مطلق؛
ناگهان او که از بی حالی یک گوشه افتاده بود چند موجود عجیب را دید که به سمتش میایند ؛او با ترس و وحشت گفت:شما چی هستید دور شوید
اما آن موجودات به دور کیونل جمع شدند و اورا به شکل خود دراوردند
مسی که حالی نداشت به دستان و پاهایش نگاه کرد که بسیار زشت شده اند
بله او به هابیت تبدیل شد
کیونل باخود گفت:بخاطر لیونل و پدرومادرم چنین زندگی سختی داشته ام آنها حتی دنبال من نبودند،بخاطر آنها به من در برنامه زنده دست درازی شد و حالا بخاطر آنها به این غار آمدم که به هابیت تبدیل شوم ؟ از آنها انتقام میگیرم، لعنت به آنها(با گریه)
*تصویر گرفته شده از گریه مسی در غار