قسمت اول
قسمت دوم
قسمت سوم
10. لوییز انریکه (اسپانیا)
در آستانه آغاز مسابقات یورو زمانی که صحبت از مدعیان یورو می شد کمتر کسی شانس چندانی برای اسپانیای لوییز انریکه قائل بود ، اول به دلیل افول نسل فوتبال اسپانیا و دوم به دلیل بی تجربه بودن نسل جدید.
آغاز رقابت ها و عملکرد اسپانیا در دو بازی اول هم این فرضیه را تایید می کرد اما نکته ی ویژه ای که این اسپانیا داشت و پیشبینی ها را به هم ریخت پیشرفت بازی به بازی و روحیه ی جنگنده ای بود که به واسطه ی لوییز انریکه در تیم پدید آمده بود.
اولین نشانه از یک اسپانیای جذاب را در بازی سوم برابر کرواسی دیدیم که به مقتدرانه ترین شکل ممکن و با برتری 5 گله به سود اسپانیا به پایان رسید.
آنها پس از صعود از گروه به عنوان تیم اول باید به مصاف نایب قهرمان جهان کرواسی می رفتند و با وجود اشتباه مشترک پدری و اونای سیمون با ذهنیت درست به بازی برگشتند و 3_1 پیش افتادند اما با اشتباهات انریکه در تعویض کرواسی موفق به تساوی رساندن بازی شد، معمولا آن تیمی که در جریان بازی دست بالا را داشته و برتری را از دست داده به لحاظ ذهنی در وقت های اضافه و خصوصا پنالتی در جایگاه ضعف قرار می گیرد اما اسپانیای انریکه با حفظ ذهنیت خود و زدن 2 گل به کرواسی به 1/4 نهایی صعود کرد تا در این مرحله به مصاف سوییس شگفتی ساز برود، اسپانیا در این بازی عملکرد پایاپایی در برابر سوییس البته با بازی برتر در وقتهای اضافه که با درخشش زومر تساوی باقی ماند تا بازی به ضربات پنالتی بکشد و در نهایت درخشش اونای سیمن باعث صعود ماتادورها به نیمه نهایی یورو برسند.
بازی برابر ایتالیا بدون تردید بهترین بازی اسپانیا بود، بازی ای که نه تنها به لحاظ تاکتیکی اسپانیا لایق پیروزی بود بلکه انریکه موفق شد به طور کامل فلسفه ی فوتبالش را به تیم مانچینی دیکته کند و با استفاده از دنی اولمو در نقش فالس ناین توانست نظم دفاعی درخشان ایتالیا را بر هم بزند، هر چند که این بار ضربات پنالتی به سود ایتالیا بود و دستان دوناروما مانع صعود اسپانیا به فینال مسابقات شد.
در نهایت صعود و پیشروی برای نسل افول کرده و جوان اسپانیا تا نیمه نهایی شاهکار انریکه محسوب می شود و به هیچ وجه قابل چشم پوشی نیست.
9.مارچلو بیلسا (لیدز یونایتد)
بیلسای آرژانتینی از مهمترین مربیان مئلف 20 سال اخیر فوتبال جهان است که به واسطه ی خصوصیات اخلاقی خاصی که داشت و کار کردن با او را برای هر کسی سخت می کرد سابقه ی چندانی در کار کردن در تیم های بزرگ نداشت.
ورود مارچلو بیلسا به لیگ برتر باعث شد که سرانجام آن عده ای که به دلیل ناآشنایی با این مربی او را بولد شده میدانستند به ایرادات نظرات خود پی ببرند.
تا قبل از لیدز بیلسا تیم های تازه صعود کرده ی دیگری را هم در رتبه های بالای جدول دیده بودیم از شفیلد کریس وایدلر و برنلی شان دایچ تا وولورهمپتون نونو اسپریتو. اما لیدز بیلسا تفاوت بزرگی در شکل بازی با همه ی این تیم ها داشت. لیدز بیلسا بر خلاف همه ی تیم های بالا بازی ای به شدت جسورانه و هجومی ارائه میداد و هیچ اباهی از ریسک کردن در بازی های کلیدی نداشت.
اما جدای از این عملکرد فوق العاده و کسب رتبه ی هشتم 2 نکته ی دیگر هم هست که به واسطه ی آن باید به بیلسا کردیت داد.
اولین تفاوت بزرگ بیلسای قبل از لیدز و لیدز در عملکرد آنها در مقاطع پایانی فصل بود. تیم های بیلسا همیشه در هفته های آخر عملکرد بدی به جا میگذاشتند، مثلا مارسی بیلسا در نیم فصل در صدر جدول بود و در پایان فصل چهارم شد.
اما لیدز نه تنها در این فصل افت نکرد بلکه بسیار بهتر هم شد تا حدی که در 10 هفته ی پایانی لیگ بعد از لیورپول بهترین تیم لیگ برتر بودند.
دومین تفاوت در شیوه ی بازیشان در بعضی بازی های کلیدی مانند بازی با سیتی بود که بیلسا به شکل باورنکردنی ای به LOW BLOCK روی آورد که برای بیلسا اتفاق باورنکردنی ای بود.
در نهایت بیلسا با عملکردی شگفت انگیز توانایی های خود را به همگان ثابت کرد.
8. دیوید مویس (وستهم)
بگذارید همین ابتدا دلیل اینکه دیوید مویس را در این رتبه قرار دادم بگویم.
دیوید مویس زمانی به که به وستهم آمد به عنوان کسی شناخته می شد که دوران مربیگریش منسوخ شده و این حرف اشتباهی نبود، اما دیوید مویس با آپدیت کردن خود و ارائه ی یک فوتبال نسبتا مدرن و به شدت هجومی حتی بدون داشتن مهاجم نوک تخصصی وستهم را به سهمیه ی لیگ اروپا رساند.
زمانی که مویس جانشین پیگرینی شد آنها مدعی جدی سقوط بودند اما او با پیروزی های متوالی و کلیدی موفق به حفظ وستهم شد و در فصلی که گذشت به شکل فوق العاده ای آنها را به رتبه ی ششم رسید.
اما جدای از اینها آنها تیم به شدت هجومی ای بودند و 13 بازی با 3 یا بیشتر گل زده به ثبت رساندند!
هرچند انتظار افت عملکرد از وستهم این فصل را دارم اما نمی شود از بروز کردن ایده ها و عملکرد فوق العاده ی یمویس در فصلی که گذشت به سادگی عبور کرد.
7. آنتونیو کونته (اینتر میلان)
زمانی که می خواهیم عملکرد کونته در میلان را بررسی کنیم باید به نامسائد بودند شرایط و انتقادات بیش از حد هواداران اینتر توجه کنیم.
اینتر فصل سری آ را با نسخه ای بروز شده و به شدت متفاوت شروع کرد. یک 3412 که اریکسن در نقش شماره 10 ایفای نقش می کرد، اینتری که HIGH PRESS می کرد و لاین دفاعش را به شدت بالا آورده بود و حتی به مانند 352 کونته میخواست تاکتیک اورلپینگ سنتر بک را در تیمش اجرا کند و آن را به رواج برساند و به همین دلیل از کولاروف و دی آمبروزیو استفاده می کرد. این شرایط تا حدود هفته ی 12 13 و بازی 4 لیگ قهرمانان ادامه داشت اما کونته بعد از عملکرد نامطلوب ترکیب خود را به 352 کلاسیک خود تغییر داد اما در لیگ قهرمانان بعد از یک پیروزی در هفته ی پنجم با نمایشی افتضاح در هفته ی پایانی از گردونه ی رقابت ها کنار رفت که البته همین اتفاق از عوامل اصلی تغییر تیم کونته بود.
تیم کونته در آن مقتع چند مشکل اساسی داشت.
1. جا نیفتادن اشکرینیار در دفاع 3 نفره
2. عدم تطبیق اشرف با سیستم کونته و عملکرد ضعیف همه ی وینگ بک های چپ تیم.
3. نفر سوم خط هافبک در کنار بروزویچ و بارلا
4. اختلال در بازیسازی در زمان مارک شدن بروزویچ
ایرادات اول و دوم با گذر زمان حل شد اما همچنان مشکل سوم و چهارم باقی بود، البته تا زمان اضافه شدن اریکسن به ترکیب.
در اواسط ژانویه و در بازی برابر فیورنتینا بود که کونته اعلام کرد از اریکسن به عنوان رجیستا استفاده می کند و عملکرد نسبتا موفقش باعث شد تا کم کم به ترکیب وارد شود اما قطعا نقطه ی عطف او گل فوق العاده اش به ک=میلان بود که باعث شد مونته از او به عنوان یک متزالا بهره ببرد و این همزمان باعث حل مشکل سوم و چهارم شد و تکمیل هارمونی اسکواد اینتر فرمی فوق العاده را به وجود آورد که در نهایت به کسب 12 پیروزی متوالی و قهرمانی با 92 امتیاز شد.
اولین جام اینتر بعد از 10 سال و پایان فرمانروایی 9 ساله ی یوونتوس.
6. روبن آموریم ( اسپورتینگ لیسبون)
شاید اگر پیگیر جدی لیگ پرتغال نباشید و شرایط اسپورتینگ را دنبال نکرده باشید از حضور روبن آموریم در لیست حیرت کنید. اما حقیقت این است که آموریم 36 ساله در سومین سال دوران مربیگری خود نه تنها پس از 21 سال اسپورتینگ را به قهرمانی پرتغال رساند و به امپراطوری مشترک 20 ساله ی بنفیکا و پورتو پایان داد بلکه در 36 سالگی با ترکیب ضعیف تر اسپورتینگ نسبت به پورتو و بنفیکا یکی از بهترین تیم های 10 سال اخیر پرتغال را ساخت و با 85 امتیاز و بالاتر از پورتو به قهرمانی رسید.
آنها تا هفته ی 33 و ماقبل پایانی حتی بدون شکست بودند و در حال ثبت یک رکورد تاریخی بودند که در نهایت به واسطه ی شکست برابر بنفیکا این اتفاق نیفتاد.
حالا به نظر می رسد در فصل آینده شاهد حضور تیم جذاب دیگری در لیگ قهرمانان خواهیم بود و در لیگ پرتغال هم دوئلی جذاب میان پورتو و اسپورتینگ را شاهد خواهیم بود.
اسپورتینگ آموریم که به عنوان مورینیوی جدید فوتبال پرتغال شناخته می شود حداقل به لحاظ شکل فوتبال شباهت چندانی به او ندارد. سیستم مورد پسند او 3421 است که در دفاع فوق العاده و در ترنزیشن ها تیم ترسناکی به شمار می رود.
با بند فسخ 30 میلیونی او در قرارداد به نظر می رسد تا پایان قرارداد شاهد حضور او در اسپورتینگ باشیم و پس از آن انتقالش به یک تیم درجه یک اروپا را شاهد باشیم.
5. کریستف گالتیه (لیل)
برای جلوگیری از قهرمان شدن پاریسن ژرمن در لیگی مانند فرانسه که در سالیان اخیر به لیگی تک بعدی تبدیل شده به دو ابزار نیاز دارید. کامپوس و یک مربی خیلی خوب!
در فصلی که پاریسی ها درگیر جنگ داخلی و تغییر مربی بودند و فرم مناسبی نداشتند گالتیه با تیمی که ترکیب ضعیفتری از پاریس و حتی لیون داشت با ارائه ی نمایش هایی متوازن و با ساختار دفاعی به شدت منظم و استفاده ی درست از بازیکنانی چون بوراک ایلماز و بوتمن توانست شگفتی بزرگ و تاریخی ای را بسازد و جام قهرمانی فرانسه را بالای سر ببرد.
حتی لیل در فصلی که گذشت به لحاظ مالکیتی و مدیریتی شرایط خوبی نداشت و در میانه ی فصل شاهد تغییر مالک و حتی جدایی کامپوس بودیم اما در همین شرایط گالتیه تیم را مدیریت کرد و آنها را به قهرمانی ای رساند که بعید است با توجه به شرایط به این زودی ها برای این تیم تکرار شود.
حالا با رفتن زوج طلایی کامپوس و گالتیه به نیس به نظر می رسد تا چند فصل دیگر باید اینبار شاهد دردسر های نیس برای پاریس باشیم.
4. دیگو سیمئونه (اتلتیکو مادرید)
اصولا هر تیمی زمانی که به بن بست می رسد اگر به تغییر مربی روی نیاورد آن مربی باید تغییراتی در شکل بازی و ترکیب خود ایجاد کند و در نتیجه ی آن یک دوران انتقالی یک افت مقطعی را تا به تثبیت رساندن تاکتیک جدید خود طی می کند.
الچولو هم بعد از ثبت بدترین فصل حضورش در اتلتیکو همین تصمیم را گرفت و از 442 به 352 ای که به شکل شناور توانایی تغییر به 442 را دارد و بزرگترین دستاورد الچولو بدون هیچ تردیدی قهرمان کردن اتلتیکو در فصل انتقالی اتلتیکو بود. آنها در حالی که بسیاری منتظر پایان دوران اتلتیکوی سیمئومه بودند فصلی درخشان را سپری کردند، البته به لطف بارسلونا!
بارسلونا با تقدیم کردن سوارز به اتلتیکو بزرگترین ضعف آنها را بر طرف کردند تا آنها با گل های کلیدی سوارز و عملکرد فوق العاده ی بازیکنانی مثل یورنته به قهرمانی در اسپانیا برسند.
چرا در رتبه ی بالاتری حضور ندارند؟
1. عملکرد ضعیف در کوپا دل ری و لیگ قهرمانان
2. افت عملکرد شدید و از دست دادن برتری 15 امتیازی که میتوانست به معنی از دست دادن قهرمانی برایشان باشد.
3.زین الدین زیدان (رئال مادرید )
حقیقت این است که برخی از هواداران رئال مادرید به شکلی کاملا نا عادلانه و غیر منطقی انتظاراتی از تیم زیدان داشتند که با واقعیت ترکیبشان همخوانی نداشت. در واقع اگر زیدان موفق به قهرمانی لیگ اسپانیا یا چمپیونز لیگ میشد شاهکاری بزرگ و تاریخی را رقم زده بود. قهرمانی در تیمی که بخش زیادی از فصل را با 11 بازیکن بزرگسال سپری کرده و در اکثر زمان فصل راموس و هازارد و کارواخال و خیلی از ستارگانش را در اختیار نداشته.
زیدان در اواخر سال 2020 و در حالی که خطر اخراج را احساس می کرد ورق را برگرداند و با برد های متوالی اختلاف 15 امتیازی با اتلتیکو را جبران کرد و با آنها رقابتی پایاپای تا آخرین ثانیه ها ارائه داد.
به طوری که می توان این ادعا را کرد که رئال زیدان لایق ترین تیم برای قهرمانی بود. (نظر شخصی)
آنها در لیگ قهرمانا هم عملکرد فوق العاده ای داشتند و با 11 بازیکن و حضور ایسکو در نقش فالس ناین! توانستند این تیم را شکست دهند و پس از آن با نمایشی مقتدر در بازی رفت و کنترل بازی در بازی برگشت تا نیمه نهایی رقابت ها پیش روی کنند.
در نهایت خداحافظی زیدان و آوردن آنجلوتی ای که مربی ای منسوخ شده به شمار می رود باعث انتظار یک افت عملکرد شدید از رئال مادرید را برای فصل آینده داشته باشیم.
2. توماس توخل (چلسی)
بعد از اختلافات داخلی میان لئوناردو و توخل در پاری سن ژرمن به علت عملکرد تیم در پنجره ی نقل و انتقالات در نزدیکی نیم فصل توماس توخل پس از رقم زدن بهترین فصل تاریخ باشگاه اخراج شد و مدتی بعد جانشین لمپارد شد.
توخل در بدو ورود بهترین سیستم برای بازیکنان خود را شناسایی کرد و با ترکیب 3421 وارد زمین شد و بازیکنانی چون اودوی، آلونسو را فیکس کرد و کم کم بر اساس عملکرد بازیکنان و در سیستمی کاملا شایسته سالارانه ترکیب خود را پیدا کرد و با عملکردی طوفانی و درخشان توانست سهمیه ی به نظر از دست رفته ی چلسی را برگرداند.
اما شاهکار اصلی در لیگ قهرمانان پدید آمد. جایی که آنها مقتدرانه با پیروزی برابر اتلتیکو، پورتو و رئال مادرید به فینال رسید تا در برابر سیتی پپ قرار گیرد. جایی که با حفظ ترکیب برنده و ثبت عملکردی فوق العاده با شکست سیتی به قهرمانی برسد. تبدیل تیم هشتم لیگ برتر به قهرمان اروپا در نیم فصل!
دستاورد توخل زمانی ارزشمند می شود که بدانیم چلسی در راه قهرمانی قهرمان 3 لیگ از 6 لیگ برتر اروپا و پر افتخار ترین تیم مسابقات را حذف کرد و به قهرمانی رسید.
حالا توخل توانایی هایش را به همگان ثابت کرده و هواداران پاریسی باید حسرت از دست دادنش را بخورند.
1. روبرتو مانچینی ( ایتالیا)
اگر می خواهید بدانید یک مربی رقابت های ملی برای موفقیت باید چه کاری انجام دهد میتوانید هایلایتی از عملکرد مانچینی در ایتالیا را جدا کنید سر لوحه قرار دهید!
مانچینی از زمان ورود تقرییبا تمام بازیکنان ایتالیایی ای که امکانی برای حضورشان در تیم ملی وجود داشت را تست کرد، از تونالی در دسته 2 ایتالیا تا زانیولویی که هنوز بازی ای در سری آ انجام نداده بود!
او در میان آنها بازیکنان مناسب خود را پیدا کرد و سیستمی کاملا شایسته سالارانه در تیم ملی ساخت. در واقع مانچینی فاصله ی عدم حضور در جام جهانی تا قهرمانی اروپا را برای ایتالیا در 3 سال طی کرد!
آنها جام را با 2 پیروزی 3_0 طوفانی آغاز کردند و در ادامه بازی آخر گروهی را با ذخیرهع های خود پیروز شدند تا در 1/8 نهایی به مصاف اتریش بروند. آنها در 2 بازی سخت در برابر اتریش و بلژیک به پیروزی رسیدند و در برابر اسپانیا با دفاع ساختارمند و کنترل بازی در نهایت با درخشش دوناروما به فینال رسیدند جایی که توانستند بعد از گلی که ابتدای بازی خوردند بازی ذای کاملا برتر برابر انگلیس ارائه دهند و باز هم در پنالتی به قهرمانی برسند.
حالا با نسلی که مانچینی در ایتالیا ساخته آنها اصلی ترین مدعی قهرمانی در جام جهانی به شمار می روند، چراکه بهترین مربی جام را دارند: روبرتو مانچینی. نمونه و نماد یک عملکرد بی نقص در فوتبال ملی .
امیدوارم این سری مطلب را پسندیده باشید. اگر نقدی دارید حتما برایم بنویسید.