مطلب ارسالی کاربران
آخرین کاهن!
...بله! کاهن شکایت میکند از وضع زندگی، از وضع فرهنگ، فرهنگی که وابسته به یونانی ها شده!، تنفری که بین مردم سلت از علم آموزی به وجود آمده!،...
وقتی تعریف میکند و میگوید که یونانی ها و وروکین ها چگونه علم را ارج مینهند و دانشمندان و باسوادان خود را در قصر پادشاه جای میدهند و مقامشان را بالا نگه میدارند. ،برعکس سلت ها که از علم متنفر اند و آنرا به تمسخر میگیرند. پدرش را تعریف میکرد که یک دانشمند و مهندس حرفه ای بود. او طرح هایی ارائه میداد که دانشمندان یونانی را انگشت به دهان میگذاشت ، چندین طرح آسیاب آبی ارائه داد که حتی از آسیاب های یونانی ها هم بهتر بود! در زمانی که ما و کاهنان معبد برای نوشتن کتابهایمان از کاغذ های ساخت یونانی ها استفاده میکردیم؛ پدرم نوعی کاغذ ساخت که از کاغذ های یونانی بادوام تر و بهتر بود! . میدانی عاقبتش چه شد؟!، عاقبت مجبور شد برای پیدا کردن یک وعده غذای روزانه خود به گدایی بیفتد!، و در آخر هم از گرسنگی مُرد!... این است عاقبت علم آموزی میان سلتها! میان سلتها هیچکس به علم اهمیت نمیدهد! برای سلت ها فقط زور بازو و قدرت شمشیر و تبر اهمیت دارد. همین است که سالهای سال است که یونانی ها و وروکین ها هر بلایی که بخواهند بر سر مردم سلت می آورند!، مردم سلت به زبانی حرف میزنند که نمیدانند از کجا آمده! حتی نمیتوانند آنرا بنویسند! فکرش را بکن! اگر نتوانی چیزی را بنویسی و مکتوب کنی چگونه میخواهی آنرا برای نسلهای بعد نگه داری؟! ... میدانید؟! این کار نفوذی ها و عاملان یونانی هاست! آنها مردم ما را نسبت به علم آموزی بدبین میکنند ، درصورتیکه خودشان بزرگترین مدرسه ها و کتابخانه هارا دارند!.
بله ! من آخرین کاهن هستم! من میخواهم این زنجیره فلاکت بار تنفر از علم را قطع کنم! میخواهم میراث گذشتگانمان را حفظ کنم !به چه وسیله ای؟! به وسیله دین! به وسیله فرهنگ خودمان!... دین چیزی است که مورد قبول هر قشری از مردم قرار میگیرد ،چه دانا و چه نادان، چون نیازی به تعقل و کاوش کردن ندارد، همچنین با فرهنگ مردم گره خورده و با آداب زندگی روزمره مردم متناسب است.
هنگامی که معبد ما رونق پیدا کند و مردم مشتاق آموختن دین گذشتگان خود بشوند، آنوقت تعقل و علم آموزی را از واجبات دینی خودمان اعلام میکنم! به مردم میگویم اگر بخواهید به جای اینکه سالی ۵ گاو و گوسفند را به عنوان قربانی به معبد تقدیم کنید میتوانید سالی ۵ کتاب را از کتابخانه معبد قرض بگیرید و بخوانید.! مطمئن باشید خدایان همانقدر که از قربانی دادن شما خوشنود میشوند ، همانقدر هم از مطالعه کردن شما خوشنود خواهند شد...
《برگرفته از رمان شاهزاده فراموش شده The forgotten Prince👑 اثری از ممد SPQR😁》