در طول چند سال گذشته، ما ناکامی های انگلستان را از دو دهه قبل در به یاد میآوریم ، از شکست در مراحل گروهی جام جهانی و ناکامی در یورو تا راره نیافتن به جام جهانی و نشان میدهیم که تیم بابی رابسون چگونه از کسب یک امتیاز در یورو 88 به رسیدن به نیمه نهایی جام جهانی رسیده است. ، اکنون تصمیم گرفته شده است که نگاهی به وضعیت انگلستان در 30 سال قبل از آن داشته باشیم.
این اکنون به این معنی است که تمرکز روی زندگی پس از ایتالیا 90 و دوران گراهام تیلور تغییر می کند. ممکن است خبر انتصاب گراهام با این واکنش همراه شود که فلاکت و تاریکی زیادی در راه است، اما این فرصتی است که به درستی به این دوران نگاه کنیم و ارزیابی کنیم که آیا انتقادی که به او وارد شده موجه بوده است یا خیر. آیا تیلور بازیکنان اشتباهی را انتخاب کرد یا این بدبختی را داشت که در بدترین زمان ممکن، سرمربی شود؟ برنامه های او با مصدومیت های پیاپی بازیکنان کلیدی چقدر از مسیر خارج شد؟ چگونه سلطنتی که به طور مثبت با یک دوره طولانی بدون شکست آغاز شد، به عنوان یک شکست بزرگ تلقی شد؟ آیا ناکامیهای انگلستان در اواخر سلطنتش عمدتاً به خاطر اشتباه تیلور بود یا بخت با او نبود؟
چرخه دو ساله از 1990 تا 1992 ممکن است حس نوستالژی مشابه دوره قبل را برای طرفداران انگلیس ایجاد نکند، اما از برخی جهات بسیار شبیه تر از آن چیزی بود که بسیاری به یاد می آورند. انگلیس در طول فصل 1988-1989 شکست ناپذیر بود و دو باخت آنها از بازی آزاد در فصل بعد، شکستی کم در یک بازی دوستانه خانگی و مقابل کشور میزبان در یک تورنمنت بزرگ بود. راهیابی با یک تساوی غیرقابل قبول در لهستان به دست آمد، زیرا آنها با سه برد و سه تساوی به پایان رساندند و سپس دو بازی اول خود را در فینال به تساوی کشاندند. تعداد زیادی از بازیکنان اولین بازی های ملی خود را در دوره 1988-1990 انجام دادند، برخی از آنها خود را تثبیت کردند و برخی دیگر به سرعت از صحنه محو شدند.
دقیقاً همین الگو از سال 1990 تا 1992 تکرار میشد، با این حال پس از نمایش ضعیف انگلیس در یورو 92، روحیه تیم به مراتب متفاوتتر بود. این متأسفانه نقطه عطفی برای تیلور بود، که اکنون سوژه و تیتر روزنامه های انگلیس است و نمیتواند انگلیس را به جام جهانی 1994 هدایت کند. او برای اولین بار در دوران مدیریتی خود پذیرفت که شکست خورده است. وقتی تیلور نقشی را که اکنون جوانتر از گرت ساوتگیت بود ترک کرد، رویای او برای ایجاد افتخار برای کشورش هرگز محقق نشد. از بین بردن ننگ شکست سخت خواهد بود.
کادری که او انتخاب کرد مطمئناً در طول مربیگری او تغییر کرد. زمانی که انگلیس اولین بازی خود را زیر نظر تیلور انجام داد، یکی از 13 بازیکنی که در آن شرکت داشتند در جام جهانی حضور داشتند و هشت نفر از آنها در درام نیمه نهایی حضور داشتند. اما با شکست سوئد دو سال بعد، تنها چهار بازیکن در زمین در آن شب فراموش نشدنی در تورین حضور داشتند. به همان اندازه استوارت پیرس و دیوید پلات تنها بازیکنانی بودند که در برابر سوئدیهایی که در یورو 96 به میدان رفتند ظاهر شدند. گری لینه کر، با خداحافظی نه چندان خوشایند از فوتبال بین المللی، بعداً نظر خود را بیان کرد که این تیم بسیار ضعیف تر از آنچه قبلاً در آن حضور داشته است.
بنابراین به راحتی می توان این دوران را به عنوان دورانی فراموش شده تلقی کرد. اما چرخه دو ساله از آغاز سلطنت تیلور خالی از امتیاز نبود. او یک سال شروع بدون شکست به عنوان سرمربی تیم ملی انگلیس داشت که شامل 5 بازی در برابر کشورهایی بود که در ایتالیا 90 حضور داشتند. انگلیس تیم قدرتمند جمهوری ایرلند را شکست داد تا به یورو 92 راه یابد. و آلن شیرر مهاجم جوان خوب ظاهر شد و در اولین بازی خود در یک پیروزی دوستانه چشمگیر مقابل فرانسه در فوریه 1992 گلزنی کرد.
نکات دیگری نیز وجود خواهد داشت، زیرا تیلور نشان داد که هیچ کس نمی تواند جای او را بدیهی بگیرد. لینهکر در آخرین بازیاش مقابل سوئد در یورو 92 بهطور بحثبرانگیزی اخراج شد و پل گاسکوئین در مقابل جمهوری ایرلند روی نیمکت باقی ماند. پیتر بردزلی، برایان رابسون و کریس وادل. همه تحت نظر بابی رابسون برجسته بودند، اما هیچ یک از آنها پس از سال 1991 دوباره برای تیلور بازی نکردند.
تیلور مطمئناً به نظر نمی رسید که از تصمیم گیری های بزرگ هراسی نداشته باشد. در طول هر سه بازی خارج از خانه برای یورو 92، او حداقل دو بازیکن را در ترکیب اصلی انتخاب کرد که یا قبلاً هرگز برای انگلیس بازی نکرده بودند یا برای مدت زمان قابل توجهی این کار را انجام نداده بودند. بازیهای بالقوه دشوار به جای اینکه آنها را در یک بازی دوستانه یا خانگی آسان کنید. اگرچه عملکرد انگلیس همیشه مورد تحسین قرار نمی گرفت، اما آنها در این مسابقات نتایج مثبتی کسب کردند و آنها را به یورو 92 رساند. به نظر میرسید که فورچون در این رقابتهای مقدماتی در کنار آنها قرار داشت، به گونهای که آنها در تلاش برای رسیدن به جام جهانی 1994 کوتاهی نکردند.
همه چیز در آینده نهفته بود زیرا انگلیس پس از جام جهانی 1990 به میادین بازگشت. با شروع فصل 1990-1991، با رویارویی انگلیس با مجارستان در ومبلی، کم کم خوش بینی در هواداران انگلیس دیده میشد.
یک فرصت ساخته شده توسط تیلور
|
در طول جام جهانی 1990 راز آشکاری بود که گراهام تیلور قرار بود جانشین بابی رابسون به عنوان سرمربی شود، اگرچه دعوا بر سر غرامت بین اتحادیه فوتبال و استون ویلا به این معنی بود که او تا اواسط ژوئیه این نقش را تایید نکرد. اگرچه او یک انتخاب متفق القول در بین عموم مردم انگلیسی بود، اما انتصاب او به سختی یک اقدام ناامیدانه شبیه به مایک باست بود. سر الکس فرگوسن پس از مرگ تیلور در سال 2017 ادای احترام کرد و گفت که او "انتخاب طبیعی برای سرمربی شدن تیم ملی انگلیس در آن زمان بود". وقتی نوبت به دانستن نحوه برنده شدن در مسابقات رسید، تیلور بارها خود را ثابت کرده بود.
در تابستان 1990 او پنج بار در رزومه مربیگری خود پله های ترقی را پیمود و هیچ سقوطی نداشت، و همچنین دو باشگاه را پس از تحویل گرفتن از مربی قبلی به مقام دوم در دسته اول رساند. او نشان داده بود که می تواند مدیریت یک تیم جدید را برعهده بگیرد و به سرعت به موفقیت دست یابد، و هر سه باشگاهی را که در یک بخش بالاتر مدیریت کرده بود به جایی که آنها را پیدا کرده بود رها کرد. لینکلن سیتی به عنوان قهرمان دسته چهارم زیر نظر تیلور در سال های 1975-1976 به پایان رسید، قبل از اینکه او این شاهکار را با واتفورد دو سال بعد تکرار کرد.
حضور در فینال جام حذفی در سال 1984 یکی دیگر از موفقیت های او بود. او استون ویلا را از یک تیم معمولی دسته دوم به رقیب اصلی لیورپول برای قهرمانی تبدیل کرد، در نهایت قدرتش تمام شد اما با رفع محرومیت، به اندازه کافی برای کسب سهمیه اروپا تلاش کرد. تیلور در فصل 1989-1990 بالاتر از هر مربی انگلیسی دیگری جدول را به پایان رساند ، به این معنی که او میتوانست ادعا کند که انتصابش در انگلیس شایسته بود. بدون تیلور، ویلا در فصل 1990-1991 15 پله پایین تر از فصل پیش لیگ را به پایان رساند.
اگرچه کار با تیم بزرگسالان انگلیس برای او یک تجربه جدید بود، اما در مورد فوتبال بین المللی کاملاً مبتدی نبود. او مدیریت باشگاه را با مسئولیت تیم جوانان انگلیس ترکیب کرده بود، در حالی که در سال 1987 هدایت تیم B را در خارج از خانه به مالت بر عهده گرفت. . چنین تجربیاتی به طور خودکار به معنای موفقیت او در فوتبال بین المللی نبود، اما همه آنها به آماده سازی او کمک کردند. این نقشی بود که او آرزویش را داشت و در سال 1991 نوشت که مربیگری انگلیس همیشه بالاتر از هر چیز دیگری جاه طلبی او بوده است.
همه از اینکه او به هدفش پی می برد چندان خوشحال نبودند. منتقدان میگویند که او افتخار بزرگی را کسب نکرده است. او هرگز در هیچ سطحی برای انگلیس بازی نکرده بود، در حالی که تجربه او از مربیگری در اروپا صرفاً سه دور حضور در جام یوفا با واتفورد بود. اما بزرگترین علامت سوال در برابر نام او مربوط به تاکتیک ها بود، زیرا او می جنگید تا مخالفان خود را متقاعد کند که یک تاجر یک مسیر نیست.
نظرات مردم درباره صعود واتفورد به صدر جدول دو قسمت تقسیم میشد . برخی آن را بهعنوان یک افسانه فوتبالی فوقالعاده با بازی تیلور و التون جان میدانستند، در حالی که این باشگاه از کسب سهمیه ناکام میماند و تنها توسط دو تیم برتر مرسی ساید از افتخارات بزرگ محروم میشد. اما برخی دیگر تاکتیکهای به کار گرفته شده را نفرت انگیز میدانستند، و تقریباً بازی یک سبک مستقیم را وسیلهای برای فریب دادن راه خود به اوج میدانستند. تیلور قرار نبود عقب نشینی کند و توسط چنین منتقدانی تحت فشار قرار گیرد. او به سختی میتوانست توجیه کند که تیمش خیلی بیشتر از این که فقط به سمت جلو حرکت کند، انجام داده است، به خصوص زمانی که آنها بازیکنی به استعداد جان بارنز در ردههای خود داشتند. او همچنین معتقد بود که نحوه بازی آنها سرگرمی را فراهم می کند، و معتقد بود که هواداران معمولی ترجیح می دهند تیمشان موقعیت های متعددی ایجاد کند و گل بزند تا اینکه "فوتبال پیچیده" بازی کند.
اما آبرویش ماندگار شد. بنابراین تیلور در تلاش بود تا تمام اعضای مطبوعات را به عنوان سرمربی تیم ملی انگلیس در کنار خود قرار دهد، زیرا افرادی مانند برایان گلنویل و جف پاول تحت تأثیر رویکرد تاکتیکی در واتفورد قرار نگرفته بودند. گلنویل بعداً او را "انتخابی ریسک پذیر و اشتباه برای انگلیس" نامید. با این حال، امید بود که تیلور، که پدرش یک روزنامهنگار ورزشی بود، بتواند روابط کاری شادتر از آنچه بابی رابسون تا حد زیادی از آن لذت میبرد، با رسانهها ایجاد کند.
گراهام تیلور در می 1999 - پلی اف چمپیونشیپ
|
اما شاید بزرگترین چالش برای تیلور زمانی ایجاد شد که او منتظر هدایت تیم ملی انگلیس بود. ترکیبی از جرات و اقبال خوب نقش مهمی در راهیابی انگلیس به یک چهارم نهایی جام جهانی ایفا کرد، قبل از اینکه آلمان غربی را تا انتها تحت فشار قرار داد. ناگهان انتظارات بالا رفته بود و شاید بیشتر از آن چیزی بود که واقع بینانه باید باشد. اگر انگلیس زودهنگام سقوط می کرد، آنگاه زمان بندی تیلور برای مرد جدید می بود تا وارد شود و کار مشابهی را انجام دهد که در ویلا انجام داده بود - احیا آنها و بازگرداندن آنها به رقابت. اما در عوض او برای اولین بار وارد یک بازی فوتبال مارها و نردبان شد که در آن شانس سقوط بسیار بیشتر از بالا رفتن بود…
اولین بازی انگلیس پس از جام جهانی، یک بازی دوستانه در خانه مجارستان در 12 سپتامبر بود، پس از اینکه از محل اصلی بوداپست جابجا شد. اگر با توجه به ظرفیت ومبلی، حضور 51459 نفر قابل ستایش به نظر نمی رسد، باید در چارچوب آن قرار داده شود. فقط نیمی از این تعداد برای آخرین بازی دوستانه سپتامبر ومبلی مقابل دانمارک در سال 1988 نشان داده شد، در حالی که اولین بازی خانگی پس از جام جهانی 1986 - یک بازی مقدماتی یورو مقابل ایرلند شمالی در اکتبر 1986 - با وجود تماشاگران تنها 35300 نفر بود. یک مسابقه رقابتی با مخالفان دیگر بریتانیا. اگر بازیهای جذاب و عجیبی مانند برزیل و ایتالیا وجود داشته باشد، این حضور به راحتی بالاتر از حضور معمول برای یک بازی دوستانه ومبلی بود.
مجارستان صرفاً نقش حمایتی برای اتحاد مجدد انگلستان پس از ایتالیا در سال 90 بود. مجارستانی ها تا سال 1986 مرتباً به جام جهانی راه یافته بودند، اما در مسابقات 1990 غایب بودند و تا قبل از یورو 2016 در رقابت های بزرگ دیگری موفق نبودند. این بازی بود که به نظر می رسید به تیلور شانس مناسبی برای شروع پیروزی ارائه دهد. تضمین نشده بود
آنها فقط سه بازی از 9 بازی گذشته خود را برده بودند - دو تای آنها بعد از وقت اضافه. انگلستان نیز گرفتار سپتامبر-ایتیس شده بود و تنها دو بار در طول یک ماه در دهه قبل پیروز شده بود. تیلور میخواهد پس از دان ریوی به اولین سرمربی تیم ملی انگلیس تبدیل شود که با پیروزی شروع میکند و اعتماد به نفس خود را قبل از رقابتهای مقدماتی یورو افزایش میدهد.
یکی از بزرگترین معضلات او مربوط به انتخاب کاپیتان بود. برایان رابسون دوباره مصدوم شد، اگرچه دروازه او در انگلیس باز نشده بود. تری باچر و پیتر شیلتون - که برای مدت کوتاهی به عنوان مربی دروازه بان با انگلیس درگیر بودند - از فوتبال بین المللی بازنشسته شده بودند. این بدان معنی بود که چهره جدیدی کشور آنها را رهبری می کند. دیوید پلات که زیر نظر تیلور در ویلا پیشرفت کرده بود و اکنون این کار را برای انگلیس انجام می داد، یک احتمال به نظر می رسید اما او هنوز در صحنه بین المللی نسبتاً جدید بود. مارک رایت از جام جهانی خوبی لذت برده بود، اما قبل از آن دو سال به سختی برای انگلیس بازی کرده بود. و استوارت پیرس محتملترین نامزد به نظر میرسید، که اکنون کاملاً در طرفین تثبیت شده است و ظاهراً جانشین طبیعی بوچر در ارائه رهبری فوقمیهنپرستانه است.
اما تیلور در عوض ترجیح داد از مهاجم ستاره گری لینکر به عنوان کاپیتان بازی مجارستان نام برد. او سه سال قبل از پیرس اولین بازی خود را برای تیم ملی انگلیس انجام داده بود و اگرچه یک کاپیتان معمولی در سطح باشگاهی نبود، اما با تصویری که در آن زمان داشت و سهولت در برخورد با رسانه ها به او کمک کرد. شانس پیرس دیرتر به دست میآید، اما او احساس میکند که انتخاب واضحتری برای تیلور است تا لاینکر برای بستن بازوبند در سال 1990. زندگی نامه
یکی از همکاران قدیمی گراهام در انگلیس امیدوار لود که دوره درخشان سه شیر ها تحت هدایت او آغاز ودنبال شود. بسیاری از تلاش های جان بارنز برای تکرار فرم باشگاهی فوق العاده خود در صحنه بین المللی به طور منظم تحت هدایت بابی رابسون ساخته شده بود. حالا امید می رفت که بارنز که چندسال زیر نظر تیلور بازی کرد، بتواند راهی برای پیشرفت بارنز در پیراهن انگلیس پیدا کند. تیلور گفت: "من می خواهم او طوری بازی کند که انگار از خودش لذت می برد." بارنز سپتامبر را با گلزنی عالی برای لیورپول مقابل استون ویلا آغاز کرده بود و استعداد او را به همه یادآوری می کرد. امید این بود که وقتی پیراهن انگلیس را می پوشید این امر آشکار می شد.
بارنز از ابتدا انتخاب شد، اما کریس وادل انتخاب نشد، زیرا تیلور ترجیح داد دو وینگر طبیعی را به میدان نبرد. اما سیستم سوییپر پس از استفاده در جام جهانی باقی خواهد ماند و رایت به خوبی با این نقش سازگار شد. پل پارکر اکنون با رایت و دس واکر به وسط منتقل شد، لی دیکسون دومین بازی خود را در دفاع راست به دست آورد و پیرس بار دیگر در سمت چپ انتخاب شد. پلات و پل گاسکوئین دوباره در میانه میدان در کنار بارنز جفت شدند، در حالی که به استیو بول فرصت داده شد تا خودش را در حمله ثابت کند که او لینه کر را همراهی می کرد. با راه افتادن شیلتون، کریس وودز در نهایت شانس خود را پیدا کرد تا به عنوان دروازه بان معمولی انگلیس ظاهر شود. این حدود 12 سال پس از بازی او در ومبلی برای ناتینگهام فارست در فینال جام اتحادیه بود. اگرچه او به صورت پراکنده برای انگلیس ظاهر شده بود، اما انتظار برای تثبیت خود به عنوان شماره یک طولانی بود.
وودز با بسته نگه داشتن دروازه، شانس خود را برای جایگزینی دیوید سیمن در ترکیب تیم افزایش داد، اگرچه این شب از شلوغ ترین شب او دور بود، زیرا تمرکز اصلی مجارستان بر توقف گلزنی انگلیس بود. مردان تیلور از همان ابتدا بازی هجومی از خود نشان دادند، با کار عالی بارنز، حرکتی را آغاز کرد که با مهار ضربه دیکسون به پایان رسید. لحظه کلیدی در نیمه اول رخ داد و سه ستاره تابستانی انگلیس نقش خود را ایفا کردند. گاسکوئین از یک پاس ضعیف مجارستانی استفاده کرد و توپ را به دست آورد و پلات را پیدا کرد که توپ را به جلو برد. او یک شوت توسط زولت پتری دفع کرد، اما ریباند به دست گاسکوئین افتاد، او آن را در مسیر لاینکر قرار داد تا قدرت تمام کنندگی خود را اعمال کند و از فاصله نزدیک گلزنی کند.
او تقریباً یک تعویض دیگر را بعد از پایان نیمه اول اضافه کرد، این که پس از کار چشمگیر بول، چند سانتی متر از خانه دور بود. انگلیس برای گل دوم فشار آورد اما به گل نرسید، اگرچه به ندرت به نظر می رسید که برتری خود را در برابر حریف میانه رو واگذار کنند. تیلور از تعویض چندگانه خودداری کرد و فقط وادل و تونی دوریگو را به ترتیب به جای بول و پیرس به میدان آورد.
بیشتر توجهات قبل از بازی به گاسکوین مربوط می شد و او می توانست از عملکرد خود احساس رضایت کند، زیرا برای یک گل سالم و برای گل دیگری که سالم نبود پاس گل داده بود. ضربه آزاد او در نیمه دوم زمانی که رایت برای برتری هوایی در محوطه جریمه میجنگید، برگشت داده شد، اما یک تخلف مشاهده شد. گازا همچنین زمانی که زبانش را به زولتان اکزل جایگزین پس از عقب کشیدنش بیرون آورد، به جای استفاده از مشت هایش برای نشان دادن احساسش، به گفتن شاهزاده دلقک بسنده کرد.
شاید بزرگترین تشویق هواداران، برای بازی چشمگیر بارنز بود. ری ویلکینز هنگام آنالیز بازی با باب ویلسون در حین مصاحبه شنبه هفته بعد گفت: "فکر می کردم جان یک بازی فوق العاده داشت و نقطه برجسته عملکرد خوب انگلیس بود." بارنز که به جای گیرکردن در جناحین، مجوز ایجاد دروازههای آزاد را دریافت کرده بود، توپ خوبی را برای بول سانتر کرد، اما پرچم کمک داور به نشانه آفساید بالا رفته بود. دیوید لیسی در گاردین نوشت: تمیز ترین بازی توسط جان بارنز انجام شد.
این یک مسابقه کلاسیک یا نمایش فوتبال انگلیسی نبود، اما هر دو به اندازه کافی دلگرم کننده بودند. لیسی آن را «بیش از الهامبخش» دید. این یک آنالیز منصفانه بود. انگلیس به اندازه کافی برای به ثمر رساندن هر دو گل تلاش کرده بود و شایستگی خود را نشان داده بود، بدون اینکه انتظارات بیشتر از این افزایش یابد.
تیلور، که سه روز تا تولد 46 سالگی اش فاصله داشت، می توانست از عملکرد تیمش احساس رضایت کند. او پس از آن اعلام کرد: "این یک برد بسیار جامع 1-0 بود." او شروعی پیروزمندانه داشت. اما کار جدی واقعاً ماه بعد آغاز خواهد شد، زیرا انگلیس اولین بازی مقدماتی جام ملتهای اروپا را در خانه با لهستان انجام خواهد داد.
این داستان ادامه دارد...