به کلمات زیر دقت کنید همگی با”سو”شروع می شود و به نوعی معنی کلمات با “آب” ارتیاط دارند:
“سو” درترکی به معنی “آب” است:
سوپ soup
باتلاق swamp
شنا کردن swim
عرق کردن sweat
شستن و بردن،جاروب کردن sweep
رفتگر sweeper
قو swan
طغیان اب swell
حرکت موجی swig
حرکت مارپیچ اب یا هوا swirl
با کهنه اب چیزیرا کشیدن swab
شیرجه رفتن روی چیزی swoop
“بوکمک bükmək”ترکی به معنای تاکردن …………….. کتاب book
“یوغوتyoğut” ترکی به معنی ماست …………….. ماستyoghurt
“جرهcərə”ترکی به معنی کوزه …………….. کوزه jar
“دیبdib”ترکی به معنی قعرو ته ……………..عمیق deep
“اوکوزöküz”ترکی به معنی گاو نر ……………..گاونر ox
“چاپباقçabaq”ترکی به معنی بریدن و قطع کردن …………….. قطع کردن و بریدن chop
“تپهtəpə” ترکی …………….. نوک و سر top
“یاشماقyaşmaq” ترکی ……………..یاشماق yashmak
“یورتyurd” به معنی محوطه …………….. حیاط yard
“یه نگیyengi” و “یه نیyeni”ترکی به معنی جدید و تازه ……………..جوان young
“یه نگیyengi” و “یه نیyeni” …………….. مردم دنیای جدید(امریکایی) yankee
“فرلانماقfırlanm aq”ترکی به معنی چرخیدن …………….. پیچیدن و بالا زدنfurl
“بلbel” ترکی به معنی کمر ……………..کمربندbelt
“بولوکböluk”ترکی به معنی تکه”بولمک”به معنی تکه تکه کردن ……………..بلوک،قطعه block
“یاتاقانyataqan” ترکی ……………..یاتاقان yatagan
“اردکördək” ترکی ……………..اردک duck
“پارلداماقparild amaq”به معنی درخشیدن …………….. مروارید pearl
“سوپورsupur”ترکی به معنی رفتگر ……………..رفتگر sweeper
“سوپورمکsupurmək ” به معنی جارو کردن …………….. جاروب کردن sweep
“قورماقqurmaq” به معنی تشکیل دادن ……………..گروه group
“غازğaz” ترکی ……………..غازgoose
“چاکالçakkal”ترکی به معنی شغال ……………..شغال jackal
“دان dan” به معنی اول صبح ……………..فلق،نورصبحگاهda wn
here,where,eart h,مقایسه کنیدبا ……………..یئرyer=مکان زمین
como,مقایسه با کلمه ……………..هامیhamı=قامیqamı==هم ه
seriمقایسه با کلمه …………….. سیرهsıra-سیرلنماقsıralan maq=ردیف و ردیف کردن
first,firmمقایس ه با کلمه ……………..بیرbir=یک
big. ……………..بویوکbüyük=بزرگ
teeth ……………..دیشDiş=دندان
dialect ……………..دیلDil=زبان,dimək=گفت� �
change ……………..چؤنجوçöngü=چرخیدن, تغییر کردن
cyrcl ……………..چرخ=çərx= چیویرقی çıvırqi , چیویرقیل çıvırqi
tire ……………..تکر təkər=به معنای چرخ
cookie……………..کوکهkukə=نوعی نان(کلوچه)
یک واژه را آنالیز می کنیم
Part
در انگلیسی به معنای تقسیم کردن،جدا کرد،منفجر کردن و…
با مشتقات
Parting
Parted
که در ترکی
Partlamaq
منفجر شدن،سوراخ شدن،پاره شدن(فعل)
Partlayan
منفجر شونده،متلاشی شونده،آن چیزی که سوراخ می شود(اسم مجهول)
Partlar
منفجر شونده،متلاشی شونده،آن چیزی که سوراخ می شود(اسم)
Partlatmaq
منفجر کردن،متلاشی کردنفپاره و سوراخ کردن(فعل)
Partlaq
منفجر شده،سوراخ(صفت)
Partıldmaq
منفجر شدن،متلاشی شدن،صدای انفجار در آوردن(فعل)
Partıltı
صدای انفجار(اسم)
Partladıcı
منفجر کننده،متلاشی کننده(صفت)
Partladılmaq
منفجر شدن،متلاشی شدن(فعل)
Partlayıcı
دارای قوی انفجار،بمب،منفج ر شونده(صفت)
Partlayış
انفجار،ظهور،خرو ج،صدای نوعی تلفظ(صفت)
همگی واژه های ترکی بالا مربوط به یک مصدر و یا مصادر مشابه اند.
البته تمامی اینها برای معنی منفجر شدن و پاره شدن به کار برده شده است،چون واژه ی دیگر ترکی تلفظی نزدیک به این واژه ها دارد،کاربرد این دو نوع در یک فعل Part انگلیسی گنجانده شده است.
Parlamaq
بریدن،تکه تکه کردن چیز یکپارچه و کامل،چیزی را زخمی کردن،بریدن(فعل)
Paralanmaq
تکه تکه شدن،پاره شدن،بریده شدن،زخمی و جدا شدن
Paralatmaq
تکه تکه کردن،پاره کردن،زخمی کردن(فعل)
Parça
تکه،بریده،شکسته
ادامه کلمات ترکی- انگلیسی …..
سچماق ……. search بمعنی جستجو
سیلماق……. clean بجای c اگر s بگذاریم یعنی بمعنای پاک کردن
آنقرماق……. angry یعنی عصبانی شدن و داد و فریاد کردن
یکه جرماق…..Exaggerate اغراق و بزرگنمایی
سورماق یا سورمالی…… Sorbet بستنی
سالدری…… sally هجوم و یورش
بای….. Boy پسر
قیز……Gırl دختر
اتوماز ….. Automat اتوماتیک
قورولوب….. Group گروه